🔴خاتمی چه کرده بود که احمدینژاد با این شعار رای اورد؟
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ترمز قطار خصوصی سازی را باید کشید...
🔺فروش پالایشگاه ۹۰ هکتاری در مرکز کرمانشاه با تخفیف بیسابقه؛
ارزش پالایشگاه را با صفر جمع کردند و میانگین گرفتنند و با یک سوم قیمت واقعی فروختند.....
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔴از این عباس عبدی خوشم نمیاد ولی این نظرش درسته
۴۰سال به روش برخورد قهریه و پاک کردن صورت مسئله عمل کردیم نتیجهاش همین وضع حجابیست که در خیابان و بازارها میبینیم!
یکبار هم شده عوامل و سرتیم متولیان فرهنگ و هنر و فضای مجازی و قرارگاه های دچار اختلال رو بازداشت کنید که کلان کلان بودجههای فرهنگی رو خوردند و بازده برعکسی داشتند
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔴 ایران به کمک همسایه خود آمد
⏪براساس آمار، زلزله ۶.۱ ریشتری روز چهارشنبه در جنوب شرق افغانستان، دستکم ۱۵۰۰ کشته و دو هزار زخمی برجای گذاشته
رئیسجمهور در شورای اداری استان خراسانشمالی: دولت ایران تمام تجهیزات و امکانات را برای کمکرسانی به آسیبدیدگان این حادثه بهکار میگیرد
سخنگوی طالبان امروز از دریافت کمکهای بشردوستانه ایران برای زلزلهزدگان افغانستان خبر داد
پیشازاین دبیرکل هلالاحمر ایران از ارسال محمولههای بشردوستانه خبر داده بود که شامل ۴۰۰ چادر امدادی، ۸۰۰ تخته موکت و سایر امکانات ضروری بود
جمعیت هلالاحمر خراسان رضوی هم از آمادگی تیم امدادی ۲۲ نفره این استان برای اعزام به مناطق زلزلهزده بهمحض اعلام نیاز از سوی افغانستان خبر داده است.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🇳🇱📛 خندقی مملو از جنازهی مردم #اندونزی!
🔻در سال ۲۰۱۲ نشریه هلندی de Volkskrant عکسهایی را در صفحه اول خود منتشر کرد که نشاندهنده اعدام فجیع اسرای اندونزیایی توسط سربازان #هلندی در زمان استعمار این کشور بود. انتشار این عکسها باعث جنجالی در بین تاریخنگاران و ضرورت بررسی مجدد دوران استعمار اندونزی توسط هلند گردید.
🔻 در یکی از این عکسها صحنه اعدام سه اندونزیایی به تصویر کشیده شده و عکس دیگر شامل خندقی مملو از اجساد اندونزیایی میشود که در کنار خندق دو سرباز هلندی ایستادهاند.
🔻 این نشریه در شرح این عکسها گفت که "این عکسها نشاندهنده #اعدامهای_دسته_جمعی در زمان #استعمار اندونزی توسط #هلند است."
🔻به اعتراف برخی از سربازان ارتش هلند که در آن روزگار در این سرزمین حضور داشتند، اکثر اسرای اندونزیتبار پس از اسارت اعدام میشدند!
🔻استعمار اندونزی تا سال۱۹۵۰ ادامه داشت و در آن زمان به #جزایر_هند_شرقی معروف بود.
💠 نشریات آکادمیک hypotheses
🌐https://hhr.hypotheses.org/385
🌐https://historiek.net/pang-pang-pang-binnn-twee-minuten-waren-ze-allemaal-dood/23446/
#استعمار_هلند
#اندونزی
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🎥 #سینمایی #در_اعماق_خطوط
📌 این فیلم سینمایی به کارگردانی محمد صادق بکتاشیان در سال ۱۳۹۰ تولید شده است.
🔗 خلاصه داستان: داستان هنرمندی كه در عرصه هنر خطاطی قدم برداشته و در این راه متحمل زحمات و رویدادهای مختلفی میشود.
✅ جمعه ۳ تیر ساعت ۱۸:۰۰
شبکه افق
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🎞 مجموعه #مستند #قصههای_آقای_وزیر
📌 تهیه کننده محسن مقصودی و کارگردان محمد نوروزی
🔗 موضوع: روايتي نو و جذاب از سبک زندگي و مديريت دانشمند و وزير انقلابي شهيد دکتر چمران
✅ جمعه ۳ تیر ساعت ١٧:٠٠
شبکه افق
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
تایید سازمان ملل بر ترور ابوعاقله توسط صهیونیستها
🔹 سازمان ملل متحد اعلام کرد اطلاعاتی را جمعآوری کرده که نشان میدهد شلیک مرگبار به سمت خبرنگار فلسطینی الجزیره از سوی نظامیان رژیمصهیونیستی انجام شده است.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
خواب آرام فرزند شهیدصیاد خدایی در کنار تصویر پدر
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
آتش سوزی ۶ کامیون حامل سوخت در اراضی اشغالی
🔹سحرگاه امروز در شهر المغار در منطقه الجلیل اراضی اشغالی ۶ کامیون حامل سوخت آتش گرفت.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
«جوزپ بورل» نماینده اروپا یا سفیر آمریکا؟
▪️«بورل» باید از بازداشت «مورا» درس بگیرد
🔹امشب نماینده ویژه اتحادیه اروپا در امور سیاست خارجی به تهران میآید تا با مقامات ارشد وزارت خارجه دیدار و گفتگو کند؛ سفری که میتواند فرصتی برای آخرین تلاشها برای اجرای کامل برجام و بازگرداندن آمریکا به اجرای تعهداتش در توافق هستهای باشد.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
تصویب طرحی در سنای آمریکا برای مالکیت اسلحه
🔹با رای ۱۵ سناتور جمهوریخواه به ۵۰ دموکرات مجلس سنا، پس از ۳۰ سال طرحی با هدف کنترل مالکیت سلاح در آمریکا به تصویب رسید.
🔹این طرح که پاسخی از سوی کنگره به دو کشتار اخیر، یکی در فروشگاهی در شهر بوفالو ایالت نیویورک و دیگری در دبستان راب شهر اووالدی ایالت تگزاس تنظیم شده است؛ که مجموعا ۳۱ کشته بر جای گذاشت.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
توئیت امیرعبداللهیان درباره سخنرانی «رئیسی» در بریکس
وزیر امور خارجه:
🔹بریکس با ظرفیتهای بزرگ و نگاه مبتکرانه، نوید بخش حرکت موثر در مسیر توسعه و صلح جهانی است.
🔹رئیسجمهور با اجابت دعوت ریاست چین برای حضور در اجلاس بریکس پلاس، دیدگاهها و ظرفیتهای ایران را تبیین میکنند.
🔹در قالب دیپلماسی پویا، از هر فرصتی برای پیشبرد اهداف ملی استفاده میکنیم.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حمله مجدد به تأسیسات اماراتی «دانه گاز»
🔹تأسیسات شرکت اماراتی «دانه گاز» در شمال عراق که اخیرا مورد حمله قرار گرفته بود، مجددا هدف حمله راکتی قرار گرفت.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
#رمان_فرار_از_جهنم🔖📚
#پارت1
این قسمت: اتحاد، عدالت، خودباوری
_من متولد ایالت لوئیزیانا، شهر باتون روژ هستم. ایالت ما تاثیر زیادی در اقتصاد امریکا داره 💸همیشه در کنار بزرگ ترین سازه های اقتصادی، بزرگ ترین جمعیت های کارگری حضور دارن.
هر چقدر این سازه ها بزرگ تر و جیب سرمایه دارها کلفت تر میشن … فلاکت و فاصله طبقات هم بیشتر میشن … و من در یکی از پایین ترین و پست ترین نقاط شهری به دنیا اومدم😔
شعار مدارس و دانشگاه های ما اتحاد، عدالت، اعتماد و خودباوریه … 🏫
این چیزیه که از بچگی و روز اول، هر بچه ای توی لوئیزیانا یاد می گیره …
ما در سایه اتحاد، جامعه ای سرشار از عدالت بنا می کنیم و با اعتماد و خودباوری به خودمون کشور و آینده رو می سازیم … ولی از نظر من، همه شون یه مشت مزخرفات بیشتر نبود😏
برای بچه ای که در طبقه ما به دنیا بیاد چیزی به اسم عدالت و آینده وجود نداره.
برای ما کشوری وجود نداشت تا بهش اعتماد کنیم … برای ما فقط یک مفهوم بود … جنگ … جنگ برای بقا … جنگ برای زنده موندن😓
بله … من توی منطقه ای به دنیا اومدم که جولانگاه قاچاقچی ها و دلال های مواد مخدر، دزدها، آدمکش ها و فاحشه ها بود … منطقه ای که هر روز توش درگیری بود … تجاوز، دزدی، قتل و بلند شدن صدای گلوله، چیز عجیبی نبود📛
درسته …
من وسط جهنم متولد شده بودم …☠
و این جهنم از همون روزهای اول با من بود …📛
من بچه ی یه فاحشه دائم الخمر بودم که مدیریت و نگهداری خواهر و برادرهای کوچک ترم بامن بود …
من وسط جهنم به دنیا اومده بودم …🔥🔥🔥
#ادامه_دارد...
