چشم هایت مثنوی، میریزد ازپلکت غزل ،
بینِعاشق ها نگاه از حرف پُرمعناتر است.
گفته بـودی ك دوایـی بکنـم درد تو را
مـا در آن درد به امّیـد دوای تو هنـوز . .
سکوت ِاهل غم را ترجمانی نیست غیر از اشك
معانی هم نمیگنجند در ظرف ِبیان گاهی .
گفتمش روزی خیالش از دلم بیرون کنم
دل بگفت او با من است من با خیالش میروم…