📌سه نظریه مهم تاثیر رسانهها بر مخاطب
درباره نوع و ميزان اثر رسانه ها بر مخاطب نظرات مختلفی وجود دارد. با چند روش متداول برای تاثیرگذاری آشنا شوید:
#کاشت: مخاطبان در دريافت پيامهاي رسانه ها به خصوص تلويزيون، مانند زمين مستعدي هستند که مي توان هرچه را خواست در آنها کاشت و پرورش داد. بنابراين، معنا توسط رسانه ها توليد مي شود و مخاطبان با پذيرش چنين معناهايي به همديگر نزديک تر مي شوند. نظریه پردازان میگویند تلويزيون آثار درازمدتي دارد؛ آثار تدريجي و غيرمستقيم اما متراکم و با اهميت.
#برجستهسازي يا تعيين دستور کار: چيزي که برجسته شود اهميت پيدا مي کند. رسانهها با اهميت دادن و برجسته کردن برخي اخبار و موضوعات، آنها را در دستور کار جامعه قرار مي دهند و با وزن دادن به آنها، نيروهاي جامعه را به آن مشغول مي کنند. برجسته سازي از شناخته شده ترين تاکتيک هاي جنگ نرم محسوب مي شود.
این روش از کارکردهاي اصلي رسانه ها در انحراف افکار عمومي به سمت دلخواه است. به عبارت سادهتر رسانهها از اين طريق به مردم ديکته مي کنند که به چه موضوعاتي و چگونه بينديشند.
1رسانه ها واقعيت را منعکس نمي کنند، بلکه واقعيت را دستکاري کرده و به آن شکل تازه اي مي دهند.
2. تمرکز رسانه ها بر تعداد خاصي از مسائل و موضوعات باعث مي شود تا آن مسائل و موضوعات، نزد مخاطبان مهم جلوه کنند و در اولويت قرار گيرند.
#الگوبرداري: در این روش رسانه هاي جمعي بهخصوص تلويزيون و سينما، مردم را طبق الگوهاي مختلف رفتاري به عمل وامي دارند. اين تصاوير مي توانند به عنوان «الگوهاي رفتار» عمل کنند و قابل تقليد باشند، و مردمي که بيننده کنش تصوير شده هستند، ممکن است از آن به عنوان بخشي از مجموعه رفتاري خود استفاده کنند.
@geraliit
ما را در اینستاگرام دنبال کنید
https://www.instagram.com/p/B-pQi9uH2S_/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
🔸نظامهاي رسانهاي جهان
۱. نظريه نظام اقتدارگرا:
(Authoritarian Theory)
اين بخش كتاب كه نام آنرا سيبرت ارايه كرد، به معرفي نظريه اقتدارگرا ميپردازد. طبق اين نظريه، روزنامهنگار مقهور دولت است و سانسور بايد قبل از انتشار اعمال شود. طبق اين نظريه اگر روزنامهنگار از اصولي كه برايش پيشبيني شده، تخطي كند، مجازات ميشود. براساس اين نظريه، روزنامهنگار در سازمان رسانهاي خود، آزادي ندارد. اين نظام كه مبتني برسانسور پيش از نشر است، به جاي آنكه بر آزادي فرد يا اجتماع تأكيدكند برمصلحتهاي دولت تأكيد ميورزد. نظامهاي ايتالياي موسوليني، اسپانياي فرانكو، آلمان هيتلري و پرتغال سالازار از جمله مثالهاي ملموس اقتدارگرايي به حساب ميآيند.
۲. نظريه نظام كمونيستي:
(Soviet Media theory)
اين نظام كه ادامه طبيعي نظام اقتدارگرا معرفي ميشود، محصول انقلاب ۱۹۱۷ نظريه مطبوعات، مسأله كنترل در نظام كمونيستي را نهادينه ميداند.
