28.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹🔹💠🔹🔹
مراقب باشیم
🐸 قورباغه ی آرام پز نشویم!
🌃 #آرمانشهر
/ اجتماعی
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
6.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 از جای جای این خاک
👦🏻👧🏻 #سربازان_آینده_ی_امام_زمان
#بوی_پیراهن_یوسف
/ ولایت و انتظار 🌸
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🍀🌺🍀
تب و تاب والدین رو دیدید که می خوان فرزندشون رو فلان کلاس و مؤسسه ثبت نام کنند تا نابغه بشه که البته بعد از کلی رفت و آمد، نتیجه ای جز خشم، اضطراب و افسردگی برای فرزندشون نداره.
گیریم که بچه ی شما بتونه یک عدد ۸ رقمی رو در یک عدد ۵ رقمی ضرب کنه و جوابش رو در یک صدم ثانیه بگه...
آیا او الزاماً می تونه درست زندگی کنه؟
از زندگیش لذت می بره؟
می تونه مسائلش رو حل کنه؟
می تونه درست تصمیم بگیره؟
می تونه دوست پیدا کنه؟
اصلا می تونه بخنده؟
👈 حقیقت اینه که فرزندان ما نیازی به نابغه شدن ندارند، اما نیاز دارن راه و رسم چه گونه زندگی کردن رو بدونند.
✅ زندگی کردن را به بچه هایمان بیاموزیم!
─┅═ঊঈ🍃🌳🍃ঊঈ═┅─
#باغچه
/خانوادگی
─┅═ঊঈ🦋🌹🦋ঊঈ═┅─
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🌿🌸🌿
انسان از مردن نباید بترسد.
باید از زندگی نکردن بترسد؛
از این که زنده باشد اما زندگی نکند،
از این که درد داشته باشد اما رؤیا نه!
🌊 #اقیانوس_آرام
آقای روان شناس
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊჻ᭂ࿐
شکارچی ناوها
خلبانی که صدام برای سر او جایزه تعیین کرده بود!
#یکی_از_میان_ما ...🌷...
/یاد یاران
…………………………………
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
خودمان را با جمله ی
«تا قسمت چه باشد!»
گول نزنیم!
#قسمت ، اراده ی من و توست.
از تو حرکت، از خدا برکت!
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🪟 پنجره ای را که باز بودنش به تو آسیب می زند ببند،
اگرچه منظره ی پشتش زیبا باشد.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
گام دوم انقلاب
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «مثـل بیـروت بـود» ⏪ بخش ۱۱: یک ساعتی از آن همه تشویش میگذشت و انگار همه چیز آرام
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
📚 «مثـل بیـروت بـود»
⏪ بخش ۱۲:
بی حسی چون طفلی بازیگوش در وجب به وجب وجودم لی لی بازی می کرد اما وخامت حال سارا اجازه ی همبازی شدن با او را نمی داد. بازوهای دخترک نیمه جان را چنگ زدم و با تمام نیروی باقی مانده به سمت خود کشیدمش ولی ذره ای تکان نخورد؛ انگار سنگ به هستی اش بسته بودند.
چون کودکی مادر مُرده زار زدم که نمی توانم و کاری کنند تا عزرائیل روح از جانش به یغما نبرده، به فاصله ی چند چشم بر هم زدن صدای خرد شدن شیشه ی اتاق، نگاهم را به خود کشید. طاها با پارچه ای پیچیده به دور دست بر تیزی شیشه های باقی مانده در قاب پنجره مشت می کوبید و دانیال، بی تاب رسیدن به خواهر، نامش را فریاد می زد. سوزی خشم زده، شانه به شانه ی آوای تند باران، در اتاق پیچید. مرد مو طلایی بی توجه به فریاد های طاها، چشم به باقی مانده ی تیز شیشه ها بست و خود را از لبه ی پنجره بالا کشید.
نمی دانم چه قدر از آن لحظات ملتهب گذشت که خود را در لباس و چادر گلدار پروین روی صندلی بیمارستان یافتم. طاها تکیه به دیوار داشت و با گوشی گزارش اوضاع به پدر می داد. سر چرخاندم. دانیال چند صندلی آن طرف تر چون سروی کمر شکسته، شانه خم کرده بود. چشمم به قطرات نامنظم خون بر کفپوش سپیدِ زیر پایش افتاد. نگاهم را بالا کشیدم. آرنج بر زانوهایش ستون کرده بود و ته مانده ی بی جانِ خون از سر انگشتانش نرم نرم می چکید. چه قدر طاها فریاد زد که پنجره، پر از تکه های برّنده ی شیشه است و او توجهی به خرج نداد.
آن شب وقتی دکتر از خونریزی معده و وخامت حال دخترک چشم آبی گفت، آه از نهاد دانیال تا عرش پر پرواز گرفت و فقط خدا می داند که چه قدر دلگیر است تماشای اشک ریزان یک مرد در دل پاییز.
کمی بعد همراه طاها به خانه بازگشتم. آن شب به لطف جهنمی که نمی دانستم بانی هیزم هایش کیست به سحر رسید؛ سحری که تب داشت و تبی که جان افکارم را می سوزاند و تنها چشم دوختن به سبزی چراغ امامزاده از پشت پنجره ی خیس خانه مان، کمی خنکش می کرد. تماشای چه کسی ناخن بر نیمچه آرامش سارا کشید؟ نجوای کدام از خدا بی خبری یک پیاله زندگی اش را نشانه رفته بود؟ مدام این سؤالات در طوفان ذهنم می چرخید و هیچ جوابی سراغم را نمی گرفت.
با سرک کشیدن خورشید در آسمان راهی بیمارستان شدم. به محض ورود، بوی خاص آن فضا در مشامم پیچید و حال خرابم را خراب تر کرد. اصلاً دلهره آورتر از این رایحه هم در جهان وجود دارد؟
چند ضربه به در زدم و وارد شدم. اتاق در سکوتی شبیه به قبرستان فرو رفته بود. آفتاب باران زده ی پاییزی در عبور از سد پنجره بر تک تختِ وسط چهار دیواری سینه می کشید. سارا بیهوش بود و دانیال، نشسته بر صندلی کنار تخت، سر بر بالین یگانه خواهر داشت؛ مست و مفقود در خواب.
⏪ ادامه دارد...
.................................
🌳 #بوستان_داستان
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
2_144151472477980195.mp3
8.28M
🌿
🎶 «ماه عسل»
🎙 محمد علی زاده
#ترنم_ترانه
/موسیقی 🎼🌹 🎵
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
4_5949328852344897979.mp3
1.88M
⭕️ ازدواجهای خیالی!
❓چرا بعضی ها در انتخاب همسر سخت گیری میکنند؟
❓چرا زوج ها در زندگی مشترک احساس نارضایتی میکنند؟
👤استاد پناهیان
✅ اونایی که ازدواج کردن یا قصد ازدواج دارن حتما گوش بدن
💫نماز بسیار با فضیلت شب بیست و هشتم ماه مبارک رمضان (امشب)
🌷امام علی علیه السلام:
هر كه شب بيست و هشتم #ماه_رمضان شش ركعت #نماز (۳نماز ۲رکعتی) در هر رکعت بعد از حمد، ۱۰ مرتبه آية الكرسى و ۱۰ مرتبه سوره کوثر و ۱۰ مرتبه سوره توحید بخواند و [بعد از اتمام نماز] يك صلوات بفرستد(در بعضی نقل ها ۱۰۰ صلوات)، خداوند او را بيامرزد.
📚منابع: مصباح الكفعمى ص۵۶۲ - بلد الامين ص۱۷۵ - چهل حدیث شهید اول حدیث چهلم