سلام بر شهیدان...
سلام بر شقایقهای بی سر و دستهای بی پیکر
سلام بر آنانی که پرواز را آموخته اند و برای همیشه آسمان پرنده شدند.
@ganjinehayejang
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
✫⇠قسمت :1⃣
#اینک_شوکران
وقتی رسیدیم ایوب هم رسیده بود
مادر صفورا دستش را گذاشت روی شانه ام و گفت :خوش امدی برو بالا،الان حاجی را هم میفرستم
بنشینید سنگ هایتان را از هم وا کنید.....
دلم شور میزد...
نگرانی ک توی چشم های شهیده و زهرا می دیدم.....دلشوره ام را بیشتر میکرد....
به مادر گفته بودم با خواهرهایم میرویم دعای کمیل و حالا امده بودیم،خانه دوستم صفورا.....
تقصیر خود مامان بود...
وقتی گفتم دوست دارم با جانباز ازدواج کنم یک هفته مریض شد....
کلی اه و ناله راه انداخت که .....تو میخواهی خودت را بدبخت کنی....
دختر اول بودم و اولین نوه ی هر دو خانواده....
همه یزرگتر های فامیل رویم تعصب داشتند.....
عمه زینبم از تصمیمم باخبر شد،کارش به قرص و دوا و دکتر اعصاب کشید.....
وقتی برای دیدنش رفتم......
با یک ترکه مرا زد و گفت....
اگر خیلی دلت میخواهد کمک کنی ،برو درس بخوان و دکتر بشو به ده بیست نفر از اینها خدمت کن....
اما خودت را اسیر یکیشان نکن که معلوم نیست چقدر زنده است...
چطوری زنده است....
فردا با چهار تا بچه نگذاردت....
صفورا در بیمارستان مدرس کمک پرستار شده بود....همانجا ایوب را دیده بود.....
اورا از جبهه برای برای مداوا به آن بیمارستان منتقل کرده بودند....
صفورا انقدر از خلق و خوی ایوب برای وپدر و مادرش تعریف کرده بود.....که انها هم برای ملاقاتش رفتند بیمارستان.....
ارتباط ایوب با خانواده صفورا حتی بعد از مرگ پدر صفورا هم ادامه داشت.....
این رفت و امد ها باعث شده بود صفورا ایوب را بشناسد....و ما را ب هم معرفی کند....
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
@ganjinehayejang🕊🕊
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
✫⇠قسمت : 2⃣
#اینک_شوکران
رفتم بالا و توی اتاق منتظرش ایستادم .....
اگر می امد و روبرویم مینشست،انوقت نگاهمان به هم می افتاد و این را دوست نداشتم.....
همیشه خاستگار که می امد،تا می نشست روبرویم ،چیزی ته دلم اطمینان میداد این مرد من نیست.....
ایوب امد جلوی در و سلام کرد...
صورت قشنگی داشت....
یکی از دست هایش یک انگشت نداشت و ان یکی بی حس بود و حرکت نداشت،ولی چهار ستون بدنش سالم بود....
وارد شد.....
کمی دورتر از من و کنارم نشست....
بسم الله گفت و شروع کرد....
دیوار روبرو را نگاه می کردیم...
و گاهی گل های قالی را و از اخلاق و رفتار های هم میپرسیدیم.....
بحث را عوض کرد....
+خانم غیاثوند ،حرف های امام برای من خیلی سند است.....
-- برای من هم
+اگر امام همین حالا فرمان بدهند که همسرتان را طلاق بدهید شما زن شرعی من باشید این کار را میکنم
-- اگر امام این فتوا را بدهند من خودم را سه طلاقه میکنم من به امام یقین دارم
+شاید روزی برسد که بنیاد به کار من جانباز رسیدگی نکند،حقوق ندهد دوا ندهد،اصلا مجبور بشویم در چادر زندگی کنیم
-- میدانید برادر بلندی ،من به بدتر از این هم فکر کرده ام،به روزهایی که خدای ناکرده انقلاب برگردد ،انقدر پای انقلاب می ایستم که حتی بگیرند و اعداممان کنند.....
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
@ganjinehayejang🕊🕊
جاده زندگے ام...
بدجور بہ پیچ و خم افتاده!
دلم محتاج #نیم نگاهے از شماست؛
اے_شهــید
اجابت ڪن دل خستہ ام را ...
#شبتون_شهدایی🌷
@ganjinehayejang🕊🕊
نام کتاب : بچه های ممد گره
🌹خاطرات دیده بانی گردان های ادوات و توپخانه لشکر 32 انصارالحسین🌹
مولف : حمید حسام
نویسنده مقدمه کتاب : عباس نوریان
ناشر کتاب : فاتحان
سال نشر : 1395
شمارگان : 3000
تعداد صفحات : 528
#کتاب_بچه_های_ممد_گره
🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹
@ganjinehayejang
گرا یعنی با دوربین دنیا ، شیطان های متجاوز را به تماشا بنشینی ، یک درجه پلک های غرورت را کم کنی تا چشم سرت ببندد ، چهارده درجه سیم قلبت را اضافه کنی تا به منبع عالم هستی متصل شود بعد آدرس چپ و راست مواضع دشمن را به توپخانه بدهی
سهم ما از چشمان دیده بان ، لحظه ای مهربانی بود و عمری امنیت...
📢📢📢📢از این پس ان شاءالله هر شب با کتاب صوتی #بچه_های_ممد_گره در خدمت اعضای بزرگوار هستیم.
🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹
@ganjinehayejang
4_5827862766282606014.m4a
4.81M
کتاب : بچه های مَمّد گِره🌹
نگارش : حمید حسام🌹
قسمت : سوم🌹
راوی : اصغر حاج بابایی 🌹
#کتاب_صوتی_بچه_های_ممد_گره
🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹
@ganjinehayejang
4_5830114566096291470.m4a
6.78M
کتاب : بچه های مَمّد گِره🌹
نگارش : حمید حسام🌹
قسمت : چهارم 🌹
راوی : جعفر مظاهری 🌹
#کتاب_صوتی_بچه_های_ممد_گره
🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹
@ganjinehayejang
سلام بر شهیدان...
سلام بر اسطوره هایی که آسمان با همه پاکی و معصومیتش آنان را به سجده نشسته است و دریا با همه بزرگی در برابر عظمت آنان شرمنده است.
سلام بر آنانی که ساقه دعایشان را حتی خمپاره ها هم نمی شکست.
🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹
@ganjinehayejang
نام کتاب : اینک شوکران - جلد سوم
🌹ایوب بلندی به روایت همسر شهید🌹
مولف : زینب عزیزمحمدی
تحقیق و تنظیم کتاب : آذردخت داوری
با همکاری : مریم برادران
ناشر کتاب : روایت فتح
سال نشر : 1395
شمارگان : 3300
تعداد صفحات : 87
#شهید_ایوب_بلندی
#کتاب_اینک_شوکران_۳
🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹
@ganjinehayejang