eitaa logo
گام دوم انقلاب
2.6هزار دنبال‌کننده
188.6هزار عکس
130.6هزار ویدیو
1.4هزار فایل
🇮🇷🇮🇶🇵🇸🇸🇾🇱🇧🇾🇪 امام خامنه ای: شما افسران جنگ نرم هستید جنگ نرم مرد میخواهد. دیروز نوبت شهدا بود در جنگ سخت.. وامروز نوبت ماست در جنگ نرم ارتباط با مدیر @hgh1345 آیدی تبادل و تبلیغات @hgh1345
مشاهده در ایتا
دانلود
گام دوم انقلاب
﷽ 🕊 ⇜در سوریه، ایران و جبهه مقاومت به شهید ابوالفضلی لقب گرفت. هر جا که می‌رفتم و می‌خواستم درباره حامد صحبت کنم می‌گفتم به مقتل حضرت ابوالفضل رجوع کنید و هر چه در مقتل نوشته در مورد حامد هم صدق می‌کند. حامد دو دست، دو چشم و 85 درصد مغزش بر اثر ترکش و موج انفجار از بین رفته بود و سرتا پای بدنش پر از ترکش بود. می‌گفتم پسرم مثل حضرت ابوالفضل شهید شد. یک بار یکی از مسئولان گفت می‌خواهم این جمله را تکمیل کنم و گفت حضرت ابوالفضل زمانی که از اسب افتاد و شهید شد اولین کسی که از خانواده‌اش بالای سرش رفت چه کسی بود؟‌ گفتم برادرش اباعبدالله(ع). گفت برای حامد که رفت؟ گفتم برادرش امیر. بعدها یک نفر دیگر به من گفت حضرت ابوالفضل به اباعبدالله فرمود من نگران برادرزاده‌ا‌م علی اصغر هستم. حامد هم در وصیتنامه‌اش آورده تنها دلخوشی‌ام برادرزاده‌ام علی است، وقتی بزرگ شد بگویید عمویش برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) رفت و شهید شد. بگذارید افتخار کند. حامد عاشق حضرت ابوالفضل بود و هر هیئتی که می‌رفت آرزویش خواندن از حضرت ابوالفضل بود. در وصیتنامه‌اش هم آورده است دوست دارم از حضرت زینب(س) همانند برادرش عباس دفاع کنم که همینطور هم شد. بعد از شهادتش فهمیدیم حامد هر ماه از حقوقی که می‌گرفت خمسش را می‌داد. برنج و روغن می‌گرفت و به نیازمندان می‌داد. به دکتری که در سوریه بالای سر حامد می‌آمد وقتی به او غذا تعارف می‌کردیم، نمی‌خورد تا اینکه یکی گفت او به خاطر خارج شدن حامد از کما روزه گرفته است. از زمان مجروحیت تا شهادتش هر روز یک خانواده‌ در تبریز سفره احسان ابوالفضلی می‌دادند تا حامد از کما خارج شود [گریه می‌کند]. وجود حامد برای مردم شهر تبریز بسیار با ارزش است. راوے: پدر شهیـد حامـد جـوانے 🍃ادامه دارد... ⊹ ❣️¦⇠ 🌷¦⇠ 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
گام دوم انقلاب
﷽ 🕊 #حامد_جوانی ⇜در سوریه، ایران و جبهه مقاومت به شهید ابوالفضلی لقب گرفت. هر جا که می‌رفتم و می‌خوا
‌•°🌷•° 🕊 ⇜برای پدر و مادر خاطره‌ گفتن از فرزند خیلی مشکل است. چون از وقتی فرزند به دنیا می‌آید تا زمانی که با پدر و مادر است هر لحظه‌اش خاطره است. سال 1384 ناخن شست حامد در گوشت پایش ‌رفت. او را دکتر بردم که گفتند فردا پسرتان را بیمارستان بیاورید تا معالجه‌اش کنیم. فردای آن روز وقتی کیسه داروهایش را باز کردم دیدم لباس اتاق عمل است. فریاد می‌زدم و می‌گفتم نمی‌گذارم پسرم را اتاق عمل ببرید!!! ⇜دکترها گفتند اسمش اتاق عمل است ولی از آمپول زدن هم راحت‌تر است. گفتم برای شما آمپول زدن است ولی انگار می‌خواهید قلب من را جراحی کنید. مردم من را قانع کردند و راضی شدم و حامد را به اتاق عمل فرستادند. عملش نیم ساعت بیشتر طول نکشید. ⇜10 سال بعد بالای سر حامد رفتم. در سوریه موقعی که خواستم از هواپیما پیاده شوم