eitaa logo
🌺کانال قطعه ای ازبهشت
607 دنبال‌کننده
13هزار عکس
11.6هزار ویدیو
1.4هزار فایل
🌸✨رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم میفرمایند. دوچیزموجب برطرف شدن فقرمی شود✨ 1⃣👈بسیاریاد کردن خدا 2⃣👈فرستادن صلوات برمن #قطعه_ایی_از_بهشت •┈┈••✾•🍃🌹🍃🌹•✾••┈┈• @gateiazbehesht •┈┈••✾•🍃🌹🍃🌹•✾••┈┈•
مشاهده در ایتا
دانلود
سرچشمه ای از دریای بیکران الغدیر 🔅رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : ⇍تمام درهای بازشونده به مسجد را ببندید جز در خانه #امیرالمومنین علیه السلام؛ ✍ این حدیث دلالت تامی در عظمت #امیرالمؤمنین علیه السلام دارد که صاحب خانه، محبوبترین فرد روی زمین برای رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم است و بالاترین مقام را نزد ایشان دارد. ↶ واین بدان معناست که دیگران طهارت دائمی برای ورود به مسجد را ندارند، جزء امیرالمومنین علیه السلام. 📚 الغدیر علّامه امینی ج۳، ص۲۱۱
🔰 امام محمد باقر علیه السلام، از پدرش، از جدش نقل كرده است كه فرمود: هنگامی كه این آیه: ☀️ «وَكُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ» (یس/12) ☀️ ❓بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد، ابوبکر و عمر از جای خود برخاستند و گفتند: ای رسول خدا! امام مبین، همان است؟ ❌ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: خیر. ❓آن دو گفتند: آیا است؟ ❌ باز پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: خیر. ❓آنها پرسیدند:‌ آیا است؟ ❌ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: خیر. 🌳 راوی می‌گوید كه: در همان لحظه، علیه السلام وارد شد و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: این همان است؛ او امامی است كه خداوند تبارك و تعالی، علم همه اشیاء را در او جمع كرده است. 📚 معانی الاخبار / ص195 ♦️🔶🔸🔶🔷🔹🔷🔶🔸🔶♦️ ✍🏻 عمّار بن یاسر می‌گوید: من در برخی از جنگ ‌های امیر المؤمنین علیه السلام شركت داشتم و روزی از دشتی می ‌گذشتیم كه های بسیاری در آن بود. 🐜 ❓من عرض كردم: ای ! به نظر شما كسی از مخلوقات هست كه تعداد این مورچه ‌ها را بداند؟ ❗️امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: آری، ای عمار! من مردی را می‌شناسم كه تعداد این مورچه ‌ها را می‌داند و او می ‌تواند نر و ماده آنها را تشخیص دهد. ❓عرض كردم: ای مولای من! آن شخص كیست؟ ⁉️سپس علی علیه السلام فرمود: ای عمار! آیا در سوره یاسین نخوانده ‌ای كه: «وَكُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ» (یس/12)؟ ‼️ گفتم:‌ آری، ای مولای من! آن گاه، علی علیه السلام فرمود: من همان امام مبین هستم. 🌳 📚 فضائل ابن شاذان / ص94
🤔 ⁉️ آیا و علیهما السلام در جنگ ایران شرکت داشته اند؟ 📖 مهم ترین جایی که برای این موضوع مورد استناد قرار میگیرد کتاب تاریخ طبری(۱) است که بطور خلاصه در سند این مطلب شخصی مجهول یعنی ناشناخته وجود دارد (علی بن محمد) و شخص دیگری که در خصوص او گفته اند سست تر و بی اعتبار تر از ایشان وجود ندارد، جعل میکرده و دروغگو بوده و آلزایمر هم داشته است! یعنی اگر میخواسته هم نمیتوانسته این داستان را درست نقل کند!!!(۲) 🔰همان طبری در مورد می آورد که علیه السلام نگذاشت حسنین علیهما السلام در معرض خطر باشند(۳) حال چگونه اجازه داده چندین سال قبل برای جنگ به ایران بیایند؟ 🔰به نقل از منابع با سند معتبر حسنین علیهما السلام دو خلیفه اول را حتی از منبر پایین می کشیدند (۴)(۵) چه برسد با آنها به جنگ ایرانی ها بیایند!!! 🔰 در جایی (۶) از کتاب خود اشاره به شرکت کنندگان در آن جنگ دارد که در همانجا نام حسنین علیهما السلام را می برد اما در روایتی دیگر که دقیقا با همان سند روایت اول است (۷) نامی از حسنین علیهما السلام به عنوان شرکت کننده نمی برد.(دروغگو فراموش کار می شود) ❗️نویسنده این عبارت همان طبری سنی مذهب است که به جزئی ترین موارد زندگی خلفا اشاره کرده است اما در خود هیچ اشاره ای به معروف ترین اتفاق صدر اسلام ((یعنی )) نمی کند!!! ❗️نویسنده این عبارات همان کسی است که در تفسیر خود عبارات برادر و وصی و خلیفه برای علیه السلام را سانسور کرده و تبدیل به عبارت کذا و کذا می کند!!! (۸) 📚 منابع ۱. ، ج۲، ص۶۰۷. ۲. (علی بن مجاهد بن مسلم) مراجعه کنید به کتاب تهذیب الکمال مِزّی، درباره همین شخص. ۳.تاریخ طبری، ج۵، ص۵۸، ذیل سال۳۷. ۴.أنساب الأشراف، ج۱، ص ۳۸۳. ۵. معرفة الثقات، ج۱، ص۳۰۱. ۶. تاریخ طبری، ج۳، ص۳۲۳. ۷. تاریخ طبری، ج۳، ص۳۲۵. ۸. تفسیر طبری، ج۱۹، ص۷۵.