#نکته
@geraliit
🔸نظامهاي رسانهاي جهان- بخش دوم
۳. نظريه نظام ليبرال:
(Libertarian Theory)
سيبرت اين نظام را حاصل انقلابهاي دمكراتيك مشروطه انگليس و انقلاب فرانسه ميداند. طبق نظر نويسندگان كتاب چهار نظريه مطبوعات، نظام ليبرال (آزاديگرا) شرايط دوران اقتدارگرايي را سپري كرده و با ارايه تعريف از آزادي مطبوعات آن را به رسميت شناخته است. در اين نظام ضمن اينكه اصل آزادي انتشار به رسميت شناخته شده، استثناهاي قانوني نيز مشخص شده است. اصول و ارزشهاي پايهاي اين نظام همان اصول دولت دمكراتيك ليبرال است كه اصليترين آنها باور به تفوق فرد در دستيابي به حقيقت است و لذا از ديدگاه اين نظام نزديكترين راه دستيابي به حقيقت و عرصه رقابت، ايدههاي رقيب و آلترناتيو است. آزادي مطبوعات در اين نظام؛ مالكيت خصوصي رسانه شناسايي ميشود.در هر حال، نويسندگان چهار نظريه مطبوعات اين نظام را جوابگوي دمكراسي ليبرال غربي نميدانند و راهحل خود را با نام نظريه مسؤوليت اجتماعي ارايه ميكنند.
۴. نظريه نظام مسؤوليت اجتماعي:
(Social Responsibility Theory)
اين نظريه كه تئودور پترسون آن را طراحي كرد، بر مسؤوليت اجتماعي روزنامهنگار تأكيد ميورزد. البته بايد خاطرنشان ساخت كه ريشه اين نظريه به كميسيون آزادي مطبوعات (۳) باز ميگردد. در رأس اين كميسيون رابرت هاچينس (Robert Hutchins) قرار داشت كه رييس دانشگاه شيكاگو بود و با گروهي از نويسندگان، شاعران – بدون حضور روزنامهنگاران – به ارزيابي نظام رسانهاي آمريكا پرداخت و در نهايت نظريه مسؤوليت اجتماعي را مناسب تشخيص داد. گفته ميشود اين كميسيون از طرف كمپاني تايم وارنر حمايت مالي ميشده است. اين نظريه، روزنامهنگار را داراي مسؤوليت اجتماعي معرفي ميكند و معتقد است روزنامهنگار پيش از آن كه به فكر تأمين نياز مخاطب باشد بايد به فكر مصلحت مخاطب باشد و اين مصلحت را رعايت كند. اين نظام بر بيطرفي، استقلال و عينيگرايي (۴) تأكيد ميورزد. نويسندگان چهار نظريه مطبوعات، نظام اول را مردود و نظام مسؤوليت اجتماعي را كامل و الگويي مناسب اعلام ميكنند. آنها كثرتگرايي (۵) رسانهها و انعكاس آراي متنوع جامعه و همچنين حق پاسخدهي مخاطبان را اصل ميشمارند. آنها ميگويند روزنامهنگاران در نظام مسؤوليت اجتماعي، بايد پاسخگوي جامعه و مالكان روزنامه باشند. اما دوكارشناس برجسته ارتباطات نيزديدگاههاي متفاوتي در اين زمينه ابراز داشتهاند.
#نکته
@geraliit
▫️طبقهبندی دنيس مک کوئيل از نظامهای رسانهای
(Dennis Mcquail)
دنيس مككوييل نويسنده كتاب معروف مقدمهاي بر نظريه ارتباطات جمعي (۱۹۸۳) (۶) هم نظامهاي رسانهاي را چنين معرفي ميكند:
۱.تئوري اقتدارگرا (مثل همان تئوري اول چهار نظريه)
۲. تئوري مطبوعات آزاد (Free Press Theory) (نام تازهاي براي نظام آزاديگرا)
۳. تئوري رسانههاي شوروي (كه همان تئوري سوم در چهار نظريه است)
۴. تئوري مسؤوليت اجتماعي (شبيه همان آراي مؤلفان چهار نظريه).
