eitaa logo
•|گنج پدرے|•
59 دنبال‌کننده
263 عکس
37 ویدیو
0 فایل
جرج جرداق، دانشمند مسیحے: جاذبه کلمات علے شوقی در من ایجاد کرد که بیش از ٢٠٠ بار نهج‌البلاغه را مطالعه کردم😍 +چقد نهج‌البلاغه میخونیم؟! معجزه‌اے از جنس ڪلمه!✨ میهمان کتابے هستیم که هر حرفش درس زندگیست💚 کانال اصلے: @ShahidMohammadHadiZolfaghari
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┄┅═✧❁🍁🌸🍁❁✧═┅┄ 🔰فراز 《۱۶》 ◽️…مَعاشِرَ النّاسِ ، لاتَضِلّوا عَنهُ و لاتَنفِروا مِنهُ و لاتَستَنكِفوا عَن وِلايَتِهِ ، فهو الّذي يَهدي إلي الحقِّ و يَعمَلُ به و يُزهِقُ الباطِلُ و يَنهي عَنه و لاتأخُذُهُ في اللّهِ لَومَةُ لائِمٍ . أوَّلُ مَن آمَنَ بِاللّهِ و رَسولِهِ لَم يَسبِقهُ إلي الايمانِ بي أحَدٌ و الّذي فَدي رَسولَ اللّهِ بِنَفسِهِ و الّذي كانَ مَعَ رَسولِ اللّهِ و لا أحَدَ يَعبُدُ اللّهَ مَعَ رَسولِهِ مِنَ الرِّجالِ غَيرُهُ ، أوَّلُ النّاسِ صَلاةً و أوَّلُ مَن عَبَدَ اللّهَ مَعي ، أمَرتُهُ عَنِ اللّهِ أن يَنامَ في مَضجَعي ففَعَلَ فادياً لي بِنَفسِهِ .… 🔹… هان مردمان ! او را فراموش نکنید و از امامتش رو برنتابید و از سرپرستے اش نگریزید ؛ چرا که شما را به درستے و راستے خوانده و خود نیز بدان عمل مےکند . او باطل را نابود کرده و شما را از آن بازدارد و هرگز نکوهش نکوهشگران او را از کار خدا باز ندارد ؛ او نخستین مؤمن به خدا و رسول اوست و کسے در ایمان به من از او سبقت نجسته ؛ و همو جان خود را فداے رسول خدا کرده ، با او همراه بوده است ؛ تنها او همراه رسول خدا عبادت مےکرد و جز او از مردان کسے چنین نبود ؛ علے اولین نمازگزار و پرستش کننده همراه من است . از جانب خدا به او دستور دادم تا (در شب هجرت) در بستر من بیارامد و او نیز فرمان برده ، پذیرفت که جان خود را فداے من کند .… ┄┄┅═✧❁🍁🌸🍁❁✧═┅┄ 📢 مبلغ غدیر باشیم…… ✨|@ganj_pedari
اعمال شب و روز 🌱 التماس دعای فرج ✨
بسمـِ ربِّــ امــام زَمانــَمــ🍃♥️ کاش اینبار عرفه آخر هجران باشد کن دعا بهر فرج که مستجاب است امروز✨
📃 قسمت صد و پنجاه‌ و‌ چهارم 🔹 نباید کسی را با آل محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله مقایسه کرد [خطبهٔ دیگری در کوفه ایراد کردم:] [ خطبه را با ذکر نعمت‌های الهی و سپاس از خداوند و طلب یاری از او آغاز کردم و به یکتایی او شهادت دادم، همچنین شهادت بر اینکه محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله، بنده و فرستاده خداست. سپس به فلسفه بعثت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله پرداختم: ] 🔻خداوند پیامبر را فرستاده‌ با دینی همچون آفتاب تابنده و‌پرآوازه، دانشی برتر و‌ کتابی نوشته شده، فروغی تابان، پرتوی درخشان و فرمانی قاطع، تا تردیدها را از دل‌ها بزداید و با دلایل روشن و حجت‌ها استدلال کند و با ذکر آیات الهی، مردم را بیم دهد و با یادآوری کیفرهایی که بر امت‌های پیشین‌ رفته‌است، مردم را بترساند. [ آنگاه زمان بعثت پیامبر را برایشان ترسیم کردم: ] 🔻خدا رسولش را زمانی فرستاد که مردم در فتنه‌ها گرفتار بودند و رشته‌های دین گسسته، ستون‌های ایمان و یقین لرزان شده، هر کس به چیزی که اصل می‌پنداشت تمسک کرده بود، کارهای مردم پراکنده، راه رهایی دشوار و باریک، چراغ هدایت بی‌نور، کوری و بی‌خبری شایع بود و پناهگاهی وجود نداشت... 🔻فتنه‌ها بر سر پا ایستاده بود و مردم را لگدمال و در زیر پاها نابود می‌کرد و مردم، سرگردان و نادان و فریب‌خورده، در کنار بهترین خانه‌ها، کعبه، و بدترین همسایگان زندگی می‌کردند. شب‌ها خواب به چشمانشان نمی‌آمد و سرمهْ چشم آن‌ها اشک بود. آنجا سرزمینی بود که بر دانایشان لگام می‌زدند و نادانشان را عزت می‌بخشیدند. 🔻اما اهل‌بیت و عترت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، جایگاه اسرار خداوندی، پناهگاه فرمان الهی، معدن علم خدا، مرجع حکمت الهی، نگهبان کتاب‌های آسمانی و کوه‌های همیشه استوار دین خدایند. خداوند به وسیلهٔ پایمردی آن‌ها، قامت خمیدهٔ دین را راست کرد و لرزش و اضطراب آن را به آرامش مبدل ساخت. 🔻در این امت، کسی را با آل محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله مقایسه نتوان‌کرد. کسانی را که پروردهٔ نعمت هدایت اهل بیت پیامبرند، با آنان برابر نتوان شمرد. آری، آل‌محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله اساس دین و ستون‌های استوار یقین‌اند. پیشی گرفتگان باید به آنان بازگردند و واپس‌ماندگان باید به آنان بپیوندد؛ زیرا ویژگی‌های امامت به آن‌ها اختصاص دارد و وصیت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله دربارهٔ خلافت مسلمانان و میراث رسالت، ویژهٔ آنان است. چنان‌که هم‌اکنون، حق به اهل آن بازگشته و خلافت به جایگاهی که از آن دور مانده‌ بود، بازگردانده شده است. 🔹گفت و شنودی با خوارج [ جمعی از خوارج به دیدارم آمدند و پرسیدند: با چه مبنایی در جنگ جمل می‌جنگیدیم؟ گفتم: بر مبنای حق. گفتند: چرا با مردم بصره نبرد کردیم؟ گفتم: ] 🔻با مردم بصره به دلیل پیمان‌شکنی جنگیدیم و نیز به‌دلیل ستمی که روا داشتند. [ آن‌ها سوال کردند: چرا با مردم شام جنگیدیم؟ گفتم: ] 🔻مردم شام و مردم بصره در پیمان‌شکنی و ستم‌کردن یکسان بودند. [ پرسیدند: پس دلیل موافقت تو با درخواست معاویه برای آتش‌بس و تعطیلی جنگ چه بود؟ گفتم: ] 🔻شما با تصمیم من برای ادامهٔ جنگ مخالفت کردید و من از بروز فتنه نگران‌شدم و به‌ناچار پذیرفتم. [ آنان گفتند: پس اکنون که ما دست از مخالفت برداشته‌ایم، تو نیز به تصمیم قبلی خود برگرد! پاسخ دادم: ] 🔻من با آنان برای مدت معیّنی پیمان بسته‌ام و در چنین وضعی، جنگ با آنان جایز نیست؛ مگر آنکه مدت به‌سر آید. از داوران نیز تعهد گرفته‌ایم که مطابق کتاب خدا داوری کنند، که اگر چنین کنند من در میان همهٔ مردم سزاوارترین فرد به خلافتم. [ آنان جواب‌دادند: ادعای معاویه نیز همانند ادعای توست! ] 📚منابع: ۱. نهج ‌البلاغه، خطبهٔ۲، ص۴۶ ۲. وقعة‌صفین، ص۵۵۱ ۳. أنساب‌الاشراف، ج۲، ص۳۵۶، رقم۴۲۹ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
فضیلت 9.mp3
1.42M
🌊 🔹سجده امیرالمومنین و رؤیت پیامبر 🌿 وعده حتمے خدا در مورد اهل بیت (علیهم‌السلام) و شیعیان ایشان و اطاعت فرشته قبض روح از شیعیان، شرح مختصر روایت در فایل صوتے 📚 منبع :کتاب القطرة ج1ص275 ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 شرح 🔷 شناخت جایگاه سخن و سکوت (۱) 🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: آنجا كه بايد سخن درست گفت در خاموشی خيری نيست، چنانكه در سخن ناآگاهانه نيز خيری نخواهد بود. ( اين حكمت با شماره كلمه قصار ۴۷۱ در صفحه ۲۲۸ نيز آمده است) 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۱۸۲ نهج البلاغه سخنی پیرامون سکوت و حرف زدن دارند که عیناً بدون هیچ تفاوتی در حکمت ۴۷۱ تکرار شده است لذا ما با بیان و توضیح حکمت ۱۸۲ از شرح و توضیح حکمت ۴۷۱ هم بی نیاز خواهیم شد. 🔻مسأله در حکمت ۱۸۲ و ۴۷۱ این است که حضرت می فرمایند: آنجا كه بايد سخن درست گفت در خاموشی و سکوت خيری نيست، همچنانکه در سخن جاهلانه نيز خيری نخواهد بود. 🔻بارها عرض شده است که نهج البلاغه را می توان کتاب عقل و جهل نامید، یعنی تمام آنچه که یک عاقل دارد و تمام آنچه که یک جاهل دارد به زیبایی در نهج البلاغه ترسیم شده است. 🔻در حکمت ۷۰ نهج البلاغه خواندیم که: جاهل را نمیبینی مگر اینکه یا در حال افراط است یا در حال تفریط. حکمت ۱۸۲ یکی از مصادیق افراط و تفریط را بیان می کند. انسان جاهل چون به موضع حرف زدن و به موضع حرف نزدن اشراف و آگاهی ندارد، یک جایی سکوت می کند که اتفاقاً باید سخن می گفته و گاهی در در جایی حرف میزند که نباید حرف میزده ، لذا صفت جهل اوست که در رفتارش نمایان می شود. 🔻 بر این اساس، ما در نهج البلاغه شریف از نگاه امیرالمؤمنین (علیه السلام) یکی از صفات بسیار برجسته اولیای دین اعم از پیامبر عزیز و ائمه اطهار (علیهم السلام) و به تبعش متّقین و مؤمنین خالص را همین می بینیم که آنها سکوتشان هم از روی حکمت است. مثلا درباره پیامبر عزیز در خطبه ۹۶ نهج البلاغه مولا علی(علیه السلام) اینگونه می فرمایند: سخن پیامبر روشنگر بود و سکوتش زبان داشت. یعنی خود سکوت او هم حکمت داشت و اثر داشت. یا درباره اهل بیت (علیهم السلام) در نهج البلاغه پیرامون سمت و سکوتشان بیانات جالبی است. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۱۸۲ بخش اول.m4a
3.18M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 قسمت اول 🎙حجت الاسلام ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
┄┄┅═✧❁🍁🌸🍁❁✧═┅┄ 🔰فراز《۱۷》 ◽️… مَعاشِرَ النّاسِ فَضِّلوهُ فقد فَضَّلَهُ اللّهُ ، و اقبَلوهُ فقد نَصَبَهُ اللّهُ. مَعاشِرَ النّاسِ إنَّهُ إمامٌ مِنَ اللّهِ و لَن يَتوبَ اللّهُ عَلي أحَدٍ أنكَرَ وِلايَتَهُ و لَن يَغفِرَ لَهُ ، حَتماً عَلَي اللّهِ أن يَفعَلَ ذلكَ بِمَن خالَفَ أمرَهُ و أن يُعَذِّبَهُ عَذاباً نُكراً أبَدَ الآبادِ و دَهرَ الدُّهورِ ؛ فَاحذَروا أن تُخالِفوهُ فتَصلوا ناراً وَقودُها النّاسُ و الحِجارَةُ اُعِدَّت لِلكافِرينَ .… 🔹…هان مردمان ! او را برتر بدانید که خداوند او را برترے داده ؛ و پیشوایی او را پذیرا باشید که خداوند او را به (امامت) نصب کرده است ؛ هان مردمان ! او امام از جانب خداست و خداوند هرگز توبه منکر او را نپذیرد و چنین کسے را نیامرزد ؛ این است روش قطعے خداوند دربارهء ناسازگار با امامت علے و حتما او را به عذاب دردناک جاودانه کیفر خواهد کرد ؛ پس ، از مخالفت او بهراسید ؛ وگر نه در آتشے درخواهید شد که آتش گیرهء آن مردمانند و سنگ ، که برای حق ستیزان آماده شده است …. ┄┄┅═✧❁🍁🌸🍁❁✧═┅┄ 📢 مبلغ غدیر باشیم…… ✨|@ganj_pedari
بسم رب امام رضا جانم✨
❇️ دوران جنگ نهروان ✳️ مدارا و نرم خویی با خوارج 🔹مدارا تا پایان مدت معاهده [ پس از ورود به کوفه، موضوع خوارج به مشکل بزرگی تبدیل شد. شش ماه تا پایان معاهدهٔ حٓکمیت باقی مانده‌ بود و در تمام این مدت با آنان گفت‌وگو و بحث می‌کردیم. آنان بعضی آیات قرآن را بر ضد من تأویل می‌کردند، از جمله این آیه را: «خداوند به حق داوری می‌کند و معبودهایی که غیر از او می‌خوانند، هیچ‌گونه داوری ندارند.» برای آنان پیام فرستادم: ] 🔻ما تا پایان مدت معاهده با شما مدارا می‌کنیم و در این مدت کتاب خدا را مطالعه کرده و با هم بحث و گفت‌وگو خواهیم‌کرد. امیدواریم با هم به صلح‌ و صفا برسیم. [ و از آنان خواستم: ] 🔻دوازده نفر از بزرگان خویش را مشخص کنید، ما نیز دوازده تن از افراد خود را انتخاب می‌کنیم و همگی در یک مکان گرد هم می‌آییم تا سخن‌گویان ما استدلال‌های خویش را بیان کنند و سخن‌گویان شما نیز دلایل شما را تبیین سازند. [ پس از گفت‌و‌گو‌های طولانی بین آنان، خودم در جمعشان حاضر شدم و مطالبی را به آنان گفتم: ] 🔻اما بعد، من شما را برای پذیرش حٓکمیت تشویق نکردم و شما بودید که به دلیل خستگی و ضعف در جنگ، از اطراف من پراکنده شُدید. اهل شام مرا به حکم قرآن دعوت کردند. نگرانی من این‌ بود که اگر از پذیرش دعوت آنان خودداری‌ کنم، شما این آیات را بر من تطبیق کنید: { أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَىٰ كِتَابِ اللَّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّىٰ فَرِيقٌ مِنْهُمْ وَ هُمْ مُعْرِضُونَ } ( آیا ندیدی کسانی را که بهره‌ای از کتاب داشتند، به‌سوی کتاب الهی دعوت شدند تا [این کتاب] در میان آن‌ها داوری کند، سپس گروهی از آنان روی می‌گردانند، در حالی که از قبول حق اعتراض دارند؟ ) همچنین آیه ۹۵ سوره مائده و آیه ۳۵ سوره انسان را قرائت کردم. [ آنها در پاسخ من گفتند: تو ما را به کتاب خدا و عمل به آن دعوت کردی و ما پذیرفتیم و با تو بیعت کردیم. مردان ما در جنگ جمل و صفین به سبب اطاعت از تو کشته شدند؛ اما تو در امر الهی تردید کردی و به حٓکمیت دشمن خویش تن دادی! ما بر سر همان پیمان اول خویش باقی هستیم و امروز تو هستی که بر سر پیمان نیستی و تغییر کرده‌ای! ما نمی‌توانیم با تو همراهی کنیم؛ مگر اینکه توبه کرده و اعتراف کنی که گمراه شدی! به آنان گفتم: ] 🔻اما به خدا پناه می‌برم از اینکه اعتراف کنم گمراه شده‌ام. من از روزی که اسلام آورده‌ام تا به امروز، لحظه‌ای دچار تردید نشده‌ام و از هنگامی که راه هدایت را یافتم، هیچ‌گاه گمراه نگشته‌ام؛ بلکه خداوند به واسطهٖٔ ما، شما را هدایت‌ کرد و از گمراهی و کفر نجاتتان داد و از نادانی رهایی بخشید. 🔻من حٓکمیت داوران را مطابق کتاب خدا و سنت جامع و کامل رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله پذیرفتم. اگر آنان مطابق کتاب خدا داوری کنند، تردیدی نیست که باید به حقانیت من حکم صادر کنند و مرا شایستهٔ خلافت بدانند و اگر به غیر کتاب خدا داوری کنند، حکم آنان دربارهٔ من و شما هیچ ارزشی ندارد. 🔹به کوفه برگردید [ همان‌طور که یاد شد، جمعی از خوارج در بیرون شهر کوفه مانده بودند و حاضر نبودند به شهر وارد شوند و به منازلشان بروند. به آنان گفتم: ] 🔻 آیا شما مرا جاهل و نادان می‌دانید؟ [ گفتند: نه. پرسیدم: ] 🔻بنابراین، اگر احکامی صادر کنم، آنها را پذیرفتنی می‌دانید؟ [ گفتند: آری. گفتم: ] 🔻پس به شهر خویش، کوفه، برگردید تا با هم بحث و مناظره کنیم. [ آنان پذیرفتند که وارد شهر شوند. ولی همه جا شعار «لاحکم الا لله» سر می‌دادند. ] 🔹مانع از حضور آن‌ها در مساجد نمی‌شویم [ جمع دیگری از خوارج در منطقه «حروراء» اردو زده بودند. به میان آنان رفتم و در ضمن گفت‌وگو با آنان، دلایل خویش را برای پذیرش حٓکمیت بیان کردم. در نهایت، آنان نیز قبول کردند که به شهر کوفه برگردند؛ اما در کوفه نیز به مخالفتشان ادامه دادند. به یارانم گفتم: ] 🔻رفتار ما با آنان تا زمانی که خونی ریخته نشده و مرتکب حرامی نشده‌اند، چنین خواهد‌بود: آنان را از حقوق بیت‌المال محروم نمی‌کنیم، و مانع از حضور آن‌ها در مساجد نمی‌شویم و تحریک به جنگ و تهییج به شورش هم نمی‌کنیم. 📚منابع: ۱. قرآن کریم، سورهٔ‌غافر، آیهٔ۲۰ ۲. قرآن‌کریم، سوره آل‌عمران، آیهٔ ۲۳ ۳. أنساب‌الاشراف، ج۲، ص۳۵۳، رقم۴۲۴ ۴. تاریخ‌یعقوبی، ج۲، ص۱۹۱ ۵. تاریخ طبری، ج۴، ص۵۳ و ۵۴ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
فضیلت16 القطره ج1ص348.mp3
677.3K
🌊 💠 بخشش شمشیر در حین مبارزه با کافر 📚 منبع : کتاب القطرة ج1ص 348 ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
چنان دلربا افتاده در عالم که یڪ هفتـه جلـوتـر، میروم از خـود ب ((((: +بـابـاعلے ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
🌹 شرح 🔷 شناخت جایگاه سخن و سکوت(۲) 🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: آنجا كه بايد سخن درست گفت در خاموشی خيری نيست، چنانكه در سخن ناآگاهانه نيز خيری نخواهد بود. ( اين حكمت با شماره كلمه قصار ۴۷۱ در صفحه ۲۲۸ نيز آمده است) 🔻درباره اهل بیت (علیهم السلام) در نهج البلاغه پیرامون سمت و سکوتشان بیانات جالبی است. 🔸یکی از در خطبه ۱۵۴ است: اهل بیت اگر سخن بگویند راست می گویند، اگر سکوت کنند کسی بر آنها پیشی نخواهد گرفت. 🔸یا در خطبه۱۴۷ می فرمایند: اهل بیت (علیهم السلام) همان کسانی هستند که حلم آنها از علم آنها خبر می دهد و سکوتشان از منطقشان و ظاهرشان از باطنشان . 🔸همین مطلب را با کمی تغییر حضرت در خطبه ۲۳۹ اینگونه در مورد اهل بیت می فرمایند: «وَ صَمْتُهُمْ عَنْ حِكَمِ مَنْطِقِهِمْ »؛ سکوت اهل بیت حکایت می کند از حکمتی که در نطق و سخن گفتنشان نهفته است. 🔸 یا درباره برخی از انسانهای وارسته خودساخته مطالبی دارند درباره سکوت و سخن نگفتن آنها. در خطبه متّقین یعنی خطبه ۱۹۳ پیرامون پرهیزکاران می فرمایند:«إِنْ صَمَتَ لَمْ يَغُمَّهُ صَمْتُه» ؛ متّقی اگر سکوت بکند از این سکوت خود‌ش غمگین و ناراحت و پشیمان نخواهد شد. 🔸حضرت در حکمت ۲۸۹ نهج البلاغه از مردی الهی سخن می گویند که می فرمایند من در گذشته ها برادری خدایی داشتم و بعد در توصیف خوبیهای آن مرد یکی از نکاتی که بیان می کنند صمت و سکوت اوست. 🔸در حکمت ۲۸۹ میخوانیم :«كَانَ أَكْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً»؛ آن برادر خدایی من در بسیاری از روزگار عمر خودش سکوت میکرد. 🔸 همچنین در همین حکمت۲۸۹ می فرمایند: «وَ كَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَى الْكَلَامِ لَمْ يُغْلَبْ عَلَى السُّكُوتِ» ؛ آن برادر دینی الهی من اگر کسی می توانست در سخن گفتن بر او غلبه کند هرگز کسی نمی توانست در سکوت کردن بر او غلبه کند. چون او صاحب حکمت بود و انسان حکیم جز به جا و به موقع سخن نمی گوید. 