تا بشویم ز دل ابر غم را
در سرِ من هوای شراب است
باده ام گر نه درمان درد است؛
مستی ام گر نه داروی خواب است؛
با دلم خنده ى جام گوید:
پشت این ابرها آفتاب است !
#فريدون_مشيرى
#گندمزار🌾
وقتی ازمن میپرسن چمه :
چه گويم؟
از كه گويم؟
با كه گويم؟
كه اين ديوانه را از خود خبر نيست...
#فریدون_مشیری
#گندم_زار 🍁
همه می پرسند :
چیست در زمزمه ی مبهم آب ؟
چیست در همهمه ی دلکش برگ؟
چیست در بازی آن ابر سپید ،
روی این آبی آرام بلند ،
که تو را می برد اینگونه به ژرفای خیال؟
#فريدون_مشيرى
#گندم_زار 🍁