۵. تئوري رسانههاي توسعه (Development Media Theory)
مككوييل خاستگاه اين تئوري را نيازهاي جهان سوم اعلام ميكند. او ضمن اعتراف به وجود اين نظام رسانهاي ادعا ميكند اين نظام از اخبار بد گريزان وخواهان اخبار مثبت است. او ضمن آنكه ميكوشد اين نظريه را درخدمت دولتهاي جهان سوم عنوان كند اما به اين امرمعترف ميشود كه اين نظام مطبوعاتي عليه سلطه و وابستگي خارجي قد برافراشته است و از خودمختاري و هويت فرهنگي دفاع ميكند.
۶. تئوري مشاركت دمكراتيك (Democratic-Participant theory)
طبق اين تئوري هنجاري، آزاديگرايي، داخليگرايي(۷) ومساواتطلبي اصل است. مككوييل درباره اين تئوري ميگويد اين نظريه هنوز فاقد مشروعيت است و نهادهاي اجرايي خود را نيز نيافته است، زيرا بخشي از مضامين آن در تئوريهاي ديگر نظير نظريه رسانههاي توسعه وجود دارد و از طرف ديگر هنوز به عنوان يك نظريه مستقل مورد پذيرش قرار نگرفته است. او ميگويد تئوري مشاركت دمكراتيك از جنبه تكيه برجامعه و ارتباطات افقي به جاي ارتباطات عمومي به نظريه رسانههاي توسعه شبيه است و واكنشي عليه تجاري شدن رسانهها، حاكميت مالكيت خصوصي بر آنها و مركزيت حاكم بر پخش در نظام مسؤوليت اجتماعي است. مككوييل ميافزايد اين تئوري برخلاف تئوري مطبوعات آزاد كه در آن حقوق رسانهها مقدم برمخاطبان قرار ميگيرد، الويت را به حقوق مخاطبان ميدهد و رسانهها بيش از آنكه بخاطر سازمانهاي رسانهاي، مالكان وآگهيدهندگان به وجود آمده باشند، براي مخاطبان تشكيل شدهاند وارتباطات بسيار مهمتر از آنست كه فقط به دستاندركاران حرفهاي رسانهها سپرده شود.
1. Four Theories of the Press
2. Mental production
3. Commission on the Freedom of the Press. (1943-46)
4. Objectivity
5. Pluralism
6. McQuail Dennis, (1993) Mass communication theory: An introduction, sage publication. London
7. Localism
@geraliit
🔸نظریههای مرتبط با شبکهها و رسانههای اجتماعی
این نظریهها میتوانند به عنوان چهارچوب نظری برای نوشتن رساله و مقاله آکادمیک در زمینه #شبکهها و #رسانههای_اجتماعی طرف توجه باشند:
▫️حضور اجتماعي (social presence)
▫️اشباع رسانهاي (media richness)
▫️ارائه خود (self-presentation)
▫️خود-گشودگي (self-disclosure)
▫️كاربري و اقناع (Uses and gratifications)
▫️مدل همگرايي رسانههاي اجتماعي (The Social Media Integration Model)
▫️درك رسانهها - مكلوهان (Understanding Media: The Extensions of Man.)
▫️جریان دو مرحلهاي اطلاعات پاول لازارسفلد (Two Step Flow Theory)
▫️مدل هارولد لسول (Lasswell's model)
🔸نظریههای مرتبط با شبکهها و رسانههای اجتماعی
این نظریهها میتوانند به عنوان چهارچوب نظری برای نوشتن رساله و مقاله آکادمیک در زمینه شبکهها و رسانههای اجتماعی طرف توجه باشند:
▫️حضور اجتماعي (social presence)
▫️اشباع رسانهاي (media richness)
▫️ارائه خود (self-presentation)
▫️خود-گشودگي (self-disclosure)
▫️كاربري و اقناع (Uses and gratifications)
▫️مدل همگرايي رسانههاي اجتماعي (The Social Media Integration Model)
▫️درك رسانهها - مكلوهان (Understanding Media: The Extensions of Man.)
▫️جریان دو مرحلهاي اطلاعات پاول لازارسفلد (Two Step Flow Theory)
▫️مدل هارولد لسول (Lasswell's model)
#رساله #متدولوژی
@geraliit
🔸تمایزهای رسانههای کهنه و نو
▫️رسانههای کلاسیک مبتنی بر روابط چاپی و الکترونیک هستند و رسانههای جدید مبتنی بر روابط آنلاین.
▫️رسانههای قدیمی متکی به چاپ، تلفن و فکس هستند و رسانههای نوین متکی بر فضای آنلاین.
▫️قدیمیها فقط متکی به اعلام زمان رویداد آن هم فقط در پایان رویداد هستند و این در حالی است که نیو مدیا متکی به جریان پیوسته هر رویداد؛ آن هم از شروع تا پایان رویداد است.
▫️مونولوگ بودن و تک صدایی در رسانههای قدیم، جای خود را به دیالوگ و چندصدایی در رسانههای جدید میدهد و از دیگر سو درحالی که رسانههای سنتی درگیر و اسیر ساختارهای قبلی هستند، رسانههای نوین در پیوند با ساختارهای معاصر حرکت میکنند
▫️استفاده از رسانه دیگران و یا اسیر روایت دیگران بودن در رسانههای کلاسیک جای خود را به متکی به رسانه خود بودن و خالق روایت خود بودن داده است.
#رسانه #آنلاین
یونس شکرخواه
@geraliit
🔸مکتب مطالعات فرهنگی معاصر بیرمنگام
مکتب مطالعات فرهنگی معاصر بیرمنگام
سنت بریتانیایی در عرصه مطالعات فرهنگی است که در سال ۱۹۶۴ توسط ریچارد هوگارت پایه گذاری شد.
البته ریشههای این مکتب به دهه پنجاه میلادی باز میگردد به مقطعی که مطالعه تاثیرات فرهنگی آمریکاییها بر زندگی بریتاتیاییها طرف توجه بود.
▫️چهرههای مطرح:
ریچارد هوگارت، استوارت هال، ریچارد جانسون، خورخه لورین، ریموند ویلیامز و ای.پی، تامپسون.این مرکز در اواخر دهه هشتاد در برابر فشار دانشگاه بیرمنگام برای ادغام در دپارتمان زبان انگلیسی مقاومت کرد و در نهایت به دپارتمان مطالعات فرهنگی تغییر نام داد و اکنون با ادغام در گروه جامعه شناسی به دپارتمان مطالعات فرهنگی و جامعه شناسی تغییر نام داده است.
▫️برخی از آوردهها:
تکیه بر فرهنگ پایین به جای فرهنگ بالا، تاکید بر اهمیت فرهنگ عامه، کشاندن نقد ادبی به عرصه مطالعات فرهنگی، کشاندن تحلیل متن، فیلم و نمایش از عرصه ارتباطات به فرهنگ، آشتی دادن مباحث رسانهای با فرهنگ، تاکید بر نقش هویت در فرهنگ، تاکید بر جنبههای کنترل دولت بر فرهنگ و بالاخره تعدیل نگرش مارکسیستی در قبال فرهنگ
#مطالعات_رسانه
#نکته
@geraliit
🔸تحلیل گفتمان انتقادی
تحلیل گفتمان انتقادی، یک رویکرد بینرشتهای برای مطالعهٔ گفتمان است. تحلیل گفتمان انتقادی هم نگرش است و هم روشی از روشهای کیفی و تفسیری.
در این نوع از تحلیل؛ زبان به عنوان شکلی از کارکرد اجتماعی بررسی میشود. تحلیل گفتمان انتقادی بر نحوهٔ بازتولید قدرت اجتماعی و سیاسی به وسیلهٔ متن و گفتگو تأکید دارد.
به عبارت بهتر تحلیل گفتمان انتقادی، رویکردی در تحلیل گفتمان است که هم رویههای گفتمانی و و هم غیرگفتمانی را به رسمیت میشناسد. بررسی متونی چون آگهیها، پوسترها، تراکتها و دیوارنوشتهها از جمله موارد طرف توجه تحلیل گفتمان انتقادی است. تا ایدئولوژیهای طبیعیشده و پنهان شده در متون را کشف کرده وتبیینهای اجتماعی از آنها ارائه دهد.
تئون ون دایک ، روث وداک و نورمن فیرکلاف از جمله چهرههای برجسته آکادمیک در زمینه کاربردهای تحلیل گفتمان انتقادی هستند.#متدولوژی
#نکته
@geraliit
🔸جامعه اطلاعاتی
تئورىهاى مطروحه در قبال جامعه اطلاعاتى از نوع تئورىهاى كلان هستند.
در اين تئورىها عدهاى هستند كه #جامعه_اطلاعاتى را سرمنشاء خير و مطلوبيت قلمداد كرده و جمع ديگرى به عكس آن را سرفصل كنترلهاى بيرحمانه شهروندان معرفى مىكنند.
معتقدان به دوران فراصنعتى نظير دانيل بل و لژيون پيرو او، پست مدرنيستهايى چون ژان بودريار و مارك پوستر و معتقدان به تخصصهاي انعطاف پذير مثل ميشل پيور، چارلز سيبل و لارى هرش هورن و همچنين افرادى چون مانوئل كسلز كه بر وجه توسعهاطلاعاتى تأكيد مى ورزند بر اين باور هستند كه آنچه امروز به نام جامعهاطلاعاتى با آن مواجه هستيم، يك جامعه جديد و متفاوت با گذشته است.
اما گروه دوم با افراد و تفكراتى نظير نئوماركسيستها مثل هربرت شيلر و يا پيروان نظريه مقررات گذارى با افرادى مثل مايكل اگلى تيا وآلن لى پاتيز و يا معتقدان انديشه انباشت انعطافپذير با چهره هايى مثل ديويد هاروى و يا كسانى كه به دولت، ملت اعتقاد دارند نظير آنتونى گيدنز و يا پيروان نظريه گستره همگانى مثل يورگن هابرماس و نيكلاس گرانهام بر اين باور هستند كه اگر چه اطلاعات اكنون به يك پارامتر كليدى براى جوامع مدرن اطلاعاتى تبديل شده و حتى به عبارت جامعه اطلاعاتى هم معتقدند و آن را در ادبيات خود به كار مى گيرند، اما مى گويند مناسبات حاكم بر جوامع قبلى (پس از فئوداليسم) بر جامعهاطلاعاتى هم حاكم است.
@geraliit
✅ نظریه اثر بومرنگ رسانه
◀️ این نظریه، تعبیری دیگر از مساله بازخورد پیام در فرایند ارتباطی است. بر پایه نظریه اثر بومرنگ، هنگامی که بومرنگ را به سوی هدفی یا فردی پرتاب میکنیم، در اثر ارتعاشی بودن، پس از رها کردن به سوی خود ما باز میگردد و به همان نسبت که ضربه بر دیگری سنگین بوده است؛ بر ما نیز ضربه سخت خواهد بود.
◀️ بر این اساس یک وسیله ارتباطی مانند #روزنامه، #رادیو و #تلویزیون زمانی که اخبار نادرست پخش میکند، در درازمدت خود تحت تاثیر همان پیامها و اخبار ارسالی قرار گرفته و هویت دیگر پیدا میکند که پارهای از این فرایند به عنوان «انگ» استفاده میکنند. بنابراین حتی زمانی که همان وسیله ارتباطی اخبار درست و واقعی پخش میکند، تحت تاثیر هویت ثانوی (اثر بومرنگ)، اخبارش برای مخاطبان فاقد ارزش خواهد بود.
@geraliit