15.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام علیکم
📹 سه کلمه حرف حساب
🔻مروری بر #احادیث_سه_کلمه ای امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام
🔷 #قسمت_چهارم
🔶باموضوع : #دوستی
🎤با #اجرای : حضرت حجت الاسلام والمسلمین #شیخ_محسن_محمدیان
🔶 #کاری از کانون فرهنگی رسانه ای هشت
📹 #پخش_سحر های ماه مبارک رمضان از #شبکه_سیمای استان سمنان
سال۹۸ #رونق_تولید
🇮🇷﷽اطلاع رسانی گرمن درسروش وایتا
@z_garmanshahrood
🛑 کتاب #سه_دقیقه در قیامت
(#قسمت_چهارم)
🔍فهمیدم که منظور ایشان مرگ من و انتقال من به آن جهان است.
🔮مکثی کردم و پسرعمه اشاره کردم و گفتم:
من آرزوی شهادت دارم سالها به دنبال شهادت بودم حالا با این وضع بروم؟!
✅اما اصرارهای من بی فایده بود باید میرفتم.
دو جوان دیگر ظاهر شدند و در چپ و راست من قرار گرفتند و گفتند برویم.
🍀 بی اختیار همراه با آنها حرکت کردم لحظهای بعد خود را همراه این دو نفر در یک بیابان دیدم.
💥 زمان اصلا مانند اینجا نبود و در یک لحظه صدها موضوع را می فهمیدم و صدها نفر را میدیدم.
🔰آن زمان کاملا متوجه بودم که مرگ به سراغم آمده اما احساس خیلی خوبی داشتم از آن درد شدید راحت شده بودم شرایط خیلی عالی بود.
♦️در روایات شنیده بودم که دو ملک از سوی خدا همیشه با ما هستند حالا داشتم این دو را می دیدم.
چقدر زیبا و دوست داشتنی بودند،دوست داشتم همیشه با آنها باشم
🔅 در وسط یک بیابان خشک و بی آب و علف حرکت می کردیم. کمی جلوتر چیزی را دیدم. روبروی ما یک میز قرار داشت که یک نفر پشت میز نشسته بود. آهسته آهسته به میز نزدیک شدیم.
🔥به اطراف نگاه کردم سمت چپ من در دوردست ها چیزی شبیه سراب دیده می شد. اما آنچه می دیدم سراب نبود،شعله های آتش بود.
حرارتش را از دور احساس میکردم.
🔺️به سمت راست خیره شدم در دوردستها یک باغ بزرگ و زیبا چیزی شبیه جنگل های شمال ایران پیدا بود نسیم خنکی از آن سو احساس میکردم.
✨ به شخص پشت میز سلام کردم با ادب جواب داد.
منتظر بودم می خواستم ببینم چه کار دارد.
♻️ آن دو جوان که در کنار من بودند عکس العملی نشان ندادند.
اما همان جوان پشت میز، یک کتاب بزرگ و قطور را در مقابل من قرار داد و به آن کتاب اشاره کرد و گفت:
کتاب خودت هست بخوان امروز برای حسابرسی،هم اینکه خودت آن را ببینی کافی است.
🔰 چقدر این جمله آشنا بود.در یکی از جلسات قرآن استاد ما این آیه را اشاره کرده بود: "اقرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا"
♦️نگاهی به اطراف کردم و کتاب را باز کردم:
☘بالای سمت چپ صفحه اول
با خط درشت نوشته شده بود:
۱۳ سال و ۶ ماه و ۴ روز
🔆از آقایی که پشت میز بود پرسیدم: این عدد چیه؟ گفت سن بلوغ شما است.
شما دقیقا در این تاریخ به بلوغ رسیدید.
⚠️در ذهنم بود که این تاریخ یک سال از ۱۵ سال قمری کمتر است، اما آن جوان که متوجه ذهن من شده بود گفت: نشانه های بلوغ فقط این نیست که شما در ذهن داری. من هم قبول کردم.
🌸 قبل از آن و در صفحه سمت راست اعمال خوب زیادی نوشته شده بود:
از سفر زیارتی مشهد تا نمازهای اول وقت و هیئت و احترام به والدین و...
♦️پرسیدم: اینها چیست؟
گفت اینها اعمال خوبی است که قبل از بلوغ انجام داده ای. همه این کارهای خوب برایت حفظ شده است.
🔰 قبل از اینکه وارد صفحات اعمال پس از بلوغ شویم،جوان پشت میز نگاهی کلی به کتاب من کرد و گفت نمازهایت خوب و مورد قبول است،برای همین وارد بقیه اعمال می شویم.
❤️ یاد حدیثی افتادم که پیامبر فرمودند: نخستین چیزی که خدای متعال بر امتم واجب کرد نماز های پنجگانه است و اولین چیزی که از کارهای آنان به سوی خدا بالا می رود نماز های پنجگانه است و نخستین چیزی که درباره آن از امتم حسابرسی می شود نماز های پنجگانه میباشد.
☘من قبل از بلوغ نمازم را شروع کرده بودم و با تشویق های پدر و مادرم همیشه در مسجد حضور داشتم.کمتر روزی پیش میآمد که نماز صبحم قضا شود.
❎اگر یک روز خدای نکرده نماز صبحم قضا میشد تا شب خیلی ناراحت و افسرده بودم. این اهمیت به نماز را از بچگی آموخته بودم و خدا را شکر همیشه اهمیت می دادم.
🌿 وقتی آن ملک؛ یعنی جوان پشت میز به عنوان اولین مطلب اینگونه به نماز اهمیت داد و بعد به سراغ بقیه رفت، یاد حدیثی افتادم که معصومین علیه السلام فرمودند:
🌼 اولین چیزی که مورد محاسبه قرار می گیرد نماز است.اگر نماز قبول شود بقیه اعمال قبول می شود و اگر نماز رد شود...
🌾خوشحال شدم به صفحه اول کتاب نگاه کردم، از همان روز بلوغ تمام کارهای من با جزئیات نوشته شده بود. کوچکترین کارها حتی ذره ای کار خوب و بد را دقیق نوشته بودند و صرف نظر نکرده بودند.
تازه فهمیدم که فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره یعنی چی!
💥هرچی که ما اینجا شوخی حساب کرده بودیم آنها جدی جدی نوشته بودند.
ادامه دارد..
🌾
🌸🌾
🌾🌸🌾
🌸🌾🌸🌾
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾
#چهش_تولید
@garman_shahrood
اطلاع رسانی گرمن
┈┅❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ قصه قهرمان ما 🔴 ماجرای جالب از تصمیم جدی سید حسن برای خوندن درس طلبگی 🔵 مادر سید حسن
علی ظهریباندوران طلبگی.mp3
زمان:
حجم:
9.59M
┈┅❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
قصه قهرمان ما
🔴 ماجرای شنیدنی ازخرید لباس طلبگی برای سید حسن👳🏻♀️
🔵سید محمد باقر صدر به سید عباس موسوی گفت :
" آقا سید من این طلبه ی جوون رو به شما میسپرم و با این پول💰 براش لباس طلبگی بخر..."
#شهید_سید_حسن_نصرالله
4⃣ قصه
#قسمت_چهارم
👌مخصوص کودکان ۵ تا ۱۲ سال👦🏻👧🏻
🌷🇮🇷🇵🇸🌷
#انا_على_العهد
ما بر آن عهدی که بستیم هستیم
https://eitaa.com/garman_shahrood
اطلاع رسانی گرمن
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🟢ماجرای آموزش وضو توسط امام حسن علیه السلام و امام حسین علیهالسلام به پیرمرد 🔵پیامبرخ
علی ظهریبانتربیت حضرت زهرا(س).mp3
زمان:
حجم:
14.23M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🟢داستان هایی زیبا و شنیدنی از روش تربیت حضرت فاطمه زهرا(س)
🔵امام حسن علیه السلام از مادرشون پرسیدن:
مادر جان چرا بیشتر برای همسایه ها دعا کردی؟
حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمودن:
الجار ثم الدار
⚜ قصه زندگی امام حسن مجتبی علیه السلام
💚 #ازتولد_تاشهادت🌹
《دوران کودکی و نوجوانی》
🎙تولد امام حسن علیه السلام
#قسمت_چهارم 4⃣
✳️ ویژه کودکان ۵ تا ۱۲ سال
🔹قصه قهرمان ها🔸
🍃🇵🇸❤🇮🇷🍃
https://eitaa.com/garman_shahrood
اطلاع رسانی گرمن
#قصههای_دردونه_خدا #قسمت_سوم #کودکانه #حسینیه_کودک #نسل_به_نسل_در_پناهت_هستیم میدونستید آقا
19.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قصههای_دردونه_خدا
#قسمت_چهارم
#کودکانه
#حسینیه_کودک
#نسل_به_نسل_در_پناهت_هستیم
بچهها شده تا حالا شده یه اشتباهی بکنید و باز تکرارش کنید؟
#هیات_عشاق_الحسین_علیه_السلام
@oshagholhosaingarman
📢 #انتشارباشما
« #ایران_حسین_تا_ابدپیروزاست»
#ایران حرم هست #گرمن هم قطعه ای از حرم
#محرم_و_صفر_گرمن
🍃🇵🇸❤🇮🇷🍃
🇮🇷﷽اطلاع رسانی گرمن شاهرود در ایتا
https://eitaa.com/garman_shahrood