🔸 یا در نهج البلاغه در خطبه ۸۷ حضرت پیرامون بندگانی که خداوند آنها را در جهاد با نفسشان کمک کرده ، می فرمایند: « يَسْكُتُ فَيَسْلَمُ» ؛ به موقع سکوت می کند و به خاطر این سکوتش از خطا و اشتباه سالم می ماند. 🔸پیرامون مؤمن به صورت عام ، مولا علی(علیه السلام) در حکمت ۳۳۳ می فرمایند: «كَثِيرٌ صَمْتُهُ»؛ مؤمن اینگونه است، سخن نگفتن از روی حکمتش خیلی زیاد است. 🔻 در نهایت این را باید عرض کنم که بین حرف زدن و حرف نزدن آنجا که حکمت دارد، هرکدام که لازم است باید انجام بشود. یعنی اگر یک جایی سخن گفتن بر منطق و مبنای حکمت است باید سخن گفت. آنجایی که سخن نگفتن حکیمانه است، باید سکوت کرد. 🔻حالا یک سوال باقی میماند ؛ اگر تردید داشتیم که اینجا حرف بزنیم به صلاح است یا نزنیم؟ مولا علی(علیه السلام) در نهج البلاغه به ما می آموزند که به هر تقدیر در چنین موارد تردید و شکی سکوت کردن بهتر از حرف زدن است. چرا؟ زیرا در نامه ۳۱ خطاب به فرزند عزیزشان حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام) می فرمایند: اگر یک وقتی تو سکوت بکنی و بعد متوجه بشوی که می شد اینجا صحبت کنی، تلافی کردن سکوت راحت تر است تا جبران کردن سخنی که به اشتباه بگویی و بعد متوجه بشوی که خطا بوده است. پس در مواردی شک و تردید بین اینکه آیا الان سخن گفتن به جا و لازم است یا سکوت کردن بهتر است که سکوت کنی. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۱۸۲ بخش دوم.m4a
5.64M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 قسمت دوم 🎙حجت الاسلام ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
┄┄┅═✧❁🍁🌸🍁❁✧═┅┄ 🔰فراز《۱۸》 ◽️…مَعاشِرَ النّاسِ ، بي - وَ اللّهِ - بَشَّرَ الأوَّلونَ مِنَ النَّبِيّينَ و المُرسَلينَ و أنا و اللّهِ خاتَمُ الأنبياءِ و المُرسَلينَ و الحُجَّةُ عَلي جَميعِ المَخلوقينَ مِن أهلِ السَّماواتِ و الأرَضينَ ، فَمَن شَكَّ في ذلكَ فقد كَفَرَ كُفرَ الجاهِلِيَّةِ الاولي و مَن شَكَّ في شَيءٍ مِن قَولي هذا فقد شَكَّ في كُلِّ ما اُنزِلَ إلَيَّ و مَن شَكَّ في واحِدٍ مِنَ الأئمَّةِ فقد شَكَّ في الكُلِّ مِنهم و الشّاكُ فينا في النّارِ … 🔹…هان مردمان ! به خدا ، که پیامبران پیشین به ظهورم بشارت داده اند ؛ و همانا من فرجام آنان و برهان بر آفریدگان آسمانیان و زمینیانم . آن کس که راستے و درستے مرا باور نکند به کفر جاهلےِ گذشته در آمده ؛ و تردید در سخنان امروزم همسنگ تردید در تمامے محتواے رسالت من است ؛ و ناباورے در امامت یکے از امامان ، به سان ناباورے در تمامے آنان است و جایگاه ناباورانِ امامت ما ، آتش دوزخ خواهد بود .… ┄┄┅═✧❁🍁🌸🍁❁✧═┅┄ 📢 مبلغ غدیر باشیم…… ✨|@ganj_pedari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله ❤️
📃 قسمت صد و پنجاه‌ و‌ ششم ❇️ مدارا و نرم‌خویی با خوارج 🔹رعایت سه حق [ در حال ایراد خطبه بودم که یکی از خوارج برخاست و شعار «لا حکم‌ الا لله» سرداد. من سکوت کردم. فرد دیگری برخاست و همان شعار را تکرار کرد. پس از او نیز چندین نفر دیگر برخاستند و این شعار را سر‌دادند. در پاسخ آنان گفتم: ] 🔻این شعاری که سر می‌دهید، مطلب حق و درستی‌است؛ ولی نتیجه‌گیری شما از آن باطل و نادرست است. ما دربارهٔ شما سه حق را رعایت می‌کنیم: مانع از نمازخواندن شما در مساجد نمی‌شویم و تا زمانی که با ما هستید، از حقوق بیت‌المال محرومتان نمی‌کنیم و با شما جنگ نخواهیم کرد؛ مگر اینکه شما شروع‌کنندهٔ جنگ باشید. 🔹علی از حاکمیت خدا نگران نیست و نخواهدبود [ در مسجد نشسته بودم و مردم در اطرافم حلقه زده‌بودند. یکی از خوارج وارد شد و فریاد زد: لا‌حکم‌ الا لله، گرچه مشرکان را خوش نیاید! مردمی که در اطرافم بودند، متوجه او شدند. او دوباره شعار داد: لا حکم‌ الا لله، گرچه همهٔ این مردم نیز آن‌ را نپذیرند! سپس ادامه داد و گفت: لا حکم الا لله، گرچه ابوالحسن‌علی نیز آن را نپذیرد! پاسخ دادم: ] 🔻هرگز ابوالحسن از اینکه حکم مختص خدا باشد، ناراحت نمی‌شود و از پذیرش حکم خدا سرباز نمی‌زند. و اکنون نیز منتظر حکم خداوند دربارهٔ شما هستم! [ مردمی که در اطرافم بودند. پرسیدند: ای امیرالمؤمنین، چرا متعرض آنان نمی‌شوی و آنان را از روی زمین ریشه‌کن نمی‌کنی؟ پاسخ دادم: ] 🔻آنها ریشه‌کن نمی‌شوند و تا روز قیامت در صُلب مردان و رحم زنان خواهند بود! 🔹اکنون وارد شهر خود شوید، خدا شما را رحمت کند [ بار دیگر بین خوارج‌ حاضر شدم و پس از به جا آوردن دو رکعت نماز، دوباره در رابطه با حٓکمیت و حکم قرآن، هم‌چنین در مورد عدم رضایتم از پذیرش حٓکمیت و عدم همراهی آنان با من، صحبت‌کردم. آنها از من پرسیدند: چرا در عهدنامه اسم خود را نوشتی، ولی عبارت امیرالمؤمنین را پاک کردی؟ آیا در حقانیت خویش تردید داشتی؟ در پاسخ آنان گفتم: ] 🔻هنگامی که عهدنامه بین مسلمانان و قریش نوشته‌ می‌شد، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به من فرمودند: « بنویس این عهدنامه بین محمّد، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و سهیل‌بن‌عمرو نوشته می‌شود.» مردم مکه اعتراض کردند که اگر ما قبول داشتیم تو رسول خدا هستی، هرگز با تو نمی‌جنگیدیم! لذا آن حضرت به جای کلمهٔ رسول‌خدا نوشت: «محمد فرزند عبدالله». [ آنها گفتند: تو سخنانت را گفتی؛ ولی ما که به حٓکمیت تمایلی پیدا کرده‌ بودیم، به درگاه خداوند توبه کردیم و آمادهٔ جنگ با دشمنان هستیم. اگر تو نیز توبه‌ کنی، با تو همراهی خواهیم‌ کرد و در غیر این صورت، از تو جدا خواهیم شد. در یک کلام کلی و برای ملاطفت با آنان گفتم: ] 🔻من به درگاه الهی توبه می‌کنم و از هر گناهی طلب مغفرت دارم. اکنون وارد شهر خود شوید. خدا شما را رحمت کند. [ شش هزار تن از آنان به شهر بازگشتند؛ ولی شروع به تبلیغ کردند که علی از حٓکمیت عدول کرده‌ است و آن را گمراهی می‌داند، و گفتند: امیرالمؤمنین منتظر فربه‌شدن اسب‌ها و جمع‌آوری اموال است تا در اولین فرصت ما را به‌سوی شام اعزام کند. من در ضمن خطبه‌ای با صراحت اعلام کردم: ] 🔻هرکس گمان کند که من از حٓکمیت عدول کرده‌ام، دروغ می‌گوید و هرکس پذیرش حٓکمیت را گمراهی بداند، خود گمراه شده است! [ خوارج با شنیدن سخن من از مسجد خارج شدند و شعار «لا حکم‌ الا لله» را سر دادند.] 🔹قبل از ارتکاب جرم، مجازات نمی‌کنم [ یکی از یارانم به نام کثیرالحضرمی وارد مسجد کوفه شد. با پنج تن از خوارج روبرو شد که در حال اهانت به من بودند. یکی از آنان گفته بود با خداوند عهد می‌بندم که علی را بکُشم. کثیر با آن‌ها درگیر شده و فردی را که درصدد کشتن من بود، دستگیر کرده بود. او را نزد من آورد و گفت: من خودم شنیدم که او با خدا عهد می‌بست که شما را بکُشد به او گفتم: ] 🔻او را آزاد کن. [ کثیر گفت: آزادش کنم؟! او با خداوند پیمان بسته‌ است که شما را بکُشد! گفتم: ] 🔻می‌خواهی او را بکُشم، وقتی مرا نکشته است؟! [ گفت: او به شما اهانت‌ می‌کرد! گفتم: ] 🔻تو هم اگر می‌خواهی، پاسخ او را بده و به او اهانت کن یا از او بگذر. 📚منابع: ۱. شرح نهج‌البلاغه، ج۲, ص۳۱۱ ۲. أنساب‌الاشراف، ج۲، ص۳۴۹، رقم۴۲۲ ۳. تاریخ‌طبری، ج۴، ص۴۷ ۴. شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۷۹ ۵. کنزالعمال، ج۱۱، ص۳۰۰ ۶. المبسوط، ج۱، ص۱۲۴ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
فضیلت17 القطره ج1ص359.mp3
1.78M
🌊 ✨ 💠 اگر علے علیه‌السلام نبود..... 🌿 قضاوت بین دو زن که بین دو بچه، پسر را به از آن خود میدانستند، که همه را حیـران کرده بود اما امیرالمؤمنین علے علیه السلام...... 📚 منبع :کتاب القطرة ج1ص359 ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
🌹 شرح 🔷 باطل گرایی و اختلاف 🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: دو دعوت به اختلاف نرسد جز اينکه يكی باطل باشد! 🔻در هر مسأله و موضوع و سؤالی اگر دو نفر، یا دو نگاه همزمان نظر بدهند ، این دو نظر و دو نگاه و دو پاسخ از سه حالت خارج نیستند: 🔸1. هر دوتا درست هستند. 🔸2. هر دو تا غلط هستند. 🔸3 . یکی درست است و یکی غلط 🔻آنجایی که هر دوتا درست هستند، معلوم می شود اصلاً دوتا نیستند، چون در هر مسأله یک حق بیشتر نیست. اگر هر دو درست هستند یعنی هر دو دارند یک حقیقت را فقط تکرار می کنند. پس آنجا اصلاً اختلاف نیست. 🔻 اگر اختلاف هست، یا هر دو دارند اشتباه می کنند و حرف حق و جواب درست اصلاً چیز دیگری است، یا حداقل یکی دارد اشتباه می کند. باز هم به این جهت که امکان ندارد در یک مسأله یا موضوعی حق دوتا باشد و باهم اختلاف داشته باشند. 🔻بر این اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۱۸۳ نهج البلاغه می فرمایند: دو دعوت و ادّعا به اختلاف نمی رسند مگر آنکه یکی از آنها حداقل باطل است. 🔻در زندگی مولا علی(علیه السلام) در زندگی انبیاء (علیهم السلام)، در زندگی علما، صلحا و حتی در زندگی انسانهای عادی این حقیقت خودش را خیلی نشان می دهد. وقتی بنده با همسرم، کسی با برادرش، یکی با دوستش، او با همکارش، کسی با رئیسش، رئیس با نیرویش... به اختلاف می خورند، دو تا راننده سر چهار راه یا سر پیچ به هم می خورند، اختلافشان می شود که من مقصّر بودم یا تو؟ امکان ندارد هر دوتایشان درست بگویند. اختلاف اگر شد ، در حق اختلاف هیچ وقت نیست. یعنی امکان ندارد دو نفر حق بگویند و اختلاف کنند. هر جا اختلاف هست که ریشه کینه ها و فتنه ها ها و قتل و غارتها و... است، حتماً و لابد یکی از دو طرف اشتباه می کنند و باطل هستند. 🔻 امیرالمؤمنین (علیه السلام) سخنی می گویند، عدّه ای با ایشان مخالفت می کنند. از آنجایی که حق با امیرالمؤمنین است و حق همیشه با امیرالمؤمنین است، ادعای مقابل امیرالمؤمنین قطعاً باطل است. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۱۸۳.mp3
1.84M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 🎙حجت الاسلام ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
┄┄┅═✧❁🍁🌸🍁❁✧═┅┄ 🔰فراز《۱۹》 ◽️… مَعاشِرَ النّاسِ ، حَبانِيَ اللّهُ عَزّوجلّ بِهذه الفَضيلَةِ مَنّاً مِنهُ عَلَيَّ و إحساناً مِنهُ إلَيَّ و لا إله إلّا هو ، ألا لَهُ الحَمدُ مِنّي أبَدَ الآبِدينَ و دَهرَ الدّاهِرينَ و عَلي كُلِّ حالٍ . مَعاشِرَ النّاسِ ، فَضِّلوا عَلِياً فإنَّهُ أفضَلُ النّاسِ بَعدي مِن ذَكَرٍ و اُنثي ما أنزَلَ اللّهُ الرِّزقَ و بَقِيَ الخَلقِ . مَلعونٌ مَلعونٌ ، مَغضوبٌ مغضوبٌ مَن رَدَّ عَلي قَولي هذا و لَم يُوافِقُهُ ، ألا إنَّ جَبرَئيلَ خَبَّرني عَنِ اللّهِ تَعالي بذلكَ و يَقولُ : مَن عادي عَلياً و لَم يَتَوَلَّهُ فَعَليهِ لَعنَتي و غَضبي ، " وَلتَنظُر نَفسٌ ما قَدَّمَت لِغَدٍّ و اتَّقوا اللّهَ - أن تُخالِفوهُ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعدَ ثُبوتِها - إنَّ اللّهَ بِما تَعمَلونَ خَبيرٌ ".… 🔹…هان مردمان ! خداوند عزوجل از روے منت و احسان خویش ، این برترے را به من پیشکش کرده و خدایی جز او نیست ؛ هشدار که تمامے ستایش هاے من در تمامے روزگاران و هر حال و مقام ، ویژهء اوست ؛ هان مردمان ! علے را برتر دانید که او برترین مردان و زنان ، پس از من است تا آن هنگام که آفرینش برپاست و روزیشان فرود آید ؛ دور دور باد از مهر خداوند و خشم خشم باد بر آنکه این گفته ام را نپذیرد و با من سازگار نباشد ؛ هان ! آگاه باشید جبرئيل از سوی خداوند خبرم داد : هر که با علے ستیزد و بر ولایت او گردن نگذارد ، لعنت و خشم من بر او باد ؛ البته بایست هر کس بنگرد که براے فرداے خویش چه پیش فرستاده ؛ پس تقوا پیشه کنید و از ناسازے با علے بپرهیزید . مباد که گامهایتان پس از استوارے درلغزد و همانا خداوند بر کردارتان آگاه است.... ┄┄┅═✧❁🍁🌸🍁❁✧═┅┄ 📢مبلغ غدیر باشیم…… ✨|@ganj_pedari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب الموعود
📃 قسمت صد و پنجاه و هفتم ❇️ پاسخ‌هایی به شعارهای خوارج 🔹سخن حق؛ هدف باطل [ در پاسخ به شعار« لا حکم‌ الا لله» خوارج توضیح دادم: ] 🔻آری، درست است که حکم فقط به خدا اختصاص دارد؛ ولی اینها می‌گویند: فرمانروایی و زمامداری ویژهٔ خداوند است و بس! 🔻اما مردم به امیر و فرمانروا، نیکوکار یا بدکار، نیازمند هستند. در سایهٖ حکومت او، مؤمن به کار خود می‌پردازد و کافر از زندگی خود بهره می‌گیرد تا زمان هر یک به‌سر آید... 🔻ما افراد را داور قرار ندادیم؛ بلکه قرآن را به حٓکمیت انتخاب کردیم و این قرآن خطی‌است نوشته‌شده که میان دو جلد جای دارد. به زبان سخن نمی‌گوید و نیازمند کسی است که آن‌ را ترجمه کند و انسان‌ها می‌توانند از آن سخن بگویند. 🔻هنگامی که اهل شام ما را دعوت کردند تا قرآن را میان خویش قرار دهیم، ما آن گروهی نبودیم که به کتاب خدای سبحان پشت کنیم، در حالی که خدای بزرگ فرموده است: { فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ } ( و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن‌ را به خدا و پیامبر بازگردانید.) 🔻بازگرداندن امور به خدا، این‌ است که بر طبق کتاب او داوری کنیم و بازگرداندن به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله این‌ است که سنت او را ملاک قرار دهیم. پس اگر از روی راستی و حقیقت بر اساس کتاب خدا داوری شود، ما از دیگر مردمان به‌آن سزاوارتریم و اگر بر اساس سنّت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله داوری شود، ما بدان أولیٰ هستیم. 🔻اما دربارهٔ سخن شما که می‌گویید چرا میان خود و آنان برای حٓکمیت مدت تعیین کردی، من این کار را کردم تا در این مدت، جاهل حقیقت را دریابد و دانا بر عقیدهٔ خود استوار بماند و شاید در این مدت صلح، خدا کار امت را اصلاح کند و راه تحقیق و شناخت حق باز باشد، تا مثل کسی نباشند که گلویش را می‌فشارند که در جستجوی حق شتاب ورزد یا تسلیم اولین فکر گمراه‌کننده شود. 🔻همانا برترین مردم در پیشگاه خدا کسی است که عمل به حق نزد او محبوب‌تر از باطل باشد؛ هرچند عمل به حق از قدر او بکاهد و به او زیان رساند و عمل به باطل به او سود رساند و بر قدرت او بیفزاید. 🔹آیا شما نگفتید که اینان برادران ما و هم‌آیین ما هستند؟ [ در جمع خوارج حاضر شدم و از آنها پرسیدم: ] 🔻آیا همه شما در جنگ صفین با ما بودید؟ [ گفتند: برخی در صفین حاضر بودیم و برخی دیگر حضور نداشتیم. از آنها خواستم: ] 🔻به دو گروه تقسیم شوند: کسانی که در صفین حضور داشتند در یک گروه قرار گیرند و کسانی که حضور نداشتند در گروه دیگری گرد آیند، تا متناسب با هر یک سخن گویم. [ در میان گروهی که در صفین بودند، حضور یافتم و به آنان گفتم: ] 🔻ساکت باشید و به سخنانم گوش فرا دهید و با جان و دل به من توجه کنید و از هر کس شهادت خواستم، باید از روی علم و آگاهی شهادت دهد. 🔻آنگاه که اهل شام از روی حیله‌گری و نیرنگ و فریب، قرآن‌ها را بر سر نیزه بلند کردند، آیا شما نگفتید که اینان برادران ما و هم آیین ما هستند و از ما می‌خواهند از خطای آنان بگذریم؟! آیا شما نگفتید که آنان به کتاب خدا پناه برده‌اند و نظر ما این است که از آنان قبول کنیم و اندوه از دلشان بزداییم؟! 🔻اما من به شما گفتم: ظاهر این توطئه، ایمان و باطنش، دشمنی و تجاوز و ستم است، آغازش، رحمت و مهربانی و پایانش، پشیمانی است! من از شما خواستم که در کار خود ثابت بمانید و به جنگ ادامه دهید و به آواز لشکر شام توجه نکنید؛ زیرا اگر پاسخ داده شوند، گمراه کننده‌اند و اگر رها شوند، خوار و حقیر خواهند شد. اما دریغ که آن‌ کار انجام پذیرفت و شما را دیدم که به خواسته‌های اهل شام گردن نهادید و حکمیت را پذیرفتید! 🔻به خدا سوگند، اگر آن را نمی‌پذیرفتم، مسئول پیامدهای آن نبودم خدا گناهان را به پرونده من نمی‌افزود. و به خدا سوگند، اگر بر اساس مصلحت حٓکمیت را پذیرفتم، سزاوار بودم که باز هم از من پیروی کنند؛ زیرا قرآن با من‌ است و از آن هنگام که با قرآن بوده‌ام، از آن جدا نشده‌ام... 🔻امروز با پیدایش زنگارها و انحراف‌ها در دین و نفوذ شبهه‌ها در افکار و تفسیر و تأویل دروغین در دین، با برادران مسلمان خود به جنگ خونین کشانده شده‌ایم. 🔻هرگاه احساس کنیم چیزی باعث وحدت ماست و به‌وسیله آن می‌توانیم به یکدیگر نزدیک شویم و شکاف‌ها را پر و باقی‌مانده پیوندها را محکم کنیم، به آن تمایل و رغبت نشان خواهیم‌ داد و آن را می‌گیریم و جز آن را ترک خواهیم گفت. 📚 منابع: ۱. نهج‌البلاغه، خطبه ۴۰ ۲. أنساب‌الاشراف، ج۲، ص۳۵۲و۳۶۱و۳۷۷ ۳. سورهٔ‌نساء، آیهٔ۵۹ ۴. نهج البلاغه، خطبه ۱۲۵ ۵. أعلام‌الدین، ص۱۰۳ ۶. نهج البلاغه، خطبه ۱۲۲ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari
فضیلت11 القطره ج1ص291.mp3
2.11M
🌊 ✨ 💠 ماجراےجنگ‌تبوڪ و طعنه‌منافقین 🌿 دعوت پیامبر براے کمک و لبیڪ امیرالمومنیـن و شرح مختصر روایت در همین فایل صوتے 📚 منبع: کتاب القطرة ج1ص291 ┄┅═══✼🌱🌸🌱✼═══┅┄ ✨|@ganj_pedari