خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_چهلو_دوم مســافران را تڪ تڪ بررسي میڪنند. چندين ماشــين ساواڪ و
🌻
✨🌱✨🌱✨🌱✨
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_چهلو_سوم
شــب بود ڪــه با ابراهيم و ســه نفراز
رفقا رفتيم مســجد لــرزاده.
حاج آقا چاووشــي خيلي نترس بود.
حرف هائــي روے منبر مي زد ڪه خيلي ها جرأت گفتنش را نداشتند.
حديث امام موســي ڪاظم ڪه مي فرمايد:
«مردے از قم مردم را به حق فرا مي خواند. گروهي استوار چون پاره هاے آهن پيرامون او جمع مي شوند»
خيلي براے مردم عجيب بود.
صحبتهاے انقلابي ايشان همينطور ادامه داشت. ناگهان از ســمت درب مسجد سر و صدايي شــنيدم. برگشتم عقب، ديدم نيروهاے ساواڪ با چوب و چماق ريختند جلوے درب مسجد و همه را ميزنند. جمعيت براے خروج از مسجد هجوم آورد.
مأمورها، هر ڪسي را ڪه رد مي شد با ضربات محڪم باتوم مي زدند.
آن ها حتي به زن و بچه ها رحم نمي ڪردند. ابراهيم خيلي عصباني شــده بود.
دويد به ســمت در، با چند نفر از مأمورها درگير شد.
نامردها چند نفرے ابراهيم را مي زدند.
توے اين فاصله راه باز شد.
خيلي از زن و بچه ها از مسجد خارج شدند. ابراهيم با شجاعت با آن ها درگير شده بود. يڪدفعه چند نفراز مأمورها را زد و بعد هم فرار ڪرد.
ما هم به دنبال او از مسجد دور شديم.
بعدها فهميديم ڪه درآن شب حاج آقا راگرفتند. چندين نفر هم شهيد و مجروح شدند. ضرباتی ڪه آن شب به ڪمر ابراهيم خورده بود، ڪمردرد شديدے براے او ايجاد ڪرد ڪه تا پايان عمر همراهش بود.
حتي در ڪشتي گرفتن او تأثير بسيارے داشت.
با شروع حوادث سال ۵۷ همه ذهن و فڪر ابراهيم به مسئله انقلاب و امام معطوف بود.
پخش نوارها، اعلامیه ها و... او خيلي شــجاعانه ڪار خود را انجام مي داد.
اواسط شهريور ماه بسيارے از بچه ها را با خودش به تپههاے قيطريه برد
و در نماز عيد فطر شهيد مفتح شرڪت ڪرد.
بعد از نماز اعلام شد ڪه راهپيمائي روز جمعه به سمت ميدان ژاله برگزار خواهد شد.
✍ادامه دارد...