eitaa logo
جام جهان بین
3.1هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
5.8هزار ویدیو
19 فایل
بصیرت افزایی و خبر های داغ جهان و ایران🔮 جهت رزرو تبلیغ ( @sadateshonam )
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻گنبد زرد رنگ قبة الصخره و گنبد تیره مسجدالاقصی است. 🔻اگر فکر می کنید که آن مکان مقدس زرد رنگ مسجدالاقصی است درواقع بازی رسانه ای صهیونیست ها را خورده اید چون قبة الصخره برای یهودیان هم مقدس است اما مسجدالاقصی برای آنها ارزش معنوی ندارد برای همین به دنبال تخریب آن هستند تا معبد سوم سلیمان را بسازند و در رسانه ها عکسی از آن منتشر نمی کنند. 😔 متاسفانه باید بگویم که بسیاری از مردم حتی افراد مذهبی و تحصیل کرده هم از این موضوع بسیار ساده با خبر نیستند. 🆔 📛🚫 🔮 @gamegahanbine 🪩
13.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ | انتخابات شورای شهر عرصه مهمی است؛ باید دقت کنیم چه کسانی با چه رویکردی انتخاب خواهند شد؛ بودجه عمرانی پنج کلانشهر کشور از بودجه عمرانی دولت بیشتر است ▫️ گزیده‌ای از صحبت‌های دکتر سعید جلیلی در نودمین جلسه حکمت سیاسی اسلام در قرآن ✅ 📛🚫 🔮 @gamegahanbine 🪩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ♨️ رسانه‌ های آمریکایی:برخورد ۲ هواپیمای کوچک در آسمان جنوب آریزونا منجر به کشته‌ شدن دست‌کم ۲ نفر شده است. 💥 📛🚫 🔮 @gamegahanbine 🪩
13.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ | مباحث آینده پژوهی برای جلوگیری از خسارت‌های غیر قابل جبران در مسیر پیش روی ماست؛ برخی اشتباهات بصیرت و درک شما را می‌پوشانند و قدرت تشخیص را از شما می‌گیرند ▫️ گزیده‌ای از صحبت‌های دکتر سعید جلیلی در نودمین جلسه حکمت سیاسی اسلام در قرآن ✅ 📛🚫 🔮 @gamegahanbine 🪩
💢بررسی‌ها نشان می‌دهد فرودگاه بین‌المللی بیروت روز شنبه و یکشنبه یکی از شلوغ‌ترین روزهای پروازی تاریخ خود را تجربه خواهد کرد. 🔸علاوه بر هواپیماهای میهمانان رسمی و ویژه، ظرفیت بسیاری از پروازها از کشورهای مختلف به مقصد بیروت تکمیل شده‌اند. 🔹با اعلام رسمی مسئولین لبنان، پروازهای فرودگاه بیروت از ساعت ۱ تا ۴ بعدازظهر یکشنبه به دلیل برگزاری مراسم تشییع متوقف خواهد شد. 💥 📛🚫 🔮 @gamegahanbine 🪩
12.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻فقط بانک آینده ۸۰ همت (به قیمت سال ۱۴۰۲) اضافه برداشت از بانک مرکزی داشته است؛ 🔸یعنی از جیب هر ایرانی حدود یک میلیون تومان برداشته است و با آن یک مال ساخته است. 🔹با بخش کوچکی از همین پول می‌شد راه آهن چابهار-زاهدان-سرخس و شلمچه-بصره را به عنوان دو پروژه پیشران ملی ساخت. پی نوشت: 🔸اضافه برداشت بانک آینده در دی ماه سال جاری به ۲۱۰ همت (۲.۵ میلیون تومان به ازای هر ایرانی) رسیده‌است. 🔹 فرصت‌ داده شده برای اصلاح این بانک نه تنها تاثیری نداشته است که ناترازی آن را عمق داده‌است. 