eitaa logo
خودسازے و تࢪڪ گناھ
1.8هزار دنبال‌کننده
688 عکس
814 ویدیو
46 فایل
https://eitaa.com/joinchat/2173240167C847a1cc6ec گروه پاسخ به سؤالات شرعی خانمها‌ ⚘💙 ﷽ ✍پیامبر اڪرم صلی الله علیه و آله و سلم: گنهڪارے ڪه به رحمتِ خدا اميدوار است از عابدِ مأيوس، به درگاهِ خدا نزديڪتر است ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
مشاهده در ایتا
دانلود
خودسازے و تࢪڪ گناھ
سلام بر ابراهیم ☀️ ✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_صدو_پنجم با تاريك شدن هوا و پس از خواندن نماز
✨🌱✨🌱✨🌱✨ آمد. آنقدر نزديك بود كه فرصتي براي تصميم گيري باقي نگذاشت! بچه ها ســريع سنگر گرفتند و به سمت جيپ شليك كردند. بعد از لحظاتي به سمت خودرو عراقي حركت كرديم. يك افسر عالي رتبه عراقي و راننده او كشته شده بودند. فقط بيسيم چي آن ها مجروح روي زمين افتاده بود. گلوله به پاي بيسيم چي عراقي خورده بود و مرتب آه و ناله مي كرد. يكي از بچه ها اســلحه اش را مسلح كرد و به سمت بي سيم چي رفت. جوان عراقي مرتب مي گفت: الامان الامان. ابراهيم ناخودآگاه داد زد: مي خواي چيكار كني؟! گفت: هيچي، مي خوام راحتش كنم. ابراهيم جواب داد: رفيق، تا وقتي تيراندازي مي كرديم او دشمن ما بود، اما حالا كه اومديم بالاي سرش، اون اسير ماست! بعد هم به سمت بيسيم چي عراقي آمد و او را از روي زمين برداشت. روي كولش گذاشت و حركت كرد. همه با تعجب به رفتار ابراهيم نگاه مي كرديم. يكــي گفت: آقا ابرام، معلومه چي كار مي كنــي!؟ از اينجا تا مواضع خودي ســيزده كيلومتر بايد توي كوه راه بريم. ابراهيم هم برگشت و گفت: اين بدن قوي رو خدا براي همين روزها گذاشته! بعد به سمت كوه راه افتاد. ما هم سريع وسايل داخل جيپ و دستگاه بيسيم عراقي ها را برداشتيم و حركت كرديم. در پايين كوه كمي استراحت كرديم و زخم پاي مجروح عراقي را بستيم بعد دوباره به راهمان ادامه داديم. پس از هفت ســاعت كوه پيمايي به خط مقدم نبرد رسيديم. در راه ابراهيم با اســير عراقي حرف مي زد. او هم مرتب از ابراهيم تشكر مي كرد. موقع اذان صبح در يك محل امن نماز جماعت صبح را خوانديم. اســير عراقي هم با ما نمازش را به جماعت خواند! آن جا بود كه فهميدم او هم شيعه است. بعد از نماز،كمي غذا خورديم. هر ✍ادامه دارد... ✨🌱✨🌱✨🌱✨ ‌‌‌ شهدا را یاد ڪنید با ذڪر صلوات ✨🌱✨🌱✨🌱✨ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ‌‌‌‎ ━━━ ━━━ ━━━ ━━━
خودسازے و تࢪڪ گناھ
اهل بریزوبپاش بود، چند برابر هم شد. از چیزهایی ڪه خوشحالم می‌ڪرد دریغ نمی‌ڪرد. از خرید عطر و پاستیل