157K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 اخلاق پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله ✍ #امام_حسین علیه‌السلام فرمود: ⁉️از پدرم #امیرالمومنین #علی علیه‌السلام درباره اخلاق #پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سوال کردم. 💠 ایشان در پاسخ فرمودند: رفتار پیامبر صلی الله علیه و آله چنان بود که... 1⃣ دائما خوشخو، خندان و با مردم ملایم بود؛ 2⃣ هرگز خشن، سنگدل، پرخاشگر، بدزبان و عیبجو نبود؛ 3⃣ هیچ کس از او مایوس نمی شد؛ 4⃣ هر کس به در خانه او می آمد، ناامید باز نمی گشت؛ 5⃣ سه چیز را از خود رها کرده بود: مجادله در سخن، زیاد حرف زدن و دخالت در کاری که به او مربوط نبود؛ 6⃣ سه چیز را درباره مردم رها کرده بود: کسی را مذمت و سرزنش نمی کرد، در عیوب و لغزش های مردم جست و جو نمی کرد و هرگز سخن نمی گفت، مگر در اموری که ثواب الهی را امید داشت. 📚 معانی الاخبار، ص۸۳.
📌 اميرالمومنین علیه السلام اینگونه بود... 🔰 روزی عده ای از اهل ذمه(غیر )، مشکلاتشان را به گوش علیه السلام رساندند. 📜 ، نامه‌ای به فرماندار آن منطقه(قرظه‌بن‌کعب‌انصاری) نوشتند: 💠 مردمانی غیرمسلمان، از منطقه تو، گفته‌اند که در زمین‌هایشان نهری داشته‌اند که خشک شده است. در مشکلات اقتصادی آنان تحقیق کن و آن نهر را اصلاح کن! 💠 به‌جان خودم سوگند، اگر آبادانی شود و مردم تامین گردند، بهتر از آن است که کوچ کنند و ناتوان شوند و از انجام کارهایی که به صلاح مملکت است باز مانند. 📚 مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۱۲۳.
📌 لقب فاروق برای کیست؟ 🔰به اعتقاد ، لقب فاروق به کسی جز علیه السلام اختصاص ندارد. اما قائل به این هستند که لقب برای استعمال شده! 🔰واقعیت این است که این لقب هم برای اميرالمومنین علیه السلام است هم برای عمر❗️ اما باید دید چه کسی این لقب ها را برای آنها به کار برده. 🔰فرق این جاست که لقب مذکور را اکرم صلی الله علیه و اله برای اميرالمومنین علیه السلام به کار برده؛ اما همین لقب را نه پیامبر و نه حتی مسلمانان به عمر نسبت نداده اند! بلکه به تصریح علمای اهل سنت، برای اولین بار اهل کتاب این لقب را به عمر دادند! ✍ دو ذیل برای اثبات مطالب فوق: 👈 می گوید: 💠 پیامبر صلی الله علیه و اله به امیرالمومنین علیه السلام فرمود: تو صدیق اکبر هستی! و تو آن فاروقی هستی که بین حق باطل فاصله انداخته ای! 👈 زهری گوید: 💠 اولین کسانی که لقب فاروق را برای به کار بردند، اهل کتاب بودند نه صلی الله علیه و اله و مسلمانان به تبعیت از اهل کتاب به عمر، فاروق می گفتند! 📚 شرح ، ، ج۱۳، ص۲۲۸. 📚 عمر بن خطاب، ابن جوزی، ص۳۰. 📚 طبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۱۹۳. ✨💖کانال قطعه ای ازبهشت💖 ✨ eitaa.com/gateiazbehesht
395.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚖ در حال تقسیم #بیت_المال بود 👥 دو زن نزد او آمدند. به هر دو آنها یک اندازه از بیت المال داد! 🔰 زن عرب گفت: من عرب هستم و زن دیگر غیر عرب است، چرا به هر دو ما به یک اندازه از بیت المال می دهی؟ 💠 #امیرالمومنین علیه السلام پاسخ دادند: ای زن عرب! به خداوند قسم هیچ برتری بین فرزندان #اسماعیل (عرب) و فرزندان #اسحاق (عجم) وجود ندارد حتی به اندازه بال یک مگس... 📚 برگرفته از کتاب وسائل الشيعة، ج۱۵، ص۱۰۷. 📚 أنساب الأشراف، ج۲، ص۱۴۱‌.
✍ حبيش بن معتمر گفت: خدمت بن ابى طالب علیهما‌السلام رسيده، گفتم: سلام عليك و رحمة اللّه و بركاته؛ شب را چگونه گذرانده‌‏ايد؟ ⚫️ فرمود: شب كردم در حالى كه دوست دارم دوستان خود را و دشمنم با دشمنان خود. ☘️ و دوست ما شب كرد در حالى كه مورد حسرت (دیگران) است برای رحمتى كه خدا به او عنايت كرده و انتظار آن را می‌كشد. 🔥 اما دشمن ما شب كرد در حالى كه پاى بر كنار گودالى پر از آتش نهاده كه اين كناره او را به آتش سقوط می‌دهد. ☑️ پس رحمتِ اهل رحمت گوارایشان باد و هلاکت و آتش برای اهل دوزخ ارزانی باد. 💖 ای فرزند معتمر! هر كس دوست دارد بفهمد دوست يا دشمن ما است، دل خود را آزمايش كند؛ اگر دوست ما را دوست داشته باشد دشمن ما نيست و اگر دشمن بدارد دوستى از ما را دوست ما نيست. 📚 امالی طوسی، ص۱۱۳.
🔵⚪️ 👈🏼👈🏼 در کتاب از سيدجليل وعالم نبيل _که به‌شرف خدمت حضرت حجت عجل الله فرجه رسيده _ از محمدآقا که ازبزرگان حله واديب وخطيب وشاعر وعارف به‌کتب تواريخ وسير بود نقل می‌کند که گفت: ◽️من دربغداد ميهمان بودم. او و پدر و عموهایش از اشرف و اعاظم اهل‌بغداد بوده و با پاشاي بغداد زانو بزانو مي‌نشستند. محمدبیک مردي ثروتمند بود، طوري که منافع املاک ومستقلاتش دربغداد وحله وکربلا، روزي يک‌وقيه طلا _ که تقريبا يکصد تومان مي‌شود _ بود. از قصايد واشعار وتواريخ وسير واخبار واحاديث و آگاه بود. وقايع و ، و اموري‌که ميان صحابه واقع گرديده بود، را تتبع کرده و مطلع بود. در مذهب خود و طريقه اهل‌سنت، نبود، بلکه و و بود. ◽️محمدآقا مي‌گويد: شبی درمنزلش ميان من و او و درخصوص ودر باب و واقع شد، لکن به‌طريق و و و از طرفين تا آن‌که نصف بيشتر شب گذشت. محمدبيک برخواست وبه‌اندرون خانه نزد خانواده‌اش رفت. ◽️در آن ایام، بیماری در بغداد واطرافش شیوع داشت ومردم ترسان وهراسان بودند. من برخواستم ودر اطاقِ خود را بستم و به‌رختخواب خود دراز کشيدم، اما ترس وبا خواب از چشم برده بود، ونزديک سه ساعت بی‌خوابی داشتم تا خوابم برد. ◽️ناگهان صدای در اطاق بلند شد که کسي آن‌را به‌شدت مي‌کوبد، طوري که از ترس برخود لرزيدم، گفتم: کيستي؟! ديدم صدای محمدبيک بلند شد: در را بگشا. برخواستم و در را گشودم. داخل گرديد، مضطرب و لرزان و هراسان بود. طوري‌که رنگش پریده، رويش زرد، اعضايش متحرک، گرفته وبدنش بود به‌حدي که در سر و رويش مانند ناودان عرق جاري بود. چون اين حالت را ديدم، گمان کردم که عيال واطفالش مبتلاي به‌وبا شدند، از او پرسيدم: چه شده؟ مگر کسي از اهل‌خانه وبا گرفته که این‌طوری آمدی؟! ◽️آه جانسوزي از جگر کشيد و گفت: کاش جميع اهل خانه من مبتلاي به‌وبا مي‌شدند و نمي‌ديدم آنچه را که ديدم!! به‌او گفتم: مگر چه چيز ديده‌ای؟! گفت: چون از نزد تو به‌حرم خانه خود رفته، خوابيدم، ناگاه درخواب ديدم که قيامت شده وخلق اولين وآخرين محشوراند. شدايد و وقايع آن روز را به‌طوري که خداوند درکتاب خویش فرموده، ظاهر دیدم: (و تري الناس سکاري وما هم بسکاري و لکن عذاب الله شديد). ◽️از اهل و گروه‌هایی را ديدم که آب چشم و مخ استخوان‌هاي آن‌ها از شدت سيلان مي‌کند. گروه ديگر را ديدم که زنجيرها از آتش درگردن کردند وملائکه آن‌ها را به‌جهنم مي‌کشند و هريک به‌عذابي معذب بودند وساير مردم ضجه وصيحه مي‌زدند. جمع بسياري را ديدم که ازشدت تشنگي زبان‌ها از دهان بيرون آمده ومن هم از شدت تشنگي مانند ايشان بودم. ◽️ناگاه از دور عَلَم و بزرگي را دیدم که در مکاني مرتفع نصب کردند وسايه آن برزمين کشيده شده است. از کسي که نزديک من ايستاده بود، پرسيدم: اين بيرق وپرچم بزرگ از آنِ کيست؟! گفت: اين بيرقِ علیه‌السلام است. تا شنيدم با سرعت به‌سوي آن‌پرچم دويدم تا به‌آن رسيدم. حوض بزرگي در زير آن‌پرچم دیدم که در پيش روي مبارکِ آن حضرت بود. نور روي آن بزرگوار بر نور آفتاب درخشنده غالب، و آب (کوثر) مانند سينه ماهيان درخشان بود. شيعيان آن‌حضرت فوج فوج به‌نزدش رفته وبه‌دست مبارکش از آن حوض، با که مانند مي‌درخشيدند، می‌شدند. پيش رفتم وعرض کردم: يا اميرالمومنين! مرا هم از اين آب سيراب فرما؛ زيرا که جگرم از تشنگي تفيده است!! ◽️آن حضرت روی به‌من کرد و فرمود: "من به‌تو آب نمي‌دهم، برگرد به‌سوي مولاي خود که آنها را دوست مي‌داشتي تا آن‌که تو را آب دهند"!! تا اين سخن شنيدم، از مهابت آن حضرت لرزيدم، با شدت خوف وفزع از خواب بيدارشدم! ◽️ محمدآقا مي‌گويد: چون اين حالت را ديدم گفتم: محمدبيک! آيا بعد از اين واقعه هم توقف مي‌نمائي و از بيزاري نمي‌جوئي و بر آن‌ها نمي‌کني تا خود را در زير آن علم بزرگ جا داده و در شمار شيعيان آن‌حضرت داخل کنی؟! ديدم سرش را زيرانداخته ومتفکر گرديد. ◽️ فاضل مي‌گويد: گفت که: محمدبيک بعد از اين خواب شد، لکن به‌جهت امرخودرا از خویشان و قومش پنهان می‌کرد. 📚 ، شیخ محمود میثمی عراقی، ص۸۱۴
📌 دم مرگ 🔰روزی حارث همدانی به حضور علیه‌السّلام آمد، از علت آمدن او جویا شد او گفت: 🔰عشق و علاقه به شما مرا به این‌جا کشانیده! 💠 حضرت فرمود: ‌ای حارث تو مرا دوست داری؟ 🔰گفت: بلی والله یا ! 💠 حضرت فرمود: بدان که هیچ بنده‌ای از دوستان ما نمی‌میرد مگر این که در هنگام مردن مرا آن طوری که دوست دارد می‌بیند چون ببینی مرا که دشمنان خود را از حوض کوثر دور می‌کنم خوشحال خواهی شد، و چون ببینی که بر صراط می‌گذرم و (علم محمد) به دست من است و پیش حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم می‌روم چنان مرا خواهی دید که مشعوف و مسرور می‌شوی! 📚 شیخ طوسی، امالی، ج۱، ص۴۸.