بوسه از لـب هایِ تو آتـش به جـانم میزنـد ؛
بَـر لبـت فلفل زدی یا اِژدهایی جـانِ من؟
یِك بـوسه به مَـن دادی و هِی می گویَـم :
لَـب بود؟عَـسَل بود؟رُطَـب بود؟چـه بود؟!
در تمـاشایِ تـو قانع نشوم من به دو چـشم ؛
همه چِشمانِ جهان گو به سـرم بشتابـند . .
پیشِ او دفـن کنیدم ك مَگـر زلزلـه ای ؛
بعدِ صـد قَـرن در آغـوش کشـانَد مـارا . .
یك چـای به طعمِ لـبِ تو عیشِ جهان است ؛
شیرینتـر از آنـی که دلـم قنـد بخواهـد . .