#اینداستانواقعیاست...
#رمان_فرار_از_جهنم 🔖📚
#پارت2
این قسمت :یک روز شوم
صبح ها که از خواب بیدار می شدم، مادرم تازه، مست و بدون تعادل برمی گشت خونه … در حالی که تمام وجودش بوی گندی می داد روی تخت یا کاناپه ولو می شد … دوباره بعد از ظهر بلند می شد.
قهوه، یکم غذا، آرایش و ….💅
من، هر روز صبحانه بچه ها رو می دادم، در رو قفل می کردم که بیرون نرن و می رفتم مدرسه🚶♂
بعد از ظهرها هم کار می کردم تا کمک خرج زندگی باشم ….
پول بخور و نمیری بود اما حالم از پول های مادرم بهم می خورد …😑
گذشته از این، اگر بهشون دست می زدم بدجور کتک می خوردم … ولی باز هم به زحمت خرج اجاره خونه و قبض هامون و هزینه زندگی درمیومد ….💰
همه چیز رو به خاطر بچه ها تحمل می کردم تا اینکه اون روز شوم رسید …💔
سر کلاس درس نشسته بودم … 📝
مدیر اومد دم در کلاس و معلم مون رو صدا زد … همین طور که با هم حرف می زدن زیر چشمی به من نگاه می کردن … مکث می کردن … و دوباره
تمام وجودم یخ کرده بود … ترس و دلهره عجیبی رو تا مغز استخوانم حس می کردم …😰
معلم مون دم در کلاس ایستاده بود … نگاه عمیقی به من کرد … استنلی لازمه چند لحظه باهات صحبت کنم …🗣
از جا بلند شدم …هر قدم که به سمتش می رفتم اضطرابم شدید تر می شد …
اما اون لحظات در برابر تجربه ای که در انتظارم بود؛ هیچ چیز نبود …😣
#ادامه_دارد...
#اینداستانواقعیاست...
#رمان_فرار_از_جهنم 🔖📚
#پارت3
این قسمت: خداحافظ بچه ها
نفهمیدم چطوری خودم رو به بیمارستان رسوندم …🏩
قفل در شل شده بود … چند بار به مادرم گفته بودم اما اون هیچ وقت اهمیت نمی داد🚪
بچه ها در رو باز کرده بودن و از خونه اومده بودن بیرون … نمی دونم کجا می خواستن برن …
توی راه یه ماشین با سرعت اونها رو زیر گرفته بود …🚷🚗
ناتالی درجا کشته شده بود …
زمان زیادی طول کشیده بود تا کسی با اورژانس تماس بگیره …🚑
آدلر هم دیر به بیمارستان رسیده بود …💔
بچه هایی که بدون سرپرست مونده بودن … هیچ کس مسئولیت اونها رو قبول نکرده بود …😔
زمانی که من رسیدم، قلب آدلر هم تازه از کار ایستاده بود … داشتن دستگاه ها رو ازش جدا می کردن …🏃♂
نمی تونستم چیزی رو که می دیدم باور کنم … شوکه و مبهوت فقط از پشت شیشه به آدلر نگاه می کردم …
حس می کردم من قاتل اونهام … 😪😣
باید خودم در رو درست می کردم … نباید تنهاشون می گذاشتم …
نباید …😭
مغزم هنگ کرده بود …
می خواستم برم داخل اتاق اما دکترها مانعم شدن …
داد می زدم و اونها رو هل می دادم …
سعی می کردم خودم رو از دست شون بیرون بکشم … تمام بدنم می لرزید …
شقیقه هام می سوخت و بدنم مثل مرده ها یخ کرده بود … التماس می کردم ولم کنن اما فایده ای نداشت …😤
خدمات اجتماعی تازه رسیده بود … توی گزارش پزشک ها به مامورین خدمات اجتماعی شنیدم که آدلر بیش از 45 دقیقه کنار خیابون افتاده بوده … ⌛️
غرق خون … تنها...🖤🖤🖤
#ادامه_دارد...
#اینداستانواقعیاست...
#رمان_فرار_از_جهنم 🔖📚
#پارت4
این قسمت: خشونت از نوع درجه 🅱
تمام وجودم آتش گرفته بود …🔥🔥🔥
برگشتم خونه … 🏠
دیدم مادرم، تازه گیج و خمار داشت از جاش بلند می شد … اصلا نفهمیده بود بچه هاش از خونه رفتن بیرون …
اصلا نفهمیده بود بچه های کوچیکش غرق خون، توی تنهایی جون دادن و مردن …⚰
زجر تمام این سال ها اومد سراغم …
پریدم سرش … با مشت و لگد می زدمش … بهش فحش می دادم و می زدمش …😡
وقتی خدمات اجتماعی رسید، هر دومون زخمی و خونی بودیم …
بچه ها رو دفن کردن … اجازه ندادن اونها رو برای آخرین بار ببینم …
توی مصاحبه خدمات اجتماعی، روان شناس ازم مدام سوال می کرد …
دلم نمی خواست باهاش حرف بزنم…😤
تظاهر می کرد که من و دیلمون، برادر دیگه ام، براش مهم هستیم اما هیچ حسی توی رفتارش نبود …🙄
فقط به یه سوالش جواب دادم … الان که به زدن مادرت فکر می کنی چه حس و فکری بهت دست میده؟ … فکر می کنی کار درستی کردی؟
درست؟ … باورم نمی شد همچین سوالی از من می کرد …😟
محکم توی چشم هاش زل زدم و گفتم …
فقط به یه چیز فکر می کنم … دفعه بعد اگر خواستم با یه هیکل بزرگ تر درگیر بشم؛ هرگز دست خالی نرم جلو …😏
من و دیلمون رو از هم جدا کردن و هر کدوم رو به یه پرورشگاه فرستادن و من دیگه هرگز پیداش نکردم …👥
بعد از تحویل به پرورشگاه، اولین لحظه ای که من و مسئول پرورشگاه با هم تنها شدیم …
یقه ام رو گرفت و منو محکم گذاشت کنار دیوار …👊
با حالت خاصی توی چشم هام نگاه کرد و گفت …
توی پرونده ات نوشتن خشونت از نوع درجه 🅱
توی پرورشگاه من پات رو کج بزاری یا خلاف خواسته من کاری انجام بدی ؛ جهنمی رو تجربه می کنی که تا حالا تجربه نکرده باشی …☠☠☠
من یه بار توی جهنم زندگی کرده بودم …
قصد نداشتم برای دومین بار تجربه اش کنم … این قانون جدید زندگی من بود …
به خودت اعتماد کن و خودباوری داشته باش چون چیزی به اسم عدالت و انسانیت وجود نداره …❌
اینجا یه جنگل بزرگه … برای زنده موندن باید قوی ترین درنده باشی … 🐯
از پرورشگاه فرار کردم … من … یه نوجوان 13ساله … تنها … وسط جنگلی از دزدها، قاتل ها، قاچاقچی ها و فاحشه ها …🔞🔞🔞
#ادامه_دارد...
#اینداستانواقعیاست...
#رمان_فرار_از_جهنم 🔖📚
#پارت5
این قسمت: زندگی در خیابان
شب رفتم خونه … یه سری از وسایلم رو برداشتم و زدم بیرون ...🌛
شب ها زیر پل یا گوشه خیابون می خوابیدم …
دیگه نمی تونستم سر کار پاره وقتم برم. می ترسیدم فرارم رو از پرورشگاه به پلیس گزارش کرده باشن ...👮♂
اوایل ترس و وحشت زیادی داشتم …
شب ها با هر تکانی از خواب می پریدم توی سطل های آشغال دنبال غذا و چیزهای دیگه می گشتم …🍞
تا اینکه دیگه خسته شدم … زندگی خیلی بهم سخت می گذشت …😖
با چند تا بچه خیابون خواب دیگه مثل خودم آشنا شدم و رفتیم دزدی …
اوایل چیز دندون گیری نصیب مون نمی شد …
ترس و استرس وحشتناکی داشت … دفعات اول، تمام بدنم به رعشه می افتاد و تکرر ادرار می گرفتم …😑
کم کم حرفه ای شدیم … با نقشه دزدی می کردیم … یه باند تشکیل دادیم و دست به دزدی های بزرگ تر و حساب شده تر می زدیم …😏
تا اینکه یه روز کین پیشنهاد خرید اسلحه داد و کار توی بالای شهر رو داد …🔫
من از دزدی مسلحانه خوشم نمی اومد …
کارهای بزرگ پای پلیس رو وسط می کشید …
توی محله های ما به ندرت پلیس می دیدی … اگر سراغ قاچاقچی ها هم نمی رفتی امنیتش بیشتر بود …
اما اونجا با اولین صدایی پلیس می ریخت سرت و اصلا مهم نبود چند سالته …😰
بین بچه ها دو دستگی شد … یه عده طرف منو گرفتن ولی بیشتری رفتن سمت کین …
حرف حالی شون نبود … 🙄
در هر صورت از هم جدا شدیم … قرار شد هر کس راه خودش رو بره …😪
#ادامه_دارد...
#اینداستانواقعیاست...
#رمان_فرار_از_جهنم 🔖📚
#پارت6
این قسمت: این تازه اولش بود
یه سال دیگه هم همین طور گذشت …
کم کم صدای بچه ها در اومد … اونها هم می خواستن مثل کین برن سراغ دزدی مسلحانه، یه عده هم می خواستن برن سراغ پخش مواد …
از دزدی های پایین شهر چیز خاصی در نمی اومد … 💰
برادر جاستین توی یکی از باندهای مواد بود … پول خوبی می دادن … قرار شد واسطه دبیرستان ها بشیم …
پلیس کمتر به رفت و آمد یه نوجوون بین بچه های دبیرستانی شک می کرد🚫
همون روز اول به همه مون چند دست لباس جدید و مرتب دادن … و من بعد از چند سال، بالاخره جایی برای خوابیدن پیدا کرده بودم …
جایی که نه سرد بود نه گرم …
اما حداقل توی روزهای بارونی خیس نمی شدم …🤗
اوایل خیلی خوشم اومده بود اما فشار روانی روز به روز روم بیشتر می شد …
کم کم خودم هم کشیده شدم سر مواد … 🤧
بیشترین فروش بین بچه ها مال من بود … خیلی از کارم راضی بودن … قرار شد برم قاطی بالاتری ها …😎
روز اول که پام رو گذاشتم اونجا وحشت همه وجودم رو پر کرد …
یه مشت آشغال هیکل درشت که همه بدن شون خالکوبی بود و تنها دمخورشون مواد، مشروب و فاحشه ها بودن … اما تازه این اولش بود …🤕
رئیس باند تصمیم گرفت منطقه اش رو گسترش بده … گروه ها با هم درگیر شدن … بی خیال و توجه به مردم …
اوایل آروم تر بود … ریختن توی یکی از خونه های ما و همه رو به گلوله بستن …💥
بچه های گروه ما هم باهاشون درگیر شدن … درگیری به یه جنگ خیابونی تمام عیار تبدیل شده بود … منم به خاطر دست فرمونم، راننده بودم …🚕
#ادامه_دارد...
#اینداستانواقعیاست...
💫یکی از قدرتهای ناشناخته
یکی از قدرتهای ناشناخته انسانها قدرت نیت است. انسان میتواند با نیت سرنوشت و مقدرات خود و دیگران را در دنیا و آخرت تغییر دهد و تنها در عالم آخرت میتوان عظمت قدرت نیت را مشاهده کرد. اگر نیت اعمال و کل زندگی به صورت مخلصانه فقط برای رسیدن به خدا باشد، انسان به عالیترین قدرتها خواهد رسید.
👤استاد پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ دستور امام رضا علیه السلام در هنگام موفقیت ها
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
«استالین» رئیس خودکامه ی شوروی، سال ۱۹۵۱ میلادی در یکی از جلسات معمول خود، خواست که برای او مرغی به همراه مقداری گندم بیاورند.
او آن را گرفت و در حالی که با یک دست آن را می فشرد با دست دیگر شروع به کندن پرهای آن مرغ کرد.
مرغ از درد، فریاد می زد و سعی می کرد از هر راه ممکن فرار کند اما موفق نمی شد.
دستان استالین برای او خیلی نیرومند بود.
استالین بدون هیچ مشکلی توانست همه پرها را از بین ببرد و پس از پایان کار به یارانش گفت:
حالا ببینید چه اتفاقی می افتد.
او مرغ را روی زمین گذاشت و چند دانه گندم جلوی او ریخت و از او دور شد..
همکارانش در کمال تعجب دیدند که مرغ بیچاره در حال درد و خونریزی او را دنبال می کند.
استالین با دانه های گندم ،مرغ را به هر گوشه از اتاق به سمت خود میکشید..
در همه ی این مراحل مرغ، پی در پی او را تعقیب میکرد و قدم به قدم همراه او بود!
در این مرحله استالین به دستیاران شگفت زده ی خود گفت:
مشاهده میکنید که مرغ، با وجود تحمل تمام دردهایی که من برای او ایجاد کردم به دنبال من میآید.
استالین افزود:
«نادان ها به همین راحتی اداره می شوند!»
❇️ بکوشید #دانا شوید!
🌱 #داستانک
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff