خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_بیستو_ششم قهرمان راوی:حسین الله کرم مسابقات قهرماني ۷۴ کيلو باشگ
✨🌱✨🌱✨🌱✨
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_بیستو_هفتم
به ابراهيم که تا آن موقع نمي
شــناختمش گفتم: رفيق، اين پاي من
آســيب ديده. هواي ما رو داشته باش. ابراهيم هم گفت: باشه
داداش، چَشم. بازي هاي او را ديده بودم. توي كشــتي اســتاد بود. با اينکه
شــگرد ابراهيم فن هائي بود که روي پا مي زد. اما اصلا به پاي من نزديک
نشد! ولي من، در کمال نامردي يه خاک ازش گرفتم و خوشحال از اين
پيروزي به فينال رفتم. ابراهيم با اينکه راحت مي تونســت من رو
شکست بده و قهرمان بشه، ولي اين کار رو نکرد. بعد ادامه داد: البته فكر
مي كنم او از قصد كاري كرد كه من برنده بشــم! از شکست خودش هم
ناراحت نبود. چون قهرماني براي او تعريف ديگه اي داشت. ولي من
خوشــحال بودم. خوشحالي من بيشتر از اين بود که حريف فينال، بچه محل
خودمون بود. فکر مي کردم همه، مرام و معرفت داش ابرام رو دارن.
اما توي فينال با اينکه قبل از مســابقه به دوســتم گفته بودم که پايم آسيب
ديده، اما دقيقاً با اولين حرکت همان پاي آســيب ديــده من را گرفت. آه از
نهاد من بلند شد. بعد هم من را انداخت روي زمين و بالاخره من ضربه
شدم. آن سال من دوم شدم و ابراهيم سوم. اما شک نداشتم حق
ابراهيم قهرماني بود. از آن روز تــا حالا با او رفيقم. چيزهاي عجيبي هم
از او ديده ام. خدا را هم شکر مي کنم که چنين رفيقي نصيبم کرده.
صحبت هايش که تمام شد خداحافظي کرد و رفت. من هم
برگشتم. در راه فقط به صحبت هايش فکر مي کردم. يادم افتاد در
مقر ســپاه گيلان غرب روي يكي از ديوارها براي هر كدام از رزمنده ها
جمله اي نوشته شده بود. در مورد
ابراهيم نوشته بودند:
«ابراهيم هادي رزمنده اي با خصائص پورياي ولي»
✍ادامه دارد...
شهدا را یاد ڪنید با ذڪر صلوات
✨🌱✨🌱✨🌱✨
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم