eitaa logo
گنجنامه شهیدانه
6 دنبال‌کننده
15 عکس
0 ویدیو
0 فایل
کرامات و معجزات و داستان های جذاب شهدا "به کجا می روی؟ کمی درنگ کن... آیا با خواندن فاتحه ای تنها، بر سر من و امثال من، مسئولیتی را که با رفتن خود بر دوش تو گذاشته ایم، از یاد خواهی برد؟؟... ما نظاره گر خواهیم بود که تو با این مسئولیت سنگین، چه می کنی...
مشاهده در ایتا
دانلود
نزدیک غروب مرتضی داخل یک گودال پیکر شهیدی را پیدا کرد .با بیل خاک ها را بیرون می ریخت . هر بیل خاک راکه بیرون می ریخت مقدار بیشتری خاک به داخل گودال برمی گشت .نزدیک اذان مغرب بود .مرتضی بیل را داخل خاک فرو کرد و گفت: فردا برمی گردیم .صبح به همراه مرتضی به فکه برگشتیم .به محض رسیدن به سراغ بیل رفت .بعد آن را از خاک بیرون کشید و حرکت کرد! با تعجب گفتم: آقا مرتضی کجا می ری....؟! نگاهی به من کرد و گفت : دیشب جوانی به خواب من آمد و گفت: من دوست دارم در فکه بمانم!بیل را بردار و برو....
با هشتگ های هر روایت، روایت هارا در کانال"تاثیرنگاه شهید" جستجو کنید🌹🌹🌹: @shohadayebozorgvar شهیدی که پس از ۱۷ سال زنده شد و قرض های یکی از افراد جمع تفحص شهدا را داد....😳😳😳😳 شهیدی که فرشته ها او را به کربلا بردند و وقتی قبرش نبش شد، اثری از پیکرش نبود.... شهیدی که کر و لال بود اما هر روز با امام زمانش (عج) صحبت می کرد......😥😭😭 شهیدی که گفت پس از باز شدن راه کربلا برمیگردم....و روزی که پیکرش بعد سالها برگشت، روزی بود که اولین کاروان به کربلا میرفت.....(عاشقان سفر کربلا بخوانند😭....) شهیدی که گفت دوست دارم در فکه بمانم....مرا رها کنید....😓😓 شهیدی که از کودکی محل دفن خود را پس از شهادت میدانست....😳😳😳 شهیدی که در قبر لبخند زد😢😢😢 شهیدی که بدنش با اسید و آفتاب هم از بین نرفت...😱 شهیدی که پس از شهادت با دخترش دیدار کرد.... پس از شهادت، در ساعتی که نماز شب میخواند، چراغ اتاقش روشن شد💡... و روایت های جذاب دیگری که در راه است...... @ganjnameshahidane