eitaa logo
قطعہ‌ای‌ازبہشتـ(:ࢱ
488 دنبال‌کننده
366 عکس
33 ویدیو
25 فایل
﷽ هرچہ‌می‌خواھد‌دلِ‌تنگت‌بگو(:👂↯ https://abzarek.ir/service-p/msg/1298559 بِکاوید↯ @shrotbehsht ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مشاهده در ایتا
دانلود
و‌بنام‌تک‌مکانیک‌قلب‌های‌تصادفے🕶✌️'
@ThemeRangi (8).attheme
172.4K
گوشیتو‌خوشگل‌کن🐳🦋 •.💙➺@marihaa313
•💜🌂• -بـه‌مـومیرسه‌پـآره‌هـم‌میشه‌امـّٰا‌ بـازگـره‌میزنـۍ‌وادامـه‌میـدۍ،چون‌زندگۍ‌همینـه":) •.💙➺@marihaa313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ﺗﻮ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﺭﻓﺘﻢ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ، ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮐﻪ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺳﺮ ﺟﺎﯼ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ : ﭼﺮﺍ ﺟﺎﯼ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﯽ ؟ ﮔﻔﺖ : ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﯼ |: ! ﭼﻦ ﺭﻭﺯﻩ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺷﺎﻣﭙﻮ ﺑﺎ ﻧﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻤﯿﺮﻡ😂😂 •.💙➺@marihaa313
شما دوتا خواهر داشته باش تو خونه هر روز شاهد این جمله هستی‌؛ من دیروز فلان کار رو انجام دادم، حالا امروز نوبت توئه...😐😂💔 •.💙➺@marihaa313
و‌بنام‌تک‌مکانیک‌قلب‌های‌تصادفے🕶✌️'
دل نبستم بہ جهانے ڪہ↓ همہ وسوسہ استـ|🌊| از همہ ارث جهانـ...🌙 یڪ¹ طُ برایم کافےست♥🍃 •.💙➺@marihaa313
|به‌چیزے‌ وابسته‌ِ باش؛ ڪه‌ِبَرات‌بِمونه‌، ارزش‌داشته‌ِباشه‌کهِ‌وابسته‌ش‌بِشی نه‌این‌دُنیا‌ڪهِ‌به‌هِیچے‌بَندنِیست...!" یه‌ِچیزمِثل‌نِگاه‌های‌مهدی|🌱• •.💙➺@marihaa313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
〔 با‌اینا‌کم‌کم‌از‌استرس‌دورشو🫀 〕 ⬋ انجام‌دادن‌یه‌پروژه‌هنری ⬋خوندن‌یه‌کتاب‌خووب ⬋آفلاین‌شدن‌‌توی‌فضای‌مجازی ⬋خوردن‌یه‌صبحانه‌عالی ⬋گوش‌دادن‌به‌موزیک‌ملایم ⬋نوشیدن‌چای‌سبز ⬋ مهربونی‌و‌محبت‌به‌بقیه ⬋فکر‌کردن‌به‌اتفاقای‌مثبت •.💙➺@marihaa313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ﴿ناشناسِ‌مریحا❀﴾
ببینید قبلنم در این باره صحبت کردیم.همونطور که در کانال شرایط و بیوی کانال زده شده ما راضی نیستیم اگر لوگو رو حذف کنن. ماکار به بلدبودن یا نبودنشون نداریم ؛این دیگه باخودشونه که اخرتشون براشون مهم باشه یا نه. این کار حق‌الناسِ. ما راضی نیستیم.زحمت میکشیم برای ادیت عکسا. حالا خود‌دانن🤷‍♀️.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بخند‌،تـآمیتـَوآنۍ‌غـَم‌مـَخور غـَم‌نـَمـَک‌بـَرزخـم‌هآ‌پـٰاشیدَن‌است‌✨🔐 ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •.💙➺@marihaa313
