eitaa logo
گام دوم انقلاب
2.6هزار دنبال‌کننده
185هزار عکس
128هزار ویدیو
1.4هزار فایل
🇮🇷🇮🇶🇵🇸🇸🇾🇱🇧🇾🇪 امام خامنه ای: شما افسران جنگ نرم هستید جنگ نرم مرد میخواهد. دیروز نوبت شهدا بود در جنگ سخت.. وامروز نوبت ماست در جنگ نرم ارتباط با مدیر @hgh1345 آیدی تبادل و تبلیغات @hgh1345
مشاهده در ایتا
دانلود
شب جمعه است دلم دور و بر کرببلاست حسرت نوکرت آقا، سفر کرببلاست💔 🏴 تا 🌷 🌙 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
مداحی آنلاین - دوباره این دلم گرفت بهونه‌ی همیشگی - بیوکافی.mp3
5.49M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃بغضی توی گلومه و چشامو بارون می‌کنه 🍃خاطره‌های کربلا نوکر داغون می‌کنه 🎙 🏴 تا 🌷 🌙 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🎥مداحی جدید (پای غمت، گیرم حسین) مراسم وداع با پیکر استاد دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ با مداحی کربلایی هیأت رایةالعباس (علیه‌السّلام) 👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃پای غمت گیرم حسین 🍃نوشته‌ی کتاب تقدیرم حسین 🎙 🏴 تا 🌷 🌙 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🎥نماهنگ جدید پناه با نوای حاج در 2 فایل صوتی تصویری خدمت کاربران گرامی ارسال می شود. 👇👇👇
مداحی آنلاین - نماهنگ پناه - نریمانی.mp3
4.3M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃حال دلم همیشه روبراهه 🍃وقتی حسین حسین رو زبونم 🎙 🏴 تا 🌷 🌙 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃حال دلم همیشه روبراهه 🍃وقتی حسین حسین رو زبونم 🎙 🏴 تا 🌷 🌙 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
مداحی آنلاین - گرفتارم گره افتاده تو کارم - جواد مقدم.mp3
5.89M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃گرفتارم گره افتاده تو کارم 🍃ولی بازم تو رو دارم چی کم دارم 🎙 🌷 🌙 🌷 🌷 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| الوِداع ماهِ مُــحَرّم... شب آخر دلم گــــردیده بی تاب خـــداحافظ مــــحرم ماه ارباب 📌حسرتش‌روی‌دلم‌موند‌که‌شباش‌بمیرم‌از‌غم... ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالم ماندن جنازه بعد از 2600 سال + 10 گروه که جسد و پیکرشان در قبر پس از مرگ نمی پوسد 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۷۶ سالمه؛لباس دخترها تحریکم میکنه! ترکیه هست جایی که خیلیا میگن ازش یاد بگیریم اینا میگن ما هر جور که دلمون میخواد در اجتماع ظاهر بشیم و شما هم سیب زمینی باش و از دیدن من چیزیت نشه فقط خودم شهوت دیده شدنم رو ارضا کنم و شما هیچ حقی نداری و اصلا حق حیات نداری برو بمیر 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖊🎬ننگ بر مسئولین هر کسی میتونه از عملکرد دولت انتقاد کنه به جز اصلاح طلب ها . خداوکیلی شما با اون عملکرد 8 سالتون باید تا اطلاع ثانوی لال مونی بگیرید . 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
💢یکی از داعشی های دستگیر شده توسط نیروهای مقاومت: در یک روز ۲ هزار نخبه و دانشجوی عراق را کشتیم و به آب انداختیم و آب از خون آنها سرخ شد همچنین بیش از ۱۲۰۰ نفر از شیعیان را کشتیم و در ۱۷ گور دسته جمعی دفن کردیم به همین خاطر آقا فرمودند: "سپاه بزرگترین سازمان ضد تروریستی دنیاست" 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این قسمت از و و چه می‌دانید؟ ناگفته هایی از تمدن‌های باستانی قسمت دوم کاری از 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
گام دوم انقلاب
🌹 سهم امروز نهج البلاغه خطبه ۱۶۰ ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 #خطبه160 : ( در شهر کوفه در سال ٣٧ هجری قمری ،
