eitaa logo
گنجینه های جنگ
100 دنبال‌کننده
661 عکس
69 ویدیو
14 فایل
کتابخانه تخصصی دفاع مقدس استان همدان در این کانال کتاب های دفاع مقدس و زندگینامه شهدای کشور به شما معرفی می گردد
مشاهده در ایتا
دانلود
💠یکی از روحانیون آمده بود لشگر ما. افکارش کمی فرق می کرد. بعضی ها خواستند ممانعت کنند و یا پشت سرش نماز نخوانند. اما حسن مخالف بود. می گفت: «وحدت مهم تر است.» خیلی سعی کرد بچه ها دو دسته نشوند.💠 يادگاران، جلد 21 كتاب شهيد حسن رضوان خواه ، ص 64 🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹 @ganjinehayejang
💠گفتم:« بازم تو؟ چقدر زود به زود نوبت تو می‌شه که شهردار بشی!». کسی که شهردار می‌شد، وظیفه‌ی شستن ظرفها و تمیز کردن چادر و بقیه‌ی کارها با او بود. گفت:« نوبتم که نیست ولی گفتم بچه‌ها خسته‌ان کمکشون کنم بهتره.». گفتم:« این طور باشه همه به بهونه‌ی خستگی از زیر وظیفه‌شون شونه خالی می‌کنن.». دست روی شانه‌ام گذاشت و گفت:« نه جانم! این کار باعث می‌شه که اتحاد بچه‌ها بیشتر بشه. برادریشون بیشتر بشه و برای هم بیشتر دل بسوزونن.».💠 منبع فرهنگنامه شهدای سمنان، ج1، ص441 🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹 @ganjinehayejang
💠آمد پیش امام جمعه ی پاوه، گفت «چرا خطبه نمی خونین برای مردم؟» گفته بود «ما اهل سنتیم. شما شیعه ین. » گفته بود «این حرف ها چیه، نماز جمعه رو اقامه کنین. هر طوری که هست، هر جوری که صلاح می دونین. » . . . . . گفته بود «پاسدار بی نماز به درد نمی خوره. » اذان که می گفتند، سنی و شیعه صف می بستند برای نماز.💠 یادگاران، جلد 14 کتاب شهید ناصر کاظمی، ص 13 🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹 @ganjinehayejang
💠 عملیات که شروع شد، تازه فهمیدیم صد کیلومتر از مرز را داده دست نیروهای اهل سنت. بیش ترشان هم محلی. توی جلسه ی توجیهی هم هیچ حرفی نزده بود. عین صد کیلومتر را حفظ کردند؛ با کمترین تلفات و خسارت. اگر قبل از عملیات می گفت، خیلی ها مخالفت می کردند.💠 یادگاران، جلد سه، کتاب شهید مهدی باکری، ص 17 🌹کتابخانه تخصصی دفاع مقدس همدان🌹 @ganjinehayejang