به چهار طرف سلام کردم و گفتم خانم نمی‌دانم حرمت کدام سمت است, شما را به مادرتان قسم می‌دهم از برادرتان بخواهید دستش را روی سینه‌ام بگذارد. می‌خواهم بالای سر حامد بروم خودتان کمکم کنید. ⇜بالای سرش رفتم و گفتم خدایا اگر صلاح بر زنده ماندن حامد است من تا آخر عمر غلام و مادرش کنیزش می‌شود ولی اگر می‌خواهد شهید شود این قربانی را از ما قبول کن. راوے: پدر شهیـد حامـد جـوانے 🍃ادامه دارد... ⊹ ❣️¦⇠ 🌷¦⇠ 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
گام دوم انقلاب
‌•°🌷•° 🕊 #حامد_جوانی ⇜برای پدر و مادر خاطره‌ گفتن از فرزند خیلی مشکل است. چون از وقتی فرزند به دنیا
‌•°🌷•° 🕊 ⇜حامد از پاسداران لشکر عاشورای استان آذربایجان شرقی بود که بعد از اعلام اعزام داوطلبانه به سوریه از همان لشکر به سوریه اعزام شد و به درجه رفیع شهادت رسید. ⇜شهید حامد جوانی از ابتدای کودکی علاقه زیادی به حضرت ابوالفضل العباس (ع) داشت؛ این شهید در ابتدا جانباز شده و دست هایش قطع می شود به دلیل شباهتی که به حضرت عباس (ع) پیدا می کند به شهید ابوالفضلی شهرت پیدا می کند. ⇜زمان ارتقاء درجه اش رسیده بود. آن روزها داشت آماده می شد دوباره برگردد سوریه. هم قطارهایش قبل تر رفته بودند دنبال کارهای اداری ترفیع و بیشترشان هم درجه ی جدید روی دوششان نشسته بود! ⇜مدام هم به حامد می گفتند :«بیا برو دنبال درجه ات. خودت پی کارت رو نگیری، کسی نمیاره درجه بچسبونه روی دوشت!» حامد این ها را می شنید و لبخند می زد... یک بار هم که یکی از رفقای صمیمی اش پاپیچش شد که «چرا نمی ری سراغ کارای درجه ات؟» گفت: «عجله نکن عبدالله! درجه دادن و درجه گرفتن بازی دنیاست. اصلش اونه که درجه رو خدا به آدم بده! خدا بخواد می بینی که درجه ام رو توی سوریه از دست خودش می گیرم!» 📚برشی از کتابِ "شبیهِ خودش" 🍃ادامه دارد... ⊹ ❣️¦⇠ 🌷¦⇠ 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
گام دوم انقلاب
‌•°🌷•° 🕊 #حامد_جوانی ⇜حامد از پاسداران لشکر عاشورای استان آذربایجان شرقی بود که بعد از اعلام اعزام د
•°🌷•° 🕊 ⇜«حامد»، این عاشق پاکباخته اباالفضل (علیه السلام)، همچون حضرت سقا دستانش را فدا می‌کند، چشمانش را می‌بخشد و پیکرش را آماج ترکش‌ها قرار می‌دهد تا جایی که در سوریه به «شهید ابالفضلی» شناخته می‌شده است. فکر نکنید که فقط همین باطن مصفا را داشته و بس. نه! به شدت هنرمند و باعرضه بوده. یگان خدمت او در لشگر عاشورا، توپخانه بوده و در این رسته از نخبه‌ها و ویژه‌ها به حساب میرفته و فرماندهان چه در لشگر و چه در سوریه روی توان و تخصص او حساب ویژه باز کرده بودند. درس‌خوان، کاربلد، خانواده دوست، باهوش و البته به اقتضای جوانی حسابی بازیگوش بوده است! عاشق لایی کشیدن در اتوبان و همزمان پیامک بازی با گوشی آن هم پشت فرمان! 🔹از فرازهای درخشان این کتاب، ماجرای ملاقات خانواده «حامد» با رهبرمعظم انقلاب است که خیلی خواندنی است. یک ساعت برای ۱۰۰صفحه ی کتاب وقت بگذاریم و دل بدهیم به جملات و حالات «حامدِ» شهید و بخواهیم که همچون او رهرو راه خدا باشیم، به خدا که روشنایی این مسیر را از ما هم دریغ نخواهند کرد. باید بخواهیم؛ همین! 🍃ادامه دارد... ⊹ ❣️¦⇠ 🌷¦⇠ 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
گام دوم انقلاب
•°🌷•° 🕊 #حامد_جوانی ⇜«حامد»، این عاشق پاکباخته اباالفضل (علیه السلام)، همچون حضرت سقا دستانش را فدا
•°🌷•° 🕊 ⇜دفترچه یادداشت حامد را که ورق بزنید ، به این نقاشی می‌رسید؛ راز این رزمنده بدون دست چیست؟ ✨شهیدی که نحوه شهادتش را نقاشی کرده بود ،بدون دودست ودوچشم✨ 🌹چون برادر بزرگش سپاهی بود من آرزو داشتم پاسدار شود. در خانه که صحبت می‌شد حامد همیشه از همان 14 سالگی می‌گفت بابا چرا ما هزار و 400 سال پیش به دنیا نیامدیم تا در رکاب اباعبدالله(ع) بجنگیم و شهید شویم؟!😔 با وضو لباس سپاه را تن می‌کرد. سال 1389 در دانشگاه امام حسین عکس رزمنده‌ای را کار کرده بود که دو دست نداشت. همان عکس را در جیبش در دفترچه‌ای گذاشته بود که هنگام مجروحیت همراهش بود و بعدها از سپاه به من دادند. عاشق حضرت ابوالفضل (ع) بود و همانطور مثل آقا ابوالفضل به شهادت رسید. 🍃ادامه دارد... ⊹ ❣️¦⇠ 🌷¦⇠ 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
گام دوم انقلاب
•°🌷•° 🕊 #حامد_جوانی ⇜دفترچه یادداشت حامد را که ورق بزنید ، به این نقاشی می‌رسید؛ راز این رزمنده بدون
•°🌷•° 🕊 ⇜«ما از همان اول ، همان روزی که حامد آمد و گفت می‌خواهم بروم سوریه ، به او و شجاعتش و ایمانش افتخار کردیم.» 🔸️یکی از روزهای پاییزی و سرد تبریز ، حامد سراسیمه آمد خانه و با ذوق و شوق گفت که یک خبر خوب برای شما دارم. خبر خوب؟! همه اهل خانه نشستند و سراپاگوش شدند تا حامد برایشان بگوید که چه چیزی اینقدر خوشحالش کرده و حامد لب باز کرد و گفت:« یادتان است که من همیشه می گفتم ای کاش 1400 سال پیش به دنیا می آمدم تا بتوانم در رکاب اباعبدالله(ع) بجنگم و از خاندانش دفاع کنم؟ حالا این فرصت برایم پیش آمده ، می‌خواهم بروم سوریه و از خواهر اباعبدالله (ع) دفاع کنم.» 🌷واکنش اهالی خانه بعد از شنیدن این جمله‌ها چه بود؟ جواب را از زبان پدر حامد بشنوید:« به پسرم افتخار کردم، آرزوی هر خانواده شیعه و مسلمانی است که بتواند از دین اسلام و خاندان اهل بیت دفاع کند، پسر من هم هدفی جز این نداشت، چرا رضایت نداشته باشم؟!» 🍃ادامه دارد... ⊹ ❣️¦⇠ 🌷¦⇠ 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
گام دوم انقلاب
•°🌷•° 🕊 #حامد_جوانی ⇜«حامد»، این عاشق پاکباخته اباالفضل (علیه السلام)، همچون حضرت سقا دستانش را فدا
•°🌷•° 🕊 ⇜مثل عباس! 🔸اولین دیدار پدر و پسر بعد از حمله تکفیری‌ها...🔸 « وقتی به من گفتند که باید خودت به سوریه بروی، فهمیدم که وضع حامد خیلی حاد است، حس پدری‌ام می‌گفت که شرایط خوبی ندارد اما جزئیاتش را نمی‌دانستم.» وقتی به سوریه رسیدم بالای پلکان هواپیما ایستادم و از همان جا به چهار طرف چرخیدم و به حضرت‌ زینب (س) سلام کردم وگفتم:« من نمی‌دانم حرم مطهرت کدام سمت است،اما خانم این را شنیدم که آخرین وداع اباعبدالله شما خیلی بیتابی می‌کردید، حضرت اباعبدلله دستش را گذاشت روی سینه شما و شما آرام گرفتید، شما را به مادرتان قسم می‌دهم که این آرامش را به قلب من هم برسانید چون من هم می خواهم بروم بالای سر پسر مجروحم...» رفتم بیمارستان و رسیدم بالای سر حامد ؛ دیدم که حامد چشم‌هایش را، دست‌هایش را همانجا در لاذقیه جا گذاشته...