📜 . { قسمت دوم } 3⃣ وصف اميدواری به خدا 🔻 به گمان خود ادّعا دارد که به خدا اميدوار است ! به خدای بزرگ سوگند ! که دروغ می گويد ، چه می شود او را که اميدواری در کردارش پيدا نيست ؟ پس هر کس به خدا اميدوار باشد بايد ، اميد او در کردارش آشکار شود . هر اميدواری ای جز اميد به خدای تعالی ناخالص است و هر ترسی جز ترس از خدا نادرست است . گروهی در کارهای بزرگ به خدا اميد بسته و در کارهای کوچک به بندگانِ خدا روی می آورند ؛ پس حقِّ بنده را ادا می کنند و حقِّ خدا را بر زمين می گذارند ، چرا در حقِّ خدای متعال کوتاهی می شود و کمتر از حقِّ بندگان رعايت می گردد . آيا می ترسی در اميدی که به خدا داری دروغگو باشی ؟ يا او را در خور اميد بستن نمی پنداری ؟ اميدوار دروغين اگر از بنده خدا ترسناک باشد ، حقِّ او را چنان رعايت کند که حقَّ پروردگار خود را آن گونه رعايت نمی کند ، پس ترس خود را از بندگان آماده و ترس از خداوند را وعده ای انجام نشدنی می شمارد و اينگونه است کسی که دنيا در ديده اش بزرگ جلوه کند و ارزش و اعتبار دنيا در دلش فراوان گردد که دنيا را بر خدا مقدّم شمارد و جز دنيا به چيز ديگری نپردازد و بنده دنيا گردد . 4⃣ سیری در زندگی پیامبران « برای انتخاب الگوهای ساده زیستی » 🔻 برای تو کافی است که راه و رسم زندگی پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را اطاعت نمايی تا راهنمای خوبی برای تو در شناخت بدی ها و عيب های دنيا و رسوايی ها و زشتی های آن باشد ، چه اينکه دنيا از هر سو بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) بازداشته و برای غير او گسترانده شد ، از پستان دنيا شير نخورد و از زيورهای آن فاصله گرفت . اگر می خواهی دومی را ، موسی (علیه السلام) (کسی که با خدا سخن گفت) و زندگی او را توصيف کنم ، آنجا که می گويد : « پروردگارا ! هر چه به من از نيکی عطا کنی نيازمندم » . به خدا سوگند ! موسی (علیه السلام) جز قرص نانی که گرسنگی را برطرف سازد چيز ديگری نخواست ، زيرا موسی (علیه السلام) از سبزيجات زمين می خورد ، تا آن جا که بر اثر لاغری و آب شدن گوشت بدن ، سبزی گياه از پشت پرده ی شکم او آشکار بود و اگر می خواهی سومی را ، حضرت داوود (علیه السلام) صاحب نی های نوازنده و خواننده بهشتيان را الگوی خويش سازی ، که با هنر دستان خود از ليف خرما زنبيل می بافت و از همنشينان خود می پرسيد : چه کسی از شما اين زنبيل را می فروشد ؟ و با بهای آن به خوردن نان جوی قناعت می کرد . و اگر خواهی از عيسی بن مريم (علیه السلام) بگويم که سنگ را بالش خود قرار می داد ، لباس پشمی خشن به تن می کرد و نان خشک می خورد ، نان خورشت او گرسنگی و چراغش در شب ماه و پناهگاه زمستان او شرق و غرب زمين بود . ميوه و گُلِ او سبزيجاتی بود که زمين برای چهارپايان می روياند . زنی نداشت که او را فريفته خود سازد ، فرزندی نداشت تا او را غمگين سازد ، مالی نداشت تا او را سرگرم کند و آز و طمعی نداشت تا او را خوار و ذليل نمايد . مرکب سواری او دو پايش و خدمتگزار وی ، دست هايش بود . ادامه فردا شب✔️ 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
دورشان هلهله بود و خودشان غرق سکوت ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت شام ای شام! چه کردی که شد انگشت‌نما کاروانی که فقط دیده جلال و جبروت 🏴 فرارسیدن ماه الحزن و ایام اسارت اهل بیت علیهم‌السلام، تسلیت باد! 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🌴 پاسخ حکیمانه 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🌿🌸🌿 به مراجعینم همیشه این سفارش رو دارم: ❗️ «آویزون نباشید!» 👈🏽 آویزون نباشید یعنی خودتون رو به زور به کسی نچسبونید، نخواید به زور برا خودتون نگهش دارید. 👈🏽 آویزون نباشید یعنی توی زندگی معلق نباشید، بلا تکلیف، بی تصمیم و بی اراده نباشید، بی برنامه نباشید، خودتون رو به جریان رود نسپارید. 🌊 آقای روان شناس 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
گام دوم انقلاب
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «مثـل بیـروت بود» ⏪ بخش ۱۰۴: هوای درون ون گرم و مطبوع بود. ونی سفید با سامانه های
