eitaa logo
آل یاسین نائین🌼🌱🌼
209 دنبال‌کننده
26.5هزار عکس
41.1هزار ویدیو
162 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸دو کلام از آیت الله ره: کسانی که در خواب یا بیداری تشرّف حاصل نموده اند (محضر امام مهدی )، از ایشان شنیده اند: 👈«برای تعجیل فرج من زیاد دعا کنید» خود او (امام مهدی عج) در مسجد سهله و جمکران، در خواب یا بیداری در گوش افرادی از دوستانش بدون اینکه او را ببینند، فرموده است: «فرج من نزدیک است، دعا کنید بدا (تاخیر) حاصل نشود». 📚 کتاب در محضر بهجت ج۱ ص۱۱۸ و ص۱۰۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🎙استاد 🔸«امام زمان بهترین وکیل» 👌کوتاه و شنیدنی 👈ببینید و نشردهید. آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
بــه دلــش افتاد بــرