eitaa logo
گام دوم انقلاب
2.6هزار دنبال‌کننده
185هزار عکس
128هزار ویدیو
1.4هزار فایل
🇮🇷🇮🇶🇵🇸🇸🇾🇱🇧🇾🇪 امام خامنه ای: شما افسران جنگ نرم هستید جنگ نرم مرد میخواهد. دیروز نوبت شهدا بود در جنگ سخت.. وامروز نوبت ماست در جنگ نرم ارتباط با مدیر @hgh1345 آیدی تبادل و تبلیغات @hgh1345
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸وقتی با هواپیما پرواز می‌کرد، حین عملیات و آموزش هوایی، روستاهای دورافتاده رو شناسایی می‌کرد. به ماشین قدیمی داشت که سوار می‌شدیم و مقداری غذا و آذوقه برای روستایی ها بر می‌داشتیم و از میان کوه‌ها و دره‌ها با چه مشکلاتی رد می‌شدیم تا برسیم به روستایی که از روی هوا شناسایی کرده بود. 🔹می‌رفتیم آنجا و مردم روستاها من رو با لباس روحانی و شهید رو با لباس خلبانی می‌دیدند. خیلی برای روستایی‌ها جالب بود و شهید بابایی بعد از این که وسایلی رو که آورده بودیم به روستایی‌ها می‌داد، می‌پرسید چه امکاناتی کم دارند. 🔸مثلا روستایی‌ها می‌گفتند حمام نداریم و ایشون با پول خودشون شروع می‌کرد براشون حمام می‌ساخت و من به چشم خودم می‌دیدم که شهید بابایی برای ساختن حمام با پای خودش گل لگدمال می‌کرد، حمام رو می‌ساخت و برای برق حمام، به علت این که روستا برق نداشت از پول شخصی خودش موتور برق سیار می‌خرید و روشنایی حمام رو تامین می‌کرد... 📚حجت الاسلام و المسلمین محمدی گلپایگانی @hafezenevelayat
✳ من به شما کمک می‌کنم تا خدا هم به من کمک کند! 📌 سرایدار مدرسه‌‌ای که در آن درس می‌خواند می‌گوید: کمردرد داشتم و نمی‌توانستم کار مدرسه را خوب انجام دهم. مدیر مدرسه به من گفت: اگر اوضاعت همیشه این باشد، باید بروی بیرون. اگر من را بیرون می‌کردند، خیلی اوضاع زندگی‌ام بدتر می‌شد. آن شب همه‌اش در این فکر بودم که اگر من را بیرون بیندازند، چه خاکی توی سرم کنم؟ فردا صبح که رفتم مدرسه، دیدم حیاط و کلاس‌ها عین دسته گل شده و منبع آب هم پر است. از عیالم که برنمی‌آمد؛ چون توان این همه کار را نداشت. نفهمیدم کار کی بوده. فردا هم این قضیه تکرار شد. شب بعد نخوابیدم تا از قضیه سردربیاورم. صبح، یک پسربچه از دیوار پرید پایین و یک‌راست رفت سراغ جارو و خاک‌انداز. شناختمش. از بچه‌های مدرسه‌ی خودمان بود. مرا که دید، ایستاد. سرش را پایین انداخت. با بغضی که در گلویم نشسته بود، گفتم: «پسرم! کی هستی؟» گفت: «عباس بابایی.» گفتم: «چرا این کارها را می‌کنی؟» گفت: «من به شما کمک می‌کنم تا خدا هم به من کمک کند.» 📚 برگرفته از کتاب «ظرافت‌های اخلاقی شهدا» ❤ @gamedovomeenqelab
: مکه من این مرز بوم است. مکه من آب های گرم خلیج فارس و کشتی هایی است که باید سالم از آن عبور کنند. تا امنیت برقرار نباشد، من مشکل میتوانم خودم را راضی کنم. ‌📎پ ن : اسماعیل نیروی هوایی ؛ خلبانی ڪہ در روز عید قربان دنیا را برای خدایی شدن ذبح کرد 🌷 🔴@gamedovomeenqelab
🔰 | او هیچ وقت پپسی نمی‌خورد!! 🔶 روایت جهاد سیاسی سرلشگر به مناسبت ۱۵مرداد سالگرد شهادت ایشان 📚 برگرفته از کتاب 🌍🇮🇷 ✌️ ➡️@gamedovomeenqelab 📣تلگرام ↙️ 🔵https://t.me/joinchat/SWvK519Zubnkgn5- 📣 ایتا ↙️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | من آن خاکم که همواره در اوج آسمان هستم / پر از «» پر از «» 🔹 شعرخوانی سیدحمیدرضا برقعی در با رهبر انقلاب 🗓 سالگرد شهادت 🏴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🏴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
