🔴خشونت های مُد شده علیه بانوان در کشورمان
🔹این روزها به خاطر اتفاق دردناک قتل #رومینا_اشرفی، بحث های خشونت علیه زنان بسیار مطرح است و چه خوب می شود اگر این بحث ها از فضای واکنش های استادیومی و سیاسی جدا شده و به فضای کارشناسی منتقل شود؛ بلکه بیشتر به کار آسیب شناسی دردهای بعضا عمیق جامعه در این موضوع بیاید. اما من می خواهم از منظری دیگر به این عنوان بپردازم.
🔹در سالن انتظار مرکز جراحی خانمی در صف انتظار ثبت نوبت با آب و تاب برای خانم های دور و برش می گفت قرار است تمام فیسم را عوض کنم...جراحی بینی و پروتز چانه و لیفت صورت و... دوستانم بعدا من را نمی شناسند انقدر که تغییر می کنم...
با خودم فکر کردم او از میزان دردی که بعد از این همه جراحی زیبایی باید تحمل کند خبر دارد؟ چه انگیزه ای باعث تصمیم به تحمل این همه درد و ریسک جراحی و البته هزینه ی کمر شکنش می شود؟! آخر چه اجباری برای این کار دارد؟
🔹با خانم دیگری که از صحبت هایش متوجه شدم مادر دو نوجوان است روبرو شدم که مدتی بود از جراحی بینی اش میگذشت و با صراحت می گفت به هیچ وجه ارزش تحمل این همه درد و هزینه را نداشته و به خاطر توصیه های مکرر دوستانش وسوسه شده.
🔹دختر نوجوانی با ذوق میگفت بالاخره موفق شدم پدر و مادرم را راضی کنم بعد از امتحانات بروم برای جراحی بینی. هنوز 17 سال بیشتر نداشت!
🔹خانم جوانی که برای ترمیم اکستنشن مژه آمده بود، از این می نالید که از صبح این سومین جلسه ای است که از این آرایشگاه به آن آرایشگاه برای شارژ مژه و ناخن و موهایش رفته. طفلک سرماخورده هم بود و با بینی عملی به سختی نفس می کشید...
🔹امیدوارم این خاطره نگاری را که بخشی از مکالمات ثبت شده در ذهنم در باب این موضوع است، اغراق و سیاه نمایی تعبیر نکنید. اما این ها آن روی سکه مشغول شدن بخش قابل توجهی از بانوان سرزمین مان به رنج خود خواسته مسابقه زیبایی ست.
🔹نویسنده ای میگفت شاید #مسابقه_زیبایی بی رحمانه ترین خشونت زمانه ی ما علیه زنان باشد. زنان و دختران بسیاری صبح تا شب خود را با استرس، تحمل درد و رنج، مراقبت، صرف هزینه و وقت برای حفظ و افزودن زیبایی شان گرفتار می کنند. آن هم زیبایی که نه تابع سلیقه و طبعشان که تابع تعریفی ست که مد روز از زیبایی ارائه می دهد. آن هم زیبایی که قرار است لایک و فالور صفحه اینستاگرام یا توجه مردان را جلب کند نه لزوما برای خودش و خانواده اش رضایت بیاورد و این غایت کاذب او را درگیر استرسی ناتمام برای جلب لایک بیشتر یا تعریف و تمجید بیشتر می کند.
🔹او مدام باید تعداد لایک های صفحه اش را چک کند یا چشمش به بازخورد دیگران باشد و دست آخر با کوچکترین جا ماندن در این رقابت بی حاصل، اعتماد به نفسش را به کلی از دست بدهد و کارش به افسردگی و خودتحقیری بکشد یا در اقدامی انتحاری تصمیمات جنون آوری راجع به جراحی های زیبایی بعدی یا تزریق های خطرناک جدید بگیرد.
🔹زنی که قرار است نقطه ی مرکزی بذل محبت و اداره کننده امور عاطفی و تربیتی یک خانواده باشد، چنان در تارهای عنکبوتی ساخته شده توسط تبلیغات مدلینگ های اینستاگرامی و ماهواره ای و شرکت های تولید و فروش لوازم آرایش و ایده های هر روزه ی جراحان و انستیتوهای زیبایی گرفتار شده که نه وقت و توانی برای این کانونیت دارد، نه قصد و تمرکزی.
🔹او اسیر است؛ اسیری که تمام طول شبانه روز در اردوگاه کار اجباری در حال بیگاری ست. زنی خسته و آزرده و رنج کشیده که خود هم نمی داند از چه چیزی رنج می کشد. نه شادی و رضایت واقعی را تجربه می کند و نه عشق و محبت عمیق را. تمام مدت محبوبیت و در معرض توجه بودن خود را (همان که به خاطرش آن همه رنج را متحمل شده) در معرض خطر می بیند و ناچار می شود برای حفظ آن رنج بیشتر بکشد و دست آخر پس از تحمل این همه فشار روحی و جسمی مجبور به پناه بردن به انواع قرص ها و داروهای آرامبخش و خواب آور و ضدافسردگی است.
🔻این خشونت های مُد شده ی خودخواسته، بی رحمانه ترین خشونت زمانه ی ما علیه زنان است!
📝 #رها_عبداللهی
@gamedovomeenqelab