eitaa logo
غزه آری کربلا گشته
112 دنبال‌کننده
99 عکس
204 ویدیو
0 فایل
🇵🇸 راه قدس‌ از کربلای غزه واگشته‌ #خبر #نگاره #غزه 📎 @fatherevayat سرای هنر و اندیشه(سُها)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🖋نقطه‌جیم بخند و با خنده‌ات ای ره‌آوردِ طوفان گرگ‌ها را به غم، غرق کن گرگ‌های وحشی درنده‌خو را که هیچ‌گاه کسی نشنیده است که یگ گرگ از لبخند کودکش شاد شود گرگ‌ها درنده‌خویی را جشن می‌گیرند نه زادن را نه دوباره زادن را گرگ‌ها جشن می‌گیرند و پا می‌کوبند جرم و جنایت را حرص را گرگ‌ها پاسدارانند قتل و خون‌ریزی‌ را 🇵🇸 @gaze_karbala
36.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 📻 روایت قیام خانوادگی در غزه که در ثبات و استمرار آن زنان و مادران همان قدر نقش دارند که مردان و جوانان فلسطینی. 🇵🇸 @gaze_karbala
. 🖋 رضا شهسوارزاده بسم رب الشهداء و الصدیقین امروزه در این دنیایی که جای حق و باطل عوض شده حقیقتاً دینداری سخت است. چه بسیارند کسانی که جای مهر بر پیشانی آنها پینه بسته است. چه بسیارند کسانی که تمام ایام محرم و صفر را در عزای حسین ابن علی سیاه پوشان بر سر و سینه و صورت خویش می‌زنند. و چه بسیارند کسانی که دم از علی و ولایت علی می‌زنند اما، ذره‌ای به علی و اولاد علی اقتدا نکرده و نمی‌کنند. علی را اول مظلوم عالم می‌خوانند اما چشمانشان را در برابر مظلومان عصر خویش به راحتی می‌بندند و ککشان هم نمی‌گزد. اینها اگر از کسانی که در خانه زهرای مرضیه را آتش زدند، جگر علی را خون کردند و فرق مبارکش را در محراب نماز جدا ساختند، بدن مطهر حسن ابن علی را تیرباران کردند و در کرب و بلا سر از تن علی‌اصغر شش ماهه جدا، بدن علی‌اکبر جوان را ارباًاربا و بر بدن حسین ابن علی با اسبان تازه نعل شده تاختند، بدتر نباشند؛ بهتر نیستند. چه زیبا گفت شهید بزرگوار ما دکتر سید محمد حسینی بهشتی: که اگر ما برای حسین گریه می‌کنیم، گریه مان باید معنا داشته باشد. امروز اظهار ارادت به آستان مقدس حسینی صرفاً به گریستن و زیارت رفتن نیست و اگر مردمی پیدا شوند که در این اظهار ارادت صرفاً به گریستن و زیارت رفتن اکتفا کنند یا جاهل و نادان و بی‌خبرند، و یا خودشان را گول می‌زنند. کجایند متدینین آن دینی که پیامبرش فرمود: مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِم‏. کسی که صبح کند و اهمیتی به کارهای مسلمانان ندهد مسلمان نیست و کسی که صدای مردی بشنود که فریاد کمک خواهی از مسلمانان سر دهد و پاسخش را ندهد مسلمان نیست. و کجایند آن وجدان‌های بیدار که ادامه دهنده راه حسین ابن علی بودند و هستند و شعار هیهات من الذلة حسین را سر داده و می‌دهند و تا آخرین نفس و آخرین قطره خون تن به ذلت نداده و نمی‌دهند. و اما تمام این حرفها برای چه بود؟ چه شد که دوباره قلم به دست گرفته‌ام و هرچه می‌نویسم تمام نمی‌شود؟ آری، اتفاقات روز، از یک طرف غم مظلومان فلسطینی که این روزها به خاک و خون کشیده شده‌اند؛ و از طرفی دیگر کج فهمی اصحاب نِق و آن ذهن بیمارشان که بیش از هرچیز دیگری بر روی مخ‌ها راه می‌روند. کسانی که به هر سازشان برقصی ساز دیگری می‌زنند، گویا خداوند اینها را صرفاً برای همین امر آفریده است. چقدر متنزل و نازل و فروافتاده و سقوط کرده‌اند کسانی که فلسطینیان را فقط برای اینکه جمهوری اسلامی از آنان حمایت می‌کند محکوم می‌کنند و چشمشان را بر جنایات رژیم غاصب صهیونیستی می‌بندند و گاهی بر آن جنایات سرپوش می‌گذارند. پست‌تر و سقوط کرده‌تر از آنان کسانی هستند که ملت مسلمان فلسطین را به خاطر اینکه از اهل سنت می‌باشند محکوم به مرگ می‌کنند و هنگامی که خبری از به شهادت رسیدن کودکان و زنان فلسطین می‌آید قند در دلشان آب می‌شود. مگر نه آنکه امیرالمؤمنین علی ابن ابی‌طالب فرمودند: اگر از پای یک زن یهودی خلخال به ظلم و جنایت درآورند، انسان خوب است تا از غصه بمیرد. حال چگونه می‌توان بر این جنایات علیه بشریت چشم پوشید؟ چگونه می‌توان از کنار بمباران بیمارستان المعمدانی غزه بی تفاوت و خیلی راحت عبور کرد؟ بیمارستانی که هزاران هزار انسان‌های بی‌گناه به عنوان یک نقطه امن به آن پناه آورده بودند. بیمارستانی که در حیاط آن کودکان و نوجوانان مشغول بازی بودند تا کمی ثانیه‌ها زودتر برایشان سپری شود. و چه زود ثانیه‌ها سپری شد. و حال دیگر از آنان چیزی جز تکه پاره‌هایی که معلوم نیست کدامشان متعلق به کیست باقی نمانده. چه می‌توان گفت جز آنکه بگوئیم: بأَىِّ ذَنبٍ قُتِلَت. به کدامین گناه کشته شدید؟ کجاست آن کسی که برای قطع ریشه ستمگران آماده شده است؟ کجاست آن کسی که برای از بین بردن جور و ستم به او امید بسته شده است؟ کجاست نابود کننده فاسقان و نافرمانان و طغیانگران؟ کجاست نابود کننده گردن کشان و سرکشان؟ و کجاست در هم شکننده قدرت متجاوزان؟ ای بقیةالله و ای صاحب‌الزمان بیا، بیا که: ظَهَرَ الْفَسٰادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمٰا کَسَبَتْ اَیْدِى النّٰاسِ. بیا که فساد در خشکی و دریا، در شهر و روستا بخاطر کارها و اعمالمان آشکار شده است. بیا که تنها با آمدن تو این دنیا رنگ آرامش و عدالت به خود می‌گیرد. 🇵🇸 @gaze_karbala
غزه آری کربلا گشته
. #خبر 📻 کودک فلسطینی و حرفهایی از جنس مقاومت و ایمان قوی این ملت شکست ناپذیر است. 🇵🇸 @gaze_karbala
. 🖋 محمدامین جاودان به نام خدای مظلومان مظلوم واژه ی عجیبی است؟ به چه کسانی میگویند مظلوم ؟ شاید تا به حال گروه ها ، ملت ها و غشر های مختلفی از مردم دنیا را مظلوم دانسته ایم. مردم یمن مردم سوریه مردم فلسطین و ... ولی آیا واقعا اینها مظلوم اند . پرسش مهم این است که مظلومیت را در چه میبینیم؟ در خانه نداشتن ؟! در آسایش نداشتن ؟! در هزار زیور و زینت نداشتن ؟! حال ما با داشتن اینها چه کردیه ایم؟ گاهی فکر میکنم که واژه ی مظلوم بیش تر در حق ما صادق است . مظلومیت در نبودن بودن یا نبودن مسئله این است!!! کمی فکر کنیم ببین کجاییم؟ اصلا چه حضوری داریم ؟ خودم هم نمیفهمم چه میگویم ولی بی وجودی چیزی غیر از این است که ما دچارش شده ایم؟ حال با نگاه به این مردم سراسر ایمان میتوان بودن را تعریف کرد . براستی چه گذشته است بر این مردم که اینچنین صبر و مقاومتی نه تنها موجب خستگی نمیشود بلکه دعوتیست به آینده ای روشن از جنس انسانیت. تازه میتوان مادر بودن را دید و پدر بودن را فهمید . انگار سخن گفتن از نسبت ها سخن گفتن از غزه ی عزیز است . نسبتی دوباره با خود . پیدا شدن معنای انسان حقیقتا بودن یا نبودن مسئله این است . {هر چه ایم آلوده ایم آلوده ایم ای مرد آه میفهمی چه میگویم ما به هست آلوده ایم!!}                                    (((اخوان ثالث))) براستی چرا کودک فلسطینی از این مصیبت سخت خدارا شکر میکند؟ اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم کربلای دیگری را شاهد هستیم . این حسین است که سر سلسله ی عشاق و همراهان را هدایت میکند به سوی حق حقیقتی از جنس پیکار حال میفهمم که راز غربت ،قربت است. به قول شهید آوینی: {{راز قربت را ، یاران ، در قربانگاه بر سرهای بریده فاش می كنند و میان ما و حسین همین خون فاصله است}}  حال مظلوم کیست ؟ 🇵🇸 @gaze_karbala
21.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 📻 شجاعت این پسر را مشاهده کنید. در یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس، در خطبه نماز جمعه، خطیب بیان می‌کند که قصد صحبت از غزه و فلسطین ندارد. این کودک با شنیدن این حرف خودش بلند می‌شود، کنار دیوار می‌ایستد و نمازگزاران را خطاب قرار داد و با خطبه‌اش همه نمازگزاران را متحیر می‌کند. 🇵🇸 @gaze_karbala
غزه آری کربلا گشته
. #خبر 📻 شجاعت این پسر را مشاهده کنید. در یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس، در خطبه نماز جمعه، خطیب بی
. آیا این صحنه نشان نمی‌دهد که ما در آستانه تولد انسان جدید در عهد اسلامی هستیم که سخنی نو و شنیدنی دارد. سالهاست ما خود را مربی کودکانمان می‌بینیم و تلاش می‌کنیم به آنها سخنان کهنه و مندرس خود را آموزش دهیم، آری جهان امروز آینده ندارد چون گوشی برای شنیدن سخن آینده ندارد. ببینید چگونه ما تلاش می‌کنیم نوجوانانمان سخن نگویند و به حرفهای پوچ و بی معنای ما گوش دهند. خون کودکان و نوجوانان غزه او را بی تاب کرده و دیگر به حرف ما گوش نمی‌دهد. آیا اسرائیل برای این چند روز ماندنش امیدش به خاموش کردن این صداها نیست؟ آری نوجوان آینده است و سخنی از آینده دارد و چه بسا کلماتش برای ما نا آشنا و نامانوس باشد، اما اگر در انتظار آینده‌ایم آن‌ را باید در میان همین کلمات جستجو کرد. 🇵🇸 @gaze_karbala
غزه آری کربلا گشته
. #خبر 📻 شجاعت این پسر را مشاهده کنید. در یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس، در خطبه نماز جمعه، خطیب بی
. الله اکبر بسم الله الرحمن الرحیم براستی چه بر این نوجوان به ظاهر کم سن سال گذشته است که این چنین عهده دار يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ شده است. فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ تازه میتوان معنای صبر و استقامت را در افق آینده نظاره گر بود . مسئله تحمل سختی ها نیست بلکه زندگی کردن با آن، که ما را متوجه حقیقتی از جنس ایمان میکند . 🇵🇸 @gaze_karbala
. خبر دهید بزمی است میان کربلای غزه بزم عاشقانه است چقدر قصه هاش فاتحانه است ولی کجاند راویان فتح او؟! کجاست مرتضای قصه هاش؟! گمان کنم جواب آن، من و توایم و هر کدام یک روایتیم بیا روایت خودت ز غزه باش و بذر عشق را میان مردمان به قدر خود بپاش 🖋 سعید صاعدی 🇵🇸 @gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🖋 نقطه‌جیم غزه شد مثل آینه مثل آینه باز هم شهید شد هرچه دید را در مقابلش هر چه بود را رسانه گشت غزه باز هم وجود یک بی‌وجود را به‌رخ کشید دشمنِ حسود در میان آینه چهره‌ی کریهِ خود [دیوِ نحس و شوم را] سیاه و زشت دید هر چه گشت در میان خاطرات زمان زادنش بالای سرش پدر ندید بی‌پناه و پشت گشت پناه و پشت او توپ‌ها و تانکهاش درهم شکست باز هم درون لانه‌اش خلید و مثل عنکبوت تار دور خود تنید دشمن شکست خورده باز هم شکست خورد باز هم مثلِ جن جنون گرفت با شنیدنِ ... یا که نه محضِ دیدن خدا و قهر و قدرتش ناپدید شد آینه یا همان غزه باز هم شهید شد ... 🇵🇸 @gaze_karbala
. 🖋 دیشب نمی‌دانم و یا شاید پریشب بود به‌سوی خانه‌مان می‌رفتم و جای خیابان کوچه‌ها یا هر چه نامش جاده یا راه است در فکرهایم غوطه‌ور بودم گهگاه برق یک اندیشه چون لبخند بر کنج لب‌هایم می‌آمد پدید و می‌درخشیدند چشمانم راه روشن بود و مقصد پیش از این گفتم بسوی خانمان تنها میان فکرهایم راه می‌رفتم دلم گرم از تماشای دوباره دیدن لبخند مادر بود بسان آبشاری بین آغوشش فرو می‌ریختم در بین دستانش گرم می‌کردم دستان سرد و صورت یخ‌کرده‌ام را سلام ای نازنینم ای‌فدایت جسم و هم‌جانم ای فدایت جان و هم عمرم کجا بودی ؟ چرا دیر آمدی!؟ گفتم: نمی‌دانم دلم پیش تو بود اما از این دوری پشیمانم راستی مادر ! جان مادر؟ چرا این برگ زرد خانه‌مان کوچک قناری این خوش‌آواز و قرین زندگانی‌مان رها کرده سرودش را نمی‌‌خواند چرا دیگر سرود دل‌نشینش را؟ و مادر گفت با صدایی غم‌گرفته: دیشب یا پریشب گربه‌ای انگار نشانش داده با نفرت تیزیِ دندان نیش و پنجه‌‌هایش را و از جایی نمی‌دانم کجا جستی زده چالاک و محکم بروی لانه‌اش کوبیده دستش را و آن کوچک قناری آن زردرو آن باتب‌آلوده جسته از سویی به سویی از قفس کوبیده خود را بر در و دیوار از بس که ترسیده زبان‌بسته زبانش بند آمد خدا داند که می‌خواند دگرباره و شاید هم فرامُش کرده این جامانده طفلک [این جدا افتاده از جفتش ] سرود و ناله‌ روز جدایی را حزین‌آواز تلخی را که یادش بود بسان نغمه‌ای شیرین درون گوش ما می‌ریخت و می‌لغزید گام هوشمان انگار ؛ یکی جام می از یک کهنه خمّ چند ساله بیاد یک غمی بی‌انتها نوشیده‌ایم و می‌ربود از یادمان این زندگانی را راستی این زندگانی گفتم ای مادر ؟ نه نام این نه زندگی این نیست مادر جان! کجا کی دیده‌ای که مردمان از صبح تا شام بسان مرغکی لکنت گرفته سخت ترسیده می‌کوبند خود را بر در و دیوار پس از لختی نمی‌خواند کسی آواز غربت را نمی‌گرید کسی بر حال خود دیگر همه در فکر خویشند و نمی‌خواهد کسی جام محبت را کجا دیدی؟ حواست هست ؟ [مادرم می‌گفت] گفتم گوش من با توست ! بخوان مادر ! بخوان آواز تلخت را سرود و قصه‌های قبل خوابت را و مادر گفت با چشمانی پر از حیرت و یا شاید کمی ترسیده و شاید کمی نفرت نم اشکی دوید از گوشه‌ی چشمش و بغضی چون کلاف درد می‌لرزاند آهنگ کلامش را : نمی‌شوید خمار خواب‌ها را آب کجا کو آن کسی که زنده بر عشق است همه سر در گم و پوچند و می‌کوبند از سر حسرت دست‌ها را روی دست و گاه بر سر نمی‌میرد کسی دیگر همه بازیگران نقش امواتند نمی‌خواهد کسی بازنده‌ی این زندگی باشد نشان از زندگانی نیست دردی نیست بسان باغ پاییزی همه بی‌برگ و بی‌بارند به‌سوی غمگنک مرغ سراپازرد و تب‌آلوده رفتم بخوان [بر زیر لب گفتم] نمی‌خوانی چرا دیگر؟ مگر کار تو خواندن نیست ؟ و آن ترسیده باز از ترس می‌کوبید تن زار و نحیفش را به هرجا بر در و دیوار زبانم بند آمد عقب رفتم میان فکرهایم می‌دویدم باز غافل از در و دیوار باز پیش مادرم رفتم چرا مادر؟ بگو این گربه‌ی شوم از کجا آمد! بگو مادر ترا من می‌دهم سوگند و مادر گفت با لبخند و با سوگند: بباز این زندگانی را ! یکی جام عسل در دست و جامی شیر هم در دست دیگر گیر عسل را مرگ پندار و دیگر صبر این دو را با هم بیآمیز و بسان شهد شیرینی به‌کامت ریز و از آن سیر نوش و مبر از خاطرت فرزند من! ای پاره‌ی جانم مبر از یاد! ترا من می‌دهم سوگند که هر جا می‌روی هرگام از این‌دو سیر باشی بنوش این طینت پاک شهادت را بباز این زندگانی را که هرکس خواست تا پیروز آن باشد درنگی کرد و ساکت ماند نشانم داد با گوشه‌ی ابروش گربه‌ای تاریک را دیدم که خود را چابک و چالاک بروی یک قفس انداخت 🇵🇸 @gaze_karbala