🔸کسانی که در تاخیر ورود این بانک به فرایند گزیر و انحلال نقش دارند در این مسئله سهیمند. میثم ظهوریان 💥 📛🚫 🔮 @gamegahanbine 🪩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ادامه قسمت ۵۰ اما این داغی بود که هنوز رو دلم مونده گاهی وقتا لباس‌های احرامم رو برمیداشتم گریه میکردم. فکرشو نمیکردم سفرم اینجوری تموم شه. اون شب تا صبح بیدار بودم. دلم یه معجزه میخواست. یه معجزه در حد دیدن دوباره مسجدالحرام. یاد اون روز بارونی افتادم. عاشقانه ای بین من و خدا. آخ که لحظه‌ی قشنگی بود. بعد از نماز صبح به دستور مدیر کاروان رفتیم سلف صبحانه میل کنیم. از شدت بی‌خوابی مدام چرت میزدم. هرچی صورتمو آب میزدم فایده نداشت که نداشت. بعد از صبحانه اتوبوس اومد دنبالمون این سفر معنوی با تمام خاطرات تلخ و شیرینش تموم شد. دلم میخواست بیشتر بمونیم. از طرفی دلم برای پاییز خیلی تنگ شده بود. دلم میخواست ببینم فرودگاه به اسقبالم میاد یا نه. اگه نیاد باید برای همیشه فراموشش میکردم. حول و هوش ساعت ۷ صبح رفتیم فرودگاه حالم خیلی بد بود. نه می‌تونستم مسجدالحرامو ببینم نه نیما رو. وارد فرودگاه شدیم کمی پروازمون با تاخیر مواجه شد. قرار بود ساعت ۹ حرکت کنیم اما ساعت ۱۱ سوار هواپیما شدیم. با اولین قدمی که رو پلکان هواپیما گذاشتم اشکام سرازیر شد. آخرین پله، برگشتمو برای آخرین بار با سرزمین وحی خداحافظی کردم. بیست دیقه نیم‌ساعتی هم تو هواپیما معطل شدیم و تو این مدت به اتفاقاتی که افتاده بود فکر میکردم. تو هپروت خودم بودم که مصطفی گفت _اسماعیل اون نیما نیست؟؟؟ با بی‌حوصلگی به انتهای انگشت مصطفی نگاه کردم خودش بود. نیما داشت تو هواپیما دنبالم میگشت. بلند شدم و صداش زدم. نیما با دیدنم اومد سمتم این بار از اون آرامش قبلی خبری نبود. معلوم بود کلی راه دویده تا قبل از پرواز من و ببینه +سلام اسماعیل خوشحالم از اینکه دوباره دیدمت _سلام خوبی نیما گفتم شاید دیگه هیچوقت نبینمت +شرمندم دیشب کلی مریض داشتم، یه دوتا عمل هم داشتم که بکیشون مرد، یه زائر خانم ایرانی که دیشب تموم کرد و همون دیشب غریبانه تو قبرستان وهابی ها دفنش کردنپ روشم اسید پاشیدند که زودتر تجزبه بشه -آخ خیلی متاسفم +ممنون. گفتم قبل از اینکه بری باید ببینمت. دلم برات تنگ میشه اسماعیل -منم همینطور. ان‌شاءالله برگشتی تبریز خبر دامادی تو بشنوم نیما لبخندی زد و گفت +ممنون از تو جیبش یه جعبه کوچیک درآورد و داد به من +این مال توئه. دیدم دستت خالیه گرفتم برات یه ساعت مچی بود بعلاوه زنجیر که میتونست ساعت آویز هم بشه. با صدای مهماندار هواپیما که به نیما میگفت لطفا برید بیرون ازش خداحافظی کردم. دلم براش تنگ میشد. برای همه‌ی این آدما تنگ میشه. ان‌شالله زیارت مقبولی باشه. میخواستم رو صندلی بشینم که استادم حاج‌آقا «کیخا» گفت +اسماعیل این کی بود؟؟ _جریانش مفصله استاد به موقعش بهتون میگم. نگاهی به ساعتم انداخت و گفت +چه قشنگه _قابل شما رو نداره +هدیه رو که تعارف نمیکنند جوابی نداشتم بدم لبخندی زدم و نشستم رو صندلی به دستور خلبان هواپیما