دیدم تن پسرم جابه‌جا پر از ترکش است, بعد از آن هرکسی از ایران زنگ می‌زد و از من می‌پرسید وضعیت حامد چطور است، می‌گفتم برو مقتل حضرت ابوالفضل را بخوان.»💔 جانبازی حامد اما یک خاطره قدیمی را در ذهن پدر زنده ‌کرد ، یاد روزهایی افتاد که حامد می‌گفت:«دوست دارم مثل حضرت عباس(ع) از خواهرش دفاع کنم.» حالا حامد هم، دستهایش را داده بود، تا بال دربیاورد و بپرد سمت آسمان ... همان دست‌ هایی که قطع شدن‌شان او را در سوریه و بین غیرایرانی‌ها معروف کرده بود به( شهید ابوالفضلی) ✨دفترچه خاطراتش را وقتی دیدیم ،نقاشی رزمنده بی دست توجه مارا جلب کرد ،آری * * نحوه جانبازی وشهادتش را ترسیم کرده بود. 🍃ادامه دارد... 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
•°🌷•° 🕊 بسم الله الرحمن الرحیم 🚩 السلام علیک یا اباعبدالله یاحسین تا آخرین قطره‌ی خون نمی‌گذاریم دوباره خواهرت به اسارت برود... تنها دلخوشی من برادر زاده‌ام علی است که وقتی او بزرگ شد بگوید که عمویم برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) رفته و شهید شده است، بگذارید علی افتخار کند...✌️🏻 مادر عزیزم اگر بنده توفیق شهادت پیدا کردم و برای من مجلس یادبود گرفتید در عزای من گریه نکنید چراکه دشمنان اسلام شاد و خرم می‌شوند و اگر گریه کنی در روز قیامت حلالت نمی‌کنم و نیز مادرم بنده ان‌شاءالله در این سفر که به سوریه می‌روم عمودی می‌روم و افقی به ایران بازمی‌گردم و نیز به گروه موزیک لشکر بگویید چون من با شما سابقه دوستی و همکاری داشتم موقع ورود پیکر من به تبریز بصورت عالی و منظم به نواختن موزیک بپردازید. ✨پدر عزیزم به دلم افتاده که این آخرین سفر من به سوریه می‌باشد و می‌دانم که شهید خواهم شد لذا از صمیم قلب مرا حلال کنید. ای عاشقان اهل بیت رسول الله! من خیلی آرزو داشتم که ۱۴۰۰ سال پیش بودم و در رکاب مولایم امام حسین(ع) می‌جنگیدم تا شهید شوم و حال، وقت آن رسیده که به فرمان مولایم امام خامنه‌ای لبیک گفته و از اهل بیت پیامبر دفاع بکنم. لذا به همین منظور عازم دفاع از حرمین به سوریه می‌شوم و آرزو دارم همچون حضرت عباس(ع) در دفاع از خواهر بزرگوارشان شهید بشوم... ۲۵ فروردین ۹۴ 📝 وصیتنامه شهید ⊹ ❣️¦⇠ 🌷¦⇠ 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
48.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•°🌷•° 🕊 🚩مقاومت در قاب مستند🚩 ☔️مستند «شبیه باران»☔️ مستند «شبیه باران» روایتی است اززندگی شهید مدافع حرم حامد جوانی، شامل گفت‌وگو با اعضای خانواده، دوستان و همرزمانش؛ در این مستند شاهد روایتی از چگونگی شهادت او و نیز تشییع پیکر مطهرش نیز خواهیم بود. 🌱 سال ۱۳۶۹ به دنیا آمد و در سال ۹۴ در منطقه لاذقیه سوریه مجروح شد و بر اثر شدت جراحات ۴۳ روز در سوریه و بیمارستان بقیه الله تهران بستری شد ... ⊹ ❣️¦⇠ 🌷¦⇠ 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🌱اینگونه نبود که هر شب،نماز شب بخواند یا نصف سال را روزه بگیرد؛در عبادات، معمولی بود.نمازش را همیشه اول وقت می خواند و اگر فرصت داشت نماز شب می خواند و روزه هایش را هم می گرفت؛اما از دیگران بسیار دستگیری می کرد؛چه آن هایی که می‌شناخت و چه آن هایی که نمی شناخت. 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff