eitaa logo
رصد
408 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
20 فایل
هویت مجازی برای تبیین،ترویج وتحقق بیانیه گام دوم انقلاب @Qwert123456
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 اهمیت صلح امام حسن مجتبی علیه‌السلام 🔹 در زمان حضرت #مجتبی علیه‌السلام اول #مؤمن به آن بزرگوار حضرت #سیدالشهداء بود که قبول داشت هر چه برادرم بگوید و انجام بدهد، من مطیع او هستم. این #مقام شریفی بود که آن حضرت داشت و در اثر همین متابعت از برادرش بود که جریان #کربلا پایه‌ریزی شد؛ اگر آن متابعت نبود جریان کربلا و آثاری که از #عاشورا و کربلا بود، نمی‌ماند. فلذا دانشمندانی که درباره این جریان عجیب #صلح زمانِ حضرت مجتبی علیه‌السلام مطالبی نوشتند، تصریح کردند به این‌که جریان عاشورای امام #حسین علیه‌السلام قبل از آن‌که حسینی باشد، حسنی بود! پایه‌ریزی‌اش را حضرت مجتبی علیه‌السلام کرد و طوری اوضاع و احوال جور شد که حضرت سیدالشهداء از #شهادت بتواند نتیجه بگیرد، وگرنه تحملاتی که آن حضرت تا مافوق کوه‌ها کردند، اگر این #مصیبات را #صبر و تحمل نمی‌کردند و دست به شمشیر می‌بردند و #شهید می‌شدند، خودش و یارانش و حضرت سیدالشهداء و #خاندان_رسالت به طور کلی قتل عام شده بودند و آن آثار کربلا هم هیچ نبود؛ همه می‌گفتند همان‌طور که جنگ #جمل شد، جنگ #صفین شد، جنگ با #خوارج شد؛ یک #جنگ هم بعد از این‌ها شد و در آن جنگ همان‌هایی که این جنگ‌ها را به پا کرده بودند، از بین رفتند و تمام شد!؛ کار می‌افتاد دست #مفسدین فی الارضی به نام #بنی_امیه و دیگر خدا می‌دانست که چه‌ها می‌شد!. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی #به_کانال_رصد_در_ایتا_بپیوندید👇 @gamedovomvhv
11.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️شعر سوزناک #شهادت #امام_حسن_مجتبی سلام الله علیه 🎥 نقاشی با شن برگزیده «عصر جدید» با موضوع شهادت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) 🏴 نماهنگ «تصور کن» باصدای صابر خراسانی و هنرنمایی فاطمه عبادی #صابر_خراسانی #به_کانال_رصد_در_ایتا_بپیوندید👇 @gamedovomvhv
4.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹نحوه شهادت #شهید آیت الله مفتح از زبان قاتلش🌹۲۷ آذر سالروز #شهادت شهید مفتح #به_کانال_رصد_در_ایتا_بپیوندید👇 @gamedovomvhv
🔴🔴آخرین روز قبل از واقعه ... ⏪اسرار ناگفته از آخرین روز زندگی سپهبد سلیمانی پنج‌شنبه(98/10/12) ساعت 7 صبح با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه می‌شوم، هوا ابری است و نسیم سردی می‌وزد. . ساعت 7:45 صبح به مکان جلسه رسیدم. مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروه‌های مقاومت در حاضرند. . ساعت 8 صبح همه با هم صحبت می‌کنند... درب باز می‌شود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد می‌شود. با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی می‌کند دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری می‌شود تا اینکه حاج‌قاسم جلسه را رسما آغاز می‌کند... هنوز در مقدمات بحث است که می‌گوید؛ همه بنویسن، هرچی می‌گم رو بنویسین! همیشه نکات را می‌نوشتیم ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت. . گفت و گفت... از منشور پنج‌سال آینده... از برنامه تک‌تک گروه‌های مقاومت در پنج‌سال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگر... از... کاغذها پر می‌شد و کاغذ بعدی... سابقه نداشت این حجم مطالب برای یک‌جلسه . آنهایی که با حاجی کار کردند می‌دانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطع‌کردن صحبت‌هایش را نمی‌دهد، اما اینگونه نبود... بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه... . ساعت 11:40 ظهر زمان اذان ظهر رسید با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد! . ساعت 3 عصر حدود ! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم. پایان جلسه... مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبت‌کنان تا درب خروج همراهیش کردیم. خوردویی بیرون منتظر حاجی بود حاج‌قاسم عازم شد تا سیدحسن‌نصرالله را ببیند... . ساعت حدود 9 شب حاجی از به دمشق برگشته شخص همراه‌ش می‌گفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و کردند. حاجی اعلام کرد امشب عازم است و هماهنگی کنند سکوت شد... یکی گفت؛ حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین! حاج‌قاسم با لبخند گفت؛ می‌ترسین بشم! باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد _ که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعه‌ست! _ حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمرده‌شمرده گفت: میوه وقتی می‌رسه باغبان باید بچیندش، اگر روی درخت بمونه پوسیده می‌شه و خودش میفته! بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضی‌ها اشاره کرد؛ اینم رسیده‌ست، اینم رسیده‌ست... ساعت 12 شب هواپیما پرواز کرد ساعت 2 صبح جمعه خبر شهادت حاجی رسید به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود. (راوی؛ ستاد لشکر فاطمیون) 👇 @gamedovomvhv
🔴آخرین روز ... پنج‌شنبه(98/10/12) ساعت 7 صبح با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه می‌شوم، هوا ابری است و نسیم سردی می‌وزد. . ساعت 7:45 صبح به مکان جلسه رسیدم. مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروه‌های مقاومت در حاضرند. . ساعت 8 صبح همه با هم صحبت می‌کنند... درب باز می‌شود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد می‌شود. با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی می‌کند دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری می‌شود تا اینکه حاج‌قاسم جلسه را رسما آغاز می‌کند... هنوز در مقدمات بحث است که می‌گوید؛ همه بنویسن، هرچی می‌گم رو بنویسین! همیشه نکات را می‌نوشتیم ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت. . گفت و گفت... از منشور پنج‌سال آینده... از برنامه تک‌تک گروه‌های مقاومت در پنج‌سال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگر... از... کاغذها پر می‌شد و کاغذ بعدی... سابقه نداشت این حجم مطالب برای یک‌جلسه . آنهایی که با حاجی کار کردند می‌دانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطع‌کردن صحبت‌هایش را نمی‌دهد، اما اینگونه نبود... بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه... . ساعت 11:40 ظهر زمان اذان ظهر رسید با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد! . ساعت 3 عصر حدود ! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم. پایان جلسه... مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبت‌کنان تا درب خروج همراهیش کردیم. خوردویی بیرون منتظر حاجی بود حاج‌قاسم عازم شد تا سیدحسن‌نصرالله را ببیند... . ساعت حدود 9 شب حاجی از به دمشق برگشته شخص همراه‌ش می‌گفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و کردند. حاجی اعلام کرد امشب عازم است و هماهنگی کنند سکوت شد... یکی گفت؛ حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین! حاج‌قاسم با لبخند گفت؛ می‌ترسین بشم! باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد _ که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعه‌ست! _ حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمرده‌شمرده گفت: میوه وقتی می‌رسه باغبان باید بچیندش، اگر روی درخت بمونه پوسیده می‌شه و خودش میفته! بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضی‌ها اشاره کرد؛ اینم رسیده‌ست، اینم رسیده‌ست... ساعت 12 شب هواپیما پرواز کرد ساعت 2 صبح جمعه خبر شهادت حاجی رسید به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود. (راوی؛ ستاد لشکر فاطمیون) 👇 @gamedovomvhv