خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_نودو_سوم پرسيدم: لباست كو!؟ گفت: يكي از بچه هاي كُرد از لباس من خ
✨🌱✨🌱✨🌱✨
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_نودو_چهارم
چم امام حسن ع
راوی: حسين الله كرم
براي اولين عمليات هاي نفوذي در عمق مواضع دشمن آماده شديم.
ابراهيم، جواد افراســيابي، رضا دستواره و رضا چراغي و چهار نفر ديگر انتخاب شدند.
بعد دو نفر از كردهاي محلي كه راه ها را خوب مي شناختند به ما اضافه شدند.
به اندازه يک هفته آذوقه كه بيشتر نان و خرما بود برداشتيم.
سلاح و مواد منفجره و مين ضد خودرو به تعداد كافي در كوله پشتي ها بسته بندي كرديم و راه افتاديم.
از ارتفاعات و بعد هم از رودخانه امام حسن عبور كرديم.
به منطقه چم1 امام حســن ع وارد شديم.
آنجا محل اســتقرار يك تيپ ارتش عراق بود. ميان شيارها و لابه لاي تپه ها مخفي شديم.
دشمن فكر نمي كرد كه نيروهاي ايراني بتوانند از اين ارتفاعات عبور كنند.
براي همين به راحتي مشغول تهيه نقشه شديم.
سه روز در آن منطقه بوديم.
هرچند بارندگي هاي شديد كمي جلوي كار ما را گرفت،
اما با تلاش بچه ها نقشه هاي خوبي از منطقه تهيه گرديد.
پس از اتمام كارِ شناسايي و تهيه نقشه، به سراغ جاده نظامي رفتيم.
چندين مين ضد خودرو در آن كار گذاشتيم. بعد هم سريع به سمت مواضع نيروهاي خودي برگشتيم.
هنوز زياد دور نشــده بوديم که صــداي چندين انفجارآمــد. خودروها و
✍ادامه دارد...
http://eitaa.com/joinchat/2374696992C9e217bcccd
✨ ✨ ✨