🌸💖 💖 حسابی کلافه شده بودم. نمی‌فهمیدم که جذب چه چیز این آدم شدن از طرف خانم‌ها چند تا خواستگار داشت، مستقیم بهش گفته بودن.😐 اون هم وسط دانشگاه😐 وقتی شنیدم گفتم چه معنی داره یه دختر بره به یه پسر بگه باهام ازدواج کن.😑 اونم با چه کسی! اصلاً باورم نمی‌شد. عجیب‌تر این‌که بعضی از آن‌ها حتی مذهبی هم نبودند..☹️ به نظرم که هیچ جذابیتی در وجودش پیدا نمی‌شد..! براش حرف و حدیث درست کرده بودند! مسئول بسیج خواهران ، تأکید کرد وقتی زنگ زد کسی حق نداره جواب تلفن رو بده😬 برام اتفاق افتاده بود که زنگ بزنه و جواب بدم باورم نمی‌شد این صدا صدای اون باشه بر خلاف ظاهر خشک و خشنش با آرامش حرف می‌زد تن صداش موج خاصی داشت😁😅 از تیپش خوشم نمیومد دانشگاه را با خط مقدم جبهه اشتباه گرفته‌ بود. شلوار شش جیب پلنگی گشاد می‌پوشید و پیراهن بلند یقه گرد سه دکمه و آستین بدون مچ، که مینداخت روی شلوار. توی فصل سرما با اورکت سپاهیش تابلو بود😑 یه کیف برزنتی کوله مانند یه وری مینداخت روی شونش ، شبیه موقع اعزام رزمنده های زمان جنگ میشد😐😂 راه که می‌رفت کفشش رو روی زمین می‌کشید. ابایی هم نداشت در دانشگاه سرش را با چفیه ببندد داستان زندگی شهید مدافع حرم از زبان همسرش🕊🌹 هر روز با قسمتی از ڪتاب قصه دلبرے همراه ما باشید زنده نگهداشتن یاد شهدا ڪمتر از شهادت نیست ‎‌‌‌‌‌🔴
خودسازے و تࢪڪ گناھ
🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_اول حسابی کلافه شده بودم. نمی‌فهمیدم که جذب چه چیز این آدم شدن از طرف خانم‌ه
🌸💖 💖 از وقتی پام به بسیج دانشگاه باز شد بیشتر می‌دیدمش به دوستام می‌گفتم: این یارو انگار با ماشین زمان رفته وسط دهه شصت پیاده شده و همون جا مونده😑😂 به خودشم گفتم..! اومد اتاق بسیج خواهران پشت به ما رو به دیوار نشست . اون دفعه رو خودخوری کردم😤 دفعه بعد رفت کنار میز که نگاش به ما نیفته😦😐 نتونستم جلوی خودمو بگیرم بلند بلند اعتراضم رو به بچه‌ها گفتم. ینی به در گفتم تا دیوار بشنوه😁 زور می‌زد جلوی خندش رو بگیره😂 معراج شهدای دانشگاه که انگار ارث پدرش بود هر موقع می‌رفتیم با دوستش اون‌جا می‌پلکیدند😒 زیرزیرکی می‌خندیدم و می‌گفتم بچه‌ها باز هم دار و دسته محمد خانی😂 بعضی از بچه‌های بسیج با کارو کردارش موافق بودند بعضی هم مخالف. بین مخالفان معروف بود به تندروی کردن اما همه ازش حساب می‌بردن .. برای همین ازش بدم میومد فکر می‌کردم از این آدم‌های خشکه مقدسِ از اون طرف بام افتاده است😒 اما طرف‌دارزیاد داشت. خیلی‌ها می‌گفتند: مداحی می‌کنه، هیئتیه،میره تفحص شهدا، خیلی شبیه شهداست! اما توی چشم من اصلاً این‌طور نبود . با نگاه عاقل اندر سفیهی به آن‌ها می‌خندیدنم که این قدر هاهم آش دهن سوزی نیست 😏 داستان زندگی شهید مدافع حرم از زبان همسرش🕊🌹 🔴 زنده نگهداشتن یاد شهدا ڪمتر از شهادت نیست
فرمایش امام زمان عج درباره ایران🇮🇷 🕊 امام مهدی علیه‌السلام در ايام جنگ جهانی اول به ميرزاے نائينی فرمودند: 🌷اينجا (ايران) شيعه خانه‌‌ے ماست. می‌شڪند، خم می‌شود، در خطر است، ولی ما نمی‌گذاريم سقوط ڪند...!!! منبع: ملاقات با امام عصر ص۱۳۷
خودسازے و تࢪڪ گناھ
استاد ماندگاری: 🔸زیارت تأمین ڪننده سه نیاز اصلی ما است؛ 1. امنیت: أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطـْمَئِ
💢↶ زیارت امین الله هدیه به امام رضا علیه‌السلام🥀 🍃بِسْمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰنِ الْرَّحیمْ🍃 اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا اَمينَ اللهِ فى‏ اَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلى‏ عِبادِهِ اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا اَميرَالْمُؤْمِنينَ اَشْهَدُ اَنَّک جاهَدْتَ فِى اللهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ عَمِلْتَ بِکتابِهِ وَاتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِيّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ حَتّى‏ دَعاک اللهَ اِلى‏ جِوارِهِ فَقَبَضَک اِلَيهِ بِاِخْتِيارِهِ وَ اَلْزَمَ اَعْدائَک الْحُجَّةَ مَعَ مالَک مِنَ الْحُجَجِ‏ الْبالِغَةِ عَلى‏ جَميعِ خَلْقِهِ اَللّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسى‏ مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِک‏ راضِيةً بِقَضآئِکَ مُولَعَةً بِذِکرِک وَ دُعآئِکَ مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ اَوْلِيآئِکَ مَحْبُوبَةً فى‏ اَرْضِک وَ سَمآئِکَ صابِرَةً عَلى‏ نُزُولِ بَلائِکَ شاکرَةً لِفَواضِلِ نَعْمآئِکَ ذاکرَةً لِسَوابِغِ آلآئِکَ مُشْتاقَةً اِلى‏ فَرْحَةِ لِقآئِکَ مُتَزَوِّدَةً التَّقْوى‏ لِيوْمِ جَزآئِکَ مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ اَوْلِيآئِکَ مُفارِقَةً لِأَخْلاقِ اَعْدائِکَ مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْيا بِحَمْدِک وَ ثَنآئِکَ اَللّهُمَّ اِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتينَ اِلَيْکَ وَالِهَةٌ وَ سُبُلَ الرَّاغِبينَ اِلَيک شارِعَةٌ وَ اَعْلامَ الْقاصِدينَ اِلَيْکَ واضِحَةٌ وَ اَفْئِدَةَ الْعارِفينَ مِنْک فازِعَةٌ وَ اَصْواتَ الدَّاعينَ اِلَيْکَ صاعِدَةٌ وَ اَبْوابَ الْإِجابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ وَ دَعْوَةَ مَنْ ناجاک مُسْتَجابَةٌ وَ تَوْبَةَ مَنْ‏ اَنابَ اِلَيک مَقْبُولَةٌ وَ عَبْرَةَ مَنْ بَکى‏ مِنْ خَوْفِک مَرْحُومَةٌ وَالْإغاثَةَ لِمَنِ اسْتَغاثَ بِک مَوْجُودَةٌ وَالْإِعانَةَ لِمَنِ اسْتَعانَ بِک مَبْذُولَةٌ وَ عِداتِک لِعِبادِکَ مُنْجَزَةٌ وَ زَلَلَ مَنِ اسْتَقالَکَ مُقالَةٌ وَ اَعْمالَ‏ الْعامِلينَ لَدَيْکَ مَحْفُوظَةٌ وَ اَرْزاقَک اِلَى الْخَلائِقِ مِنْ لَدُنْک نازِلَةٌ وَ عَوآئِدَ الْمَزيدِ اِلَيهِمْ واصِلَةٌ وَ ذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرينَ مَغْفُورَةٌ وَ حَوآئِجَ خَلْقِکَ عِنْدَکَ مَقْضِيةٌ وَ جَوآئِزَ السَّآئِلينَ عِنْدَکَ مُوَفَّرَةٌ وَ عَوآئِدَ الْمَزيدِ مُتَواتِرَةٌ وَ مَوآئِدَ الْمُسْتَطْعِمينَ مُعَدَّةٌ وَ مَناهِلَ الظِّمآءِ مُتْرَعَةٌ اَللّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعآئى‏ وَاقْبَلْ ثَنآئى‏ وَاجْمَعْ بَينى‏ وَ بَينَ‏ اَوْلِيآئى‏ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِىٍّ وَ فاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَينِ اِنَّکَ وَلِیُّ نَعْمآئى‏ وَ مُنْتَهى‏ مُناىَ وَ غايةُ رَجائى‏ فِى‏ مُنْقَلَبى‏ وَ مَثْواىَ ⬅️ و در کامل‏ الزيارة بعد از اين زيارت اين فقرات نيز مسطور است↯ اَنْتَ اِلهى‏ وَ سَيدى‏ وَ مَوْلاىَ اِغْفِرْ لِأَوْلِيآئِنا وَ کفَّ عَنَّا اَعْدآئَنا وَاشْغَلْهُمْ عَنْ اَذانا وَ اَظْهِرْ کلِمَةَ الْحَقِِّ وَاجْعَلْهَا الْعُلْيا وَ اَدْحِضْ کَلِمَةَ الْباطِلِ وَاجْعَلْهَا السُّفْلى‏ اِنَّکَ عَلىٰ کُلِّ شَى‏ءٍْ قَديرٌ °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ التماس دعا
💠🔹امام رضا علیه‌السلام⇩ 《مَن لَم یَقدِر عَلی ما یُکَفِّرُ بِهِ ذُنوبَهُ فَلیُکثِر مِنَ الصَّلواتِ عَلىٰ محمَّدِ وَ آلِهِ فَاِنَّها تَدِمُ الذُّنوبَ هَدماً》➯ هر ڪه نمی‌تواند ڪارے ڪند‌ ڪه به سبب آن گناهانش زدوده شود بر محمد و خاندان او بسیار درود فرستد زیرا صلوات گناهان را ریشه‌ڪن می‌ڪند ➯ ↲امالی شیخ صدوق، ۱۲۳/۱۳۱
خودسازے و تࢪڪ گناھ
🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_دوم از وقتی پام به بسیج دانشگاه باز شد بیشتر می‌دیدمش به دوستام می‌گفتم: ای
💖🌸💖🌸💖 کنار معراج شهدای گمنام دانشگاه، دعای عرفه برگزار می‌شد. دیدم فقط چند تا تکه موکت پهن کردن ب مسئول خواهران اعتراض کردم... دانشگاه به این بزرگی فقط این چند تا تیکه موکت!!😐 در جواب حرفم گفت همیناهم پر نمیشه..😒 وقتی دیدم توجهی نمی‌کنه رفتم پیش آقای محمد خانی صداش زدم جواب نداد. چند بار داد زدم تا شنید سر به زیر اومد گفت «بفرمایید» بدون مقدمه گفتم این موکت‌ها کمه. گفت قد همینشم نمیان💔 بهش توپیدم گفتم ما مکلف به وظیفه هستیم نه نتیجه😐 اونم با عصبانیت جواب داد این وقت روز دانشجو از کجا میاد؟!😠 بعد رفت دنبال کارش..🚶🏻‍♀ همین که دعا شروع شد روی همه موکت‌ها کیپ تا کیپ نشستند، همشون افتادن به تکاپو که حالا از کجا موکت بیاریم 😐 یه بار از کنار معراج شهدا یکی از جعبه‌های مهمات را آوردیم اتاق بسیج خواهران به جای قفسه کتابخانه .. مقرر کرده بود برای جابجایی وسایل بسیج حتماً باید نامه‌نگاری شود همه کارها با مقررات و هماهنگی او بود🚶🏻‍♀ من که خودم رو قاطی این ضابطه‌ها نمی‌کردم هر کاری به نظرم درست بود همونو انجام می‌دادم😁😐 داستان زندگی شهید مدافع حرم از زبان همسرش🕊🌹 🔴🔴 http://eitaa.com/joinchat/2374696992C9e217bcccd
♥️ ✍ زائِراً عَارِفاً بِحَقِّك  ؛ فهم ضرورتِ زیستن زیر سایه‌ے شماست... براے روزے ڪه ؛ نداےِ " نَدعوا کُلُّ اُناس بإمامِهِم"، سر می‌دهند، و هر ڪس به همان مقدار با امامش، خواهد بود، ڪه دنیا را در معّیتش گذرانده‌ است !