•••••●•✝•°• #مسيحيت•°•✝•●•••••
#پرسمان_مسيحيت
#سوال_هفتم
📥انگيزه مسيحيت در رابطه با طرح نظريه تثليث چه بوده است؟
•••🔸🔶🔶🔸•••
📤#پاسخ :
پيدايش و رشد تثليث در ميان مسيحيت، از انگيزههاي مختلفي برخوردار است كه برخي از آنها عبارتند از :
1⃣ #اقتباس_از_فرهنگ_بيگانه:
پس از آنكه ميان حواريان مسيح و پولس بر سر تفسير حقايق ديني، اختلاف افتاد، وعليرغم تأكيد حواريان بر رعايت كامل شريعت موسي، پولس تنها تعميد را دربارهي ايمان غير يهوديان كافي ميدانست.[1] سرانجام، عليرغم اينكه وظيفه پطري، تبليغ در ميان يهود و غير يهود بود.[2] پولس با اينكه محضر مسيح را درك نكرده بود، ادعا نمود كه وظيفه تبليغ غيريهود از جانب مسيح به وي الهام شده است:[3] پس از مدتي پولس توانست فرقهي طرفداران شريعت موسي را مغلوب و ديدگاههاي مخصوص خود را دربارهي دين مسيح عرضه نمايد. اين تعاليم به گونهاي بود كه با تفكرات هلني و رومي كه مردم غير يهود براساس آن پرورش يافته بودند،هماهنگي داشت.
از جمله اين عقايد نظريه تثليث است كه بيشتر ريشه در فلسفه نوافلاطوني دارد. دربارهي ريشهي اين عقيده گفته شده: «پلوتينوس به دو فيضان از خداي اكبر قائل بود:يكي عقل الهي كه با مسيح همانند دانسته شد، و ديگري اراده الهي كه تبديل به روحالقدس شد.»[4] البته خداي مسيح وجه مزيتي كه نسبت به خدايان اساطيري روم و يونان داشت، اين بود كه بر خلاف آنها،خدايي ملموس بود.[5] به اين ترتيب مسيحيت توانست از ميراث فرهنگي شرك، چيزهايي وام بگيرد و به صورتي سودمند آنها را جذب و استفاده نمايد.[6] و خود را به عنوان ديني پويا و ديناميك كه صرفاً در گذشتهها متوقف نيست، قلمداد كند![7]
2⃣ #جدايي_از_دين_يهود:
در آغاز مسيحيت در درون يهود تفسير شده بود، مسيحيان همانند يهود به كنيسه رفته و همان دعاها را خوانده و بر انجام كامل شريعت موسي تأكيد داشتند. تنها وجه تمايز آنها،اعتقاد به مسيح موعود بود. اما عدهاي درصدد بودند كه شكل و محتوايي به مسيحيت بدهند كه كاملاً از دين يهود جدا شود. اين دسته كه در رأس آنها پولس رسول قرار داشت دست به خلق تعاليم جديدي در مسيحيت زدند آنها احساس ميكردند يكي از جهاتي كه ميتواند با يهود ايجاد فاصله نمايد، نگرش به خدا ميباشد، به نظر آنها خداي تورات (يهوه) با انسان فاصله دارد. و به همين دليل چنين خدايي نميتواند با انسان رابطه داشته و يكديگر را دوست بدارند. از اينرو نياز است كه خدا به گونهاي تصور شود كه اين فاصله از ميان برود، به همين دليل قائل شد كه عيسي در قالب جسم زمين، خدا را مكشوف ساخته ورحالقدس به عنوان يك شاهد ابدي بر چنين فيضي بوده است. از اين رو خدا را به منزله پدري دانست كه به تمام نوع بشر توجه و محبت كرده بدون اينكه موجودي مجهول باشد.[8]
3⃣ #مبالغه_دربارهي_مسيح :
مسيحيت از آنجا كه درصدد اثبات برتري پيامبر و دين خود بر جهانيان بود، دربارهي مسيح مبالغه كرده و وي را به عنوان خدا، موجودي ازلي فرض نموده كه وجودش قبل از همه پيامبران بوده و به همين دليل بر همهي آنها برتري دارد آنچه كه ميتوانست زمينهساز چنين انحراف بزرگي دربارهي مسيح باشد، خلقت خاص وي بدون پدر بود. در اين ميان، روحالقدس نيز به عنوان واسطه چنين فريضي، بايستي جايگاه خاصي مييافت. اين بود كه مسيحيت نظريه تثليث را براي خود رقم زد.
➖➖➖➖➖➖➖➖
📚پي نوشت :
[1] . ر.ك: اعمال رسولان، باب پانزدهم.
[2] . ر.ك: همان، باب دهم و يازدهم.
[3] . رساله پولس، غلاطيان، 2: 7 ـ 8.
[4] .خدايان و آدميان، ص 479.
[5] . اشپيل فوكل، تمدن مغرب زمين، محمدحسين آريا، اميركبير،1380، ج1، ص260.
[6] . گروه نويسندگان، جهان مذهبي، دكتر عبدالرحيم گواهي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي. 74، ج 2، ص726.
[7] . همان.
[8] . ر.ك: تاريخ كليساي قديم در امپراطوري روم و ايران، ص 241.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
📧 @gelayeri_babolkenari
••••••••••••••••••••••••••••••