نصف شب رفتم آسایشگاه تا وضعیت انضباطی سربازها رو چک کنم؛ همین‌طور که داشتم تو تاریکی قدم می‌زدم چشمم به پوتین‌های یک سرباز افتاد که واکس نزده و خاکی کنار تختش افتاده بود، با عصبانیت رفتم جلو و محکم پتو رو از روش زدم کنار و داد زدم: "چرا پوتین‌هاتو واکس نزدی؟" بنده‌ی خدا از شدت صدای من از جا پرید و روی تخت نشست، بعد همین‌طور که سرش پایین بود گفت: ببخشید برادر، دیر وقت بود که از منطقه‌ی جنوب رسیدم، خونواده‌ام رفته بودن شهرستان و منم چون نمی‌خواستم مزاحم کس دیگه بشم، اومدم آسایشگاه، وقتی رسیدم همه خواب بودن و نتونستم واکس پیدا کنم. صداش برام خیلی آشنا بود، وقتی سرش رو بلند کرد، دیدم جناب سرهنگ بابایی، فرمانده‌ی پایگاه است، بدجوری شرمنده شدم. ⚫کانال گام دوم انقلاب ✌ ⚫https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🌷شهیـد عبـاس بـابـایـی: پـرواز انـدازه آدمـو برمـلا میڪنه، هـر چـی بالا و بالاتـر میـری، دنیـا از دیـد تـو بزرگ تـر میشـھ و تـو از دیـد دنیـا ڪوچڪتر 🕊¦⇠ ❣️¦⇠ 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🌱دوباره نگاهی به حیاط کردیم، سایه از دیوار بالا می آمد. گفتم: حتماً خودشه. چند روز بود که شوهرم نمی توانست مدرسه را نظافت کند، کمرش درد می کرد. مدیر چند بار جلوی دانش آموزان شوهرم را تحقیر کرده بود. تهدید کرده بود که اخراجمان می کند و اثاثیه مان را بیرون می ریزد. فکر کردیم شب را بیدار بمانیم و ببینیم کار کیست؟ نزدیک صبح بود که سایه از دیوار بالا آمده بود و حیاط را جارو می زد. با شوهرم رفتیم توی حیاط. دانش آموز کوچک اندامی بود که چهره اش آشنا به نظر می رسید. وقتی ما را دید سرش را زیر انداخت و سلام کرد. گفتیم: اسمت چیه؟ جواب داد: عباس بابایی. گفتم: پدر و مادرت ناراحت می شوند اگر بفهمند که به جای درس خواندن، مدرسه را جارو می کنی. گفت: من که به شما کمک می کنم، خدا هم در خواندن درس هایم به من کمک خواهد کرد. 🌷 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🥀 چند استکان هم به نیت من بشوی! 🥀 سال‌های پُرتب‌وتاب دفاع مقدس است... سال‌های خون و آتش و دود... 🥀 شهید بابایی، خلبان شجاع، پاکباخته و فدایی اسلام و انقلاب به دیدار حضرت امام می‌رود و در حالی که جاذبهٔ ملکوتی امام روح و روانش را تسخیر کرده است خطاب به حضرت ایشان می‌گوید: - امام عزیز! می‌خواهم به گونه‌ای که در کار جنگ خللی پیش نیاید چند روزی به مرخصی بروم. اجازه می‌فرمایيد؟ + در بحبوحهٔ جنگ کجا می‌خواهید بروید؟ - من در دههٔ اول محرم برای شستن استکان چای عزاداران به هیئت‌های جنوب شهر که مرا نمی‌شناسند می‌روم. مرخصی را برای آن می‌خواهم و گوش به زنگم که بلافاصله بعد از اعلام نیاز به جنگ بازگردم. + به یک شرط اجازه مرخصی می‌دهم. - هر چه بفرمایید با جان و دل می‌پذیرم. + به این شرط که هنگام شستن استکان‌ها به نیت من هم چند استکان بشویی. 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
38.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 به مناسبت سالروز شهادت سرلشکر عباس بابایی در روز عید قربان ┄┅♦️ گام دوم انقلاب♦️┅┄ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff