گام دوم انقلاب
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «چایت را مـن شیرین می کـنم» ⏪ بخش ۲۲ : ...چرا این جمله را گفتم؟ خودم باورش داشتم؟
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
📚 «چایت را مـن شیرین می کـنم»
⏪ بخش ۲۳ :
در آخرین خاطرات ثبت شده از برادرم در استانبول، دیگر خبری از او نبود. فقط مردی غریبه پرسه می زد با ظاهری ترسناک و صدایی پر خشم، که انگار واژه ی خندیدن از لب هایش، هیچ وقت گذر نکرده است. بیچاره سوفی! پس دانیال، عاشق سوفی بود.
اما چه طور؟ مگر می شود عشق را قربانی کرد؟
باز هم بیچاره سوفی! عکس ها و دوربین را روی میز گذاشتم. چرا نمی توانستم گریه کنم؟
عصبی و سردرگم پاهایم را مدام تکان میدادم. چرا عاصم حواسش به همه چیز بود؟ دست عرق کرده ام را فشار داد.
- هییییس! آروم باش سارا!
سوفی یکی از عکس ها را برداشت و نگاهش را به آن سپرد.
ـ بعد از گرفتن این عکس، نزدیک بود تصادف کنیم. حالا که گاهی نگاهش می کنم، با خودم می گم ای کاش اون اتفاق افتاده بود و هر دومون می مُردیم.
نفسش عمیق و گلویش پر بغض شد و ادامه داد:
ـ مادربزرگم همیشه میگفت:
«به درد رؤیاهات که نخوری، گاهی تو بیست سالگی، گاهی چهل سالگی، می ری تو کمای زندگی. اون وقته که مجبوری دست بگذاری زیر چونه ت و در انتظار بوق ممتد نفس هات با تیک تاک ساعت همخونی کنی.»
نگاهش کردم. چه قدر راست می گفت و نمی دانست که من سال هاست، ایستاده مُرده ام و خوب می دانم، چند سالی که از کهنه شدن نفس هایت بگذرد، تازه می فهمی در بودن یا نبودنت، واژه ای به نام انگیزه هیچ نقشی ندارد. این زندگی است که به شلاق هم شده، نفست را می کشد. چه با انگیزه، چه بی انگیزه. نفس عصبی ام را با صدا بیرون دادم و روی صندلی ام جابه جا شدم.
- خب! بقیه ماجرا ...
مکث کرد و به قالب قبلی اش برگشت.
- اون شب بعد از کلی منت در مورد بهشتی شدنم، اومد سراغم، درست مثل بقیه ی مردا. انگار نه انگار که یه زمانی عاشقم بود، یه زمانی زنش بودم، یه زمانی بریدم از خونواده م واسه ی داشتنش. اون شب صدای خرد شدنم رو به گوش شنیدم. خاک شدم. دود شدم. حس حقارت، از بریده شدن دست و پا دردناک تره. نمی تونی درک کنی چی می گم. منم نمی تونم با چند کلمه و جمله، حس و حالم رو توصیف کنم. اون شب تو گیجی و مَستیش، دست بردم به غلاف چاقوی کمَریش و کشیدمش بیرون. تو حال خودش نبود. چاقو رو بردم بالا تا فرو کنم تو قلبش اما نشد؛ نتونستم. من مثل برادرت نبودم. من سوفی بودم. فقط سوفی.
ترسیدم و به پوزخند تلخ نشسته در گوشه ی لبش چشم دوختم.
- رفت. گذاشتم که بره. خیلی راحت من رو، زنش رو، کسی که می گفت عاشقشه، سپرد به مشتری بعدی. می تونی بفهمی یعنی چی؟ نه! نمی تونی.
نگاهم کرد و عصبی به گلویش دست کشید.
- اون شب جهنم بود؛ نه فقط واسه ی من، واسه ی همه ی زن ها. صبح فرداش، اون عروس و داماد که شب قبل مراسمشون رو به پا کرده بودن، اومدن وسط اردوگاه و با افتخار و غرور اعلام کردن که برای رضای خدا از هم جدا شدن و واسه رستگاری به جهاد می رن؛ مرد به جهاد رزم و زن به جهاد بزم. می دونی جهاد نکاح یعنی چی؟ یعنی تغذیه ی شهوت سیری ناپذیر اون وحشی ها. داشتم دیوونه می شدم. اصلاً درکشون نمی کردم. اصولشون رو نمی فهمیدم. هنوز هم نفهمیدم. توی سردرگمی اون عروس و سخنرانی هاش بودم که یهو صدای جیغ و فریادی من رو به خودم آورد. سربازها دو تا دختر رو با مشت و لگد با خودشون می آوردن. پوشیه ها از صورتشون افتاده بود. شناختمشون. دو تا خواهر شونزده و هجده ساله ی اوکراینی بودن. تو اردوگاه، همه در موردشون حرف می زدن می گفتن یک سال قبل، از خونه فرار کردن و یه نامه واسه والدینشون گذاشتن که ما می ریم واسه ی جهاد در راه خدا. ظاهراً به واسطهی تبلیغات و مانور داعش روی این دو تا خواهر و نامه شون، کلی تو شبکه های مجازی سر و صدا کرده بودن و جذب نیرو.
خندید. خنده ی تیزش کامم را تلخ کرد. ادامه داد:
- دخترای احمق فکر کرده بودن، میان و خونه و ماشین مفت گیرشون می آد و می شن مقرب درگاه خدا. اما نمی دونستن اون حیوون ها زرنگ تر از این حرفان و چه خوابی واسه دخترونه هاشون دیدن. چند ماهی می مونن و وقتی می بینن که چه کلاه گشادی سرشون رفته پا به فرار می گذارن که زود گیر می افتن. سربازهای داعش هم این دو تا رو به عنوان خائن و جاسوس آوردن تو اردوگاه تا درس عبرتی بشه واسه بقیه. اتفاقاً یکی از اون سربازها برادرت دانیال بود.
⏪ ادامه دارد ...
.................................
🌳 #بوستان_داستان
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔رفتی و
دل رُبودی
یك عالم رومبتلا
تا کی کنیم بی تو
صبرۍ کھ نیست ما را ...
لعنت به آنهایی که این لبخندها رو از ما گرفت...
#شهید_سردار_سلیمانی_
#عاقبتمون_بخیر
#شبتون_شهدایی_
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
هدایت شده از گام دوم انقلاب
6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ذکر روز پنجشنبه
۱۰۰ مرتبه
⚫کانال گام دوم انقلاب ✌
⚫https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
هدایت شده از گام دوم انقلاب
AUD-20220317-WA0002.mp3
5.82M
" زیارت آل یاسین "
#علی_فانی
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
هدایت شده از گام دوم انقلاب
زیارت عاشورا - حسین حقیقی.mp3
16.55M
🏴 زیارت عاشورای زیبا
🎙 با صدای: حسین حقیقی
⏰ زمان ۱۱ دقیقه
⚫کانال گام دوم انقلاب ✌
⚫https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
Sedaye_enghelab-1.mp3
2.26M
۱۶آذر ۱۴۰۱
#در_۱۰۰_ثانیه
🔹تیتر اخبار تحولات داخلی و خارجی را هر شب در #گام_دوم_انقلاب بشنوید.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
6.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 فاطمۀ من! دلم تنگ شده ...
#حضرت_زهرا(س)
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
روضه خانگی - حضرت زهرا(س) - 1348.mp3
11.27M
🎙اجل گم کرده بعد از قتل محسن خانه ما را...
🔻روضه #حضرت_زهرا(س)
⏱ #بیش_از_ده_دقیقه | 12:11
👤حاج مهدی #سماواتی
#فاطمیه
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
روضه خانگی - حضرت زهرا(س) - 1347.mp3
5.08M
🔻روضه #حضرت_زهرا(س)
⏱ #ده_دقیقه | 04:49
👤استاد #پناهیان
#فاطمیه
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff