خودسازے و تࢪڪ گناھ
#نماز_سکوی_پرواز 28 نماز؛ مثل يه اتاق پر از نوره!💡 هر بار ڪه واردش میشی؛ اضطرابهات رو همونجا جا
634aa22063f5b982333c2e0c_5346851950494279230.mp3
4.85M
#نماز_سکوی_پرواز 29
✨نماز...
برات يه جاده روشن می سازه؛🛤
تا توے شلوغیهاے دنیا گم نشی!
❗️یادت باشه؛
براے موفقیت در هرڪارے؛
از نماز، يه اسلحه بساز و بالا برو.💯
💠 #استادشجاعی
❖┈••✾🌸✾••┈❖
خودسازے و تࢪڪ گناھ
#تمارین_صبر 11 ✔️حِلـم میوه عقله، و غضب، تیشه عقل! 👈عقله ڪه به ما بردبارے میده، و در زمان خشم، بسی
#تمارین_صبر 12
✅صبر، نخ تسبیحِ شخصیت مومنه!
اگه مومن صبور نباشه؛
همه ڪارهاے خیرش نابود میشه❗️
💢انسانیتِ ما زمانی ڪامل میشه؛
ڪه درشرایطِ عصبانیت و تندخویی
صبور باشیم و عصبانی نشیم.
خودسازے و تࢪڪ گناھ
#مهارتهای_کنترل_خشم ۱۱ 👈ڪسی که روحـش ڪوچیڪه، و با یه اعتراض و مخالفت، به هیجان میاد؛ از اهل آسم
#مهارتهای_کنترل_خشم ۱۲
💢اونایی ڪه روح ضعیفی دارن؛
از ناهموارےهاے زندگی،
منفیترین برداشتها رو میڪنند.
👈ولی اونایی ڪه قوےترند؛
از این مسائل،
پلههاے ترقی میسازند و رشد میڪنند.
♦️ قالیچه سوخته چقدر بها دارد؟🤔🤔
🏴السلام علیک یا ابا عبدالله 🏴
👈مردے ﺑﺪﻫڪﺎﺭ ﺷده بود، يك ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ توے خونه ﺩﺍﺷﺖ،
ﮔﻮﺷﻪ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
مجبور بود، همون رو برداشت برد بازار براے فروش.
ﻫﺮ ﻣﻐﺎﺯﻩﺍے ڪه ﻣﯿﺮﻓﺖ، ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ: ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ،
ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ڪﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﺎ ١٠٠ ﯾﺎ ۱۵۰ تومن ﺑﯿﺸﺘﺮ نمیخریم.
ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩ و به ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨڪﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺮﻥ ﺍﺯ اﯾﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻐﺎﺯﻩ میرفت.
داخل ﯾڪﯽ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩﻫﺎ، حاج جواد فرشچیﻣﻐﺎﺯﻩﺩﺍﺭ، از منصف هاے بازار و از ارادتمندان اهل بیت(ع) پرﺳﯿﺪ:
قالی خوبیه، چرا ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺑﯽ ﺭﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧڪﺮﺩﯾﺪ؟😭
ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺰﻟﻤﻮﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ،
ﻣﻨﻘﻞ ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭے ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ، ﺫﻏﺎلها ﺭﯾﺨﺖ و ﻗﺎﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ.😭
حاج جواد یڪ تڪونی به خودش داد: گفتی ﺗﻮ ﺭﻭﺿﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ؟
گفت: بله.😭
گفت: ﺍﯾﻦ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ڪﻪ ﺑﺮﺍے اﺭﺑﺎﺏ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﻦ ١ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺍﺯﺕ میخرم.🤍😭
قالیچه رو خرید و روے میزش پهن ڪرد و
تا آخر عمرش روے قسمت سوخته قالیچه ڪه به اندازه ڪف دست بود گل محمدے پرپر میڪرد و دوستان صمیمی و همڪارانش همه به نیت تبرڪ یڪ پر از گل را برداشته تو چاییشون میریختند.
✳️ اوﻥ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ تو روضه سوخته ﺑﻮﺩ قیمت گرفت،
ڪاش دلمون تو روضهها بسوزه.
اونوقت بگیم: یا امام حسین(ع) دل سوخته رو چند میخرے ؟!
❣️التماس دعا
╰━⊰▪️▪️🥀▪️▪️ ⊱━
اَلَّلهُم عجِّل لِوَلیِڪَ الفرَج ❤️🌹
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
پيامبر صلی الله عليه و آله:
مَنْ كَفَّ غَضَبَهُ كَفَّ اللّه ُ عَنْهُ عَذابَهُ
هر ڪس خشم خود را نگه دارد خداوند عذابش را از او باز مىدارد
بحارالأنوار، جلد۷۳، صفحه۲۶۳
✍🏼 #امام_سجاد_علیهالسلام :
چهار خصلت اســت ڪه در هر ڪس باشد،
ایمــانـش ڪامــل و گناهــانش بخشـــوده
خواهدبود، و درحالتی خداوند را ملاقات
میڪند ڪه از او راضی و خوشنود است:
۱- تقواے الهی با ڪارهایی ڪه براے مردم به دوش میڪشد ..
۲ - راستگوئی و صداقت با مردم ..
۳ - حیا و پاڪدامنی نسبت به تمام زشتیهاے در پیشگاه خدا و مردم ..
۴ - خـوش اخلاقی و خوش برخوردے با خانوادهے خود ..
مشڪاةالانوار ص۱۷۲
اَلَّلهُم عجِّل لِوَلیِڪَ الفرَج ❤️🌹
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
هفت مصیبت جانسوز شام از زبان امام سجاد علیه السلام
در روایت آمده، از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر ڪربلا ڪجا بود؟
در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام!
امان از شام !
طبق روایت دیگر امام سجاد علیه السلام به نعمان بن منذر مدائنی فرمود:
در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند ڪه از آغاز اسیرے تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
1. ستمگران در شام اطراف ما را به شمشیرهاے برهنه و استوار ڪردن نیزهها احاطه ڪردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند .
2. سرهاے شهداء را در میان هودجهاے زنهاے ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(ع) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم(ع) نگهداشتند و سر برادرم علی اڪبر و پسر عمویم قاسم(ع) را در برابر چشمان خواهرانم سڪینه(س) و فاطمه(س) میآوردند و با سرها بازے میڪردند و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم سُتوران قرار میگرفت.
3. زنهاے شامی از بالاے بامها، آب و آتش بر سر ما میریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش ڪنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
4. از طلوع خورشید تا نزدیڪ غروب در ڪوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشاے مردم در ڪوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «اے مردم! بکُشید اینها را ڪه در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
5. ما را به یڪ ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصارے عبور دادند و به آنها میگفتند: اینها همان افرادے هستند ڪه پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) ڪشتند و خانههاے آنها را ویران ڪردند . امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
6. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جاے غلام و ڪنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را براے آن ها مقدور نساخت.
7. ما را در مڪانی جاے دادند ڪه سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف ڪشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم.
✍برگرفته از: تذكرة الشهداء ملاحبيب كاشاني
اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین (ع)