مینویسم:بسیجۍ توبخوان:آنان‌ڪھ‌دلشان بسیارمیشڪندامادرچھره‌شان هیچ‌پیدانیست(: •.💙➺@marihaa313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفقا‌ازامشب‌به‌بعد‌بارمان{بامن‌بمان}مهمون‌دلای‌مهربونتون‌میشیم👀💜 ‌شبی‌دو‌پارت... امیدوارم‌خوشتون‌بیاد‌ازرمان✌️😌 هرچند‌خیلی‌رمان‌عالی‌هست😉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁 ☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁 🍁☘🍁☘🍁☘🍁 ☘🍁☘🍁☘🍁 🍁☘🍁☘🍁 ☘🍁☘🍁 🍁☘🍁 ☘🍁 🍁 نوای نوحه زیبای نوحه حاج محمود کریمی در اطراف ایستگاه صلواتی پیچیده بود شال سبزش را دور گردنش انداخت سینی چایی را برداشت و روی میز گذاشت با خالی شدن سینی لبخندی زد و گفت:محسن،سینی بعدی! محسن شیر سماور را باز کرد و گفت:سید جان از کارتن بسته ی قند رو میاری کارتن را باز کرد و بسته ی قند را ک نسبتا سنگین بود روی میز گذاشت  در حالی که قندان هارا پر میکرد روبه او گفت:کمیل جان..چه خبری از پسرخالت ؟ -فعلا که سربه راه تر شده -خداروشکر،اخرین سینیه سینی را از دست محسن گرفت و گفت:امشب خودم جارو میزنم اینجارو                             *** موتور را مقابل ساختمان یک طبقه ای متوقف کرد و پیاده شد با دیدن در حیاط ک باز بود از فرصت استفاده کرد و موتورش را داخل برد در حیاط را بست ک مادرش روی دالان ایستاد و گفت:ماشینت کو؟ -منصور ازم قرض گرفت و جاش موتورشو داد بهم مادرش با حرص از پله ها پایین امد:بیین کمیل درست دستمون به دهنمون میرسه ولی منصور ک رانندگیش افتضاحه...من نمیدونم این پسرخالت چی داره ک اینقدر هواشو داری..نه به اون ک صبح تا شب تو خیابونا وله نه به تو کمیل تکانی به لباس هایش داد وگفت:پشت سرش بد نگو میخواست نامزدشو ببره بیرون من دارم سعی میکنم سر به راهش کنم اگه ماشینمو بهش نمیدادم از دستم دلخور میشد و ب حرفام گوش نمیداد -اخه اون دوتا ک بهم محرم نیستن هنوز! -گفت مادر دختره هم هست -از کجا میدونی راست گفته -اگه بخوام تغییرش بدم باید بهش اعتماد داشته باشم سعی داره عوض بشه...بعد محرم ک عقد کنه خیلی بهتر از حالا میشه..زن ک بگیره ایمانش قوی میشه -تو ک لالایی بلدی چرا خوابت نمیبره..خودت چرا زن نمیگیری کمیل با خنده گفت:هرکی یه راهی داره دیگه در همین حین گوشی اش زنگ خورد با دیدن اسم منصور نگاهی به مادرش انداخت نمیخواست حساسیت اورا زیادتر کند رو به مادرش گفت:تو برو داخل سرده منم میام مادرش ک حدس زده بود کمیل قصد دارد بدون حضور او با تلفنش حرف بزند گفت:زود بیا شام یخ کرد با رفتنش کمیل تلفن را جواب داد و گفت:سلام صدای سراسیمه  مردی داخل گوشی پیچید:اقا کمیل؟ مشکوکانه گفت:بله خودم هستم؟ -حال پسرخالتون بد شده -الان کجاست؟چیشده؟ -ادرسو واست میفرستم بیا ببرش خودش گفت به کمیل زنگ بزنین کمیل زیر لب گفت:یا حضرت عباس...باز چه گندی زدی منصور مقابل ساختمان بلند و شیکی توقف کرد زنگ در را فشرد ک زن جوانی گفت:کیه؟ -دنبال منصور اومدم گفتن حالش بد شده -بیا بالا... ... •.💙➺@marihaa313 🍁 ☘🍁 🍁☘🍁 ☘🍁☘🍁 🍁☘🍁☘🍁 ☘🍁☘🍁☘🍁 🍁☘🍁☘🍁☘🍁 ☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁 🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁
و‌بنام‌تک‌مکانیک‌قلب‌های‌تصادفے🕶✌️'
-تا‌حالا‌شده‌از‌تهِ‌قلبت‌احساس‌تنهایی‌کنی؟!+نه‌چون‌هر‌وقت‌حس‌کنم‌تنهام یادم‌میاد‌که‌تورو‌به‌جایِ‌همه‌دارم!^^🤍 •.💙➺@marihaa313
‏بھ‌ایـن‌فڪرمیڪردم‌چـرا نمیـٰاداونۍ‌ڪه‌بـٰایدبیـٰاد؟! بھ‌ایـن‌نتیـجہ‌رسیـدم‌ شـٰایدنیستیـم اونۍ‌ڪه‌بـٰایدبـٰاشیم...(: -السلـٰام‌علیك‌یـٰا‌حجة‌اللھ فۍ‌ارضھ❤️- •.💙➺@marihaa313