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «مثـل بیـروت بود» ⏪ بخش ۱۰۵: _ بابا جان، باید باهات صحبت کنم. خواستم به دنبالش از ون پیاده شوم که نگاهم به خیرگی چشمان دانیال گره خورد. نمی‌فهمیدم چه چیزی در انتهای مردمک‌های اوست، اما حسی پر از خواهش در آن گوی‌های رنگی موج می‌زد. بیرون از فرودگاه، کنار بزرگراه توقف کرده بودیم. همراه پدر به سمت ماشین مشکی رنگی می‌رفتم که کمی جلوتر از ون و ماشین دانیال پارک بود. در مسیر، عقیل قهرمان خیالی را روی صندلی عقب خودروی دانیال دیدم. با حالت موش مردگی، سر به زیر داشت. حالم از تماشایش به هم می‌خورد. سنگینی نگاهم را حس کرد. سر بالا آورد. دیده ی پر انزجارم را از تماشایش گرفتم. به ماشین مشکی که رسیدیم، سوار شدیم. با محبتی غمناک، پدر چهره ی پر زخم و کبودی ام را زیر نور کم جان بزرگراه تماشا کرد. بوسه بر پیشانی ام نشاند و قربان صدقه‌ام رفت؛ آن قدر عمیق که انگار سال‌ها است از آغوشش دور افتاده‌ام. _ تو دختر شجاعی هستی، بابا. بهت افتخار می‌کنم! خندیدم؛ تلخ، عین زهرمار. از کی نام آدم‌های مجبور را شجاع می‌گذاشتند؟ ظاهراً شجاعت با من معنای تازه‌ای پیدا کرده بود. _ بابا، کی می ریم خونه؟ پدر دستی بر محاسنش کشید و گفت: ــــ زهرا جان، می‌خوام درباره ی موضوع مهمی باهات صحبت کنم. نمی‌دانم چرا، اما ته دلم خالی شد. ـــ طاها چیزیش شده؟! پدر به سرعت پاسخ داد: _ نه، نه... اون حالش خوبه. اصلاً نگران نباش. مکثی به کلامش داد و سپس گفت: _ عموی دانیال، نادر، یکی از مقام‌های ارشد سازمان منافقینه که در کنار اتفاقات مربوط به فلش و انجام مأموریت برای استخبارات عربستان، نقش پررنگی در عملی کردن دستورات موساد و «ام آی ۶» توی اغتشاشات فعلی ایران داره. اگه ما بتونیم نادر رو دستگیر کنیم، به سرشاخه‌های مهمی از موساد و «ام آی ۶» در داخل کشور می‌رسیم. چرا این‌ها را به من می‌گفت؟ ـــ خب، چرا دستگیرش نمی‌کنید؟ نگاه با صلابت پدر مستقیم مردمک‌هایم را هدف گرفت. _ چون واسه بیرون کشیدن اون جونور از مخفیگاهش به کمک تو احتیاج داریم. منظورش را نمی‌فهمیدم. ـــ من؟ یعنی چی؟ متوجه نمی‌شم. پدر نفسی عمیق گرفت. _ قرار بود امشب عقیل تو و دانیال رو تحویل نوچه‌های نادر بده. نادر تا از حضور جفتتون، تو و دانیال مطمئن نشه از سوراخش بیرون نمی آد. مات و متحیر بودم. یعنی پدر می‌خواست برای رسیدن به یک منافق آدم کش، تنها دخترش را طعمه قرار دهد؟! واقعاً که سیاست ترسناک بود. حالا معنای آن نگاه پرخواهش دانیال را می‌فهمیدم. _ بابا... یعنی تموم این بازی‌ها، تموم این اتفاقات، تمام آبرویی که از من ریخته شد، تموم آینده‌ای که نابود شد فقط و فقط نقشه ی شما برای رسیدن به اون آدم بود؟! بهاش واسه ی من خیلی سنگینه. بابا این منصفانه نیست. پدر با سکوتی پرطمأنینه تماشایم کرد. هضم وسیله شدن به دست پدر برای رسیدن به هدفش سخت بود. چشمان به خون نشسته‌اش خستگی را داد می‌زد و من دیوانه ی این نگاه پر رعد بودم. هاله‌ای متبسم بر رخسارش نشست. ـــ این که در مورد پدرت این طور فکر می‌کنی منصفانه ست؟ پر از خشم بودم و او لبریز از آرامش. _ ما از هیچی خبر نداشتیم. سعودی‌ها دنبال یه سری اطلاعات هستن که واسه شون حیاتیه. به همین دلیل، مدتی بود که تهدید می‌شدم. ماجرای بیمارستان و بمب گذاری صوری که پیش اومد، شصتمون خبردار شد که یه خبرایی هست. در واقع اون بمب‌گذاری صوری یه پیغام تهدیدآمیز برای من بود. خط تلفنت رو پایش کردیم و متوجه تماس‌ها و پیام‌های ناشناس شدیم. مگر اطلاعات پدر چه بود که آن ها برای به دست آوردنش روی خون راه می‌رفتند؟ چهره ی عصبی طاها در خاطرم مرور شد. پس دلیل آن حال غریبش، اطلاع از پنهان کاری‌ام بود؛ او می‌خواست من زبان بگشایم، اگرچه توفیری در اصل ماجرا نداشت. پدر، کلمه کنار کلمه می‌گذاشت: ــــ در واقع اون ها می‌خواستن با ایجاد فضای ناامن برای تو، من رو مجبور به همکاری کنن. واسه ی همین عقیل رو مأمور حفاظت از تو قرار دادیم، یعنی ناخواسته گوشت رو دادیم دست گربه و عقیل طبق نقشه ی از پیش تعیین شده، تو رو در مسیر مورد نظر اون‌ها قرار داد؛ چیزی که ما ازش هیچ اطلاعی نداشتیم. ⏪ ادامه دارد... ................................. 🌳 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ساعت 1:20 🏷خنده‌هایت آتشی بر جان ماست سوخت این دل و نگشت آرام باز... 🎐 نشر دهید و همراه ما باشید 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff