خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_سی_ام بعد سريع رفت تو رختڪن،لباس هايش را پوشيد. سرش را پائين انداخت
✨🌱✨🌱✨🌱✨
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_سیو_یکم
شڪستن نفس
راوے: جمعي از دوستان شهيد
باران شــديدےدر تهران باريده بود.
خيابان ۱۷ شــهريور را آب گرفته بود. چند پيرمرد مي خواستند به سمت ديگر خيابان بروند مانده بودند چه ڪنند.
همان موقع ابراهيم از راه رسيد. پاچه شلوار را بالا زد. با ڪول ڪردن پيرمردها، آن ها را به طرف ديگر خيابان برد.
ابراهيم از اين ڪارها زياد انجام مي داد. هدفي هم جز شڪستن نفس خودش نداشت. مخصوصاً زماني ڪه خيلي بين بچه ها مطرح بود!
همراه ابراهيم راه مي رفتيم. عصر يک روز تابستان بود. رسيديم جلوے يڪ ڪوچه. بچه ها مشغول فوتبال بودند. به محض عبور ما، پســر بچهاے محڪم توپ را شوت ڪرد. توپ مستقيم به صورت ابراهيم خورد. به طورے ڪه ابراهيم لحظه روے زمين نشســت.
صورت ابراهيم سرخ سرخ شده بود.
خيلي عصباني شــدم. به سمت بچه ها نگاه ڪردم.
همه در حال فرار بودند تا از ما ڪتڪ نخورند. ابراهيم همينطور ڪه نشســته بود دست ڪرد توے ساك خودش. پلاستيڪ گردو را برداشت.
✍ادامه دارد...
شهدا را یاد ڪنید با ذڪر صلوات
✨🌱✨🌱✨🌱✨
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
━━━ ━━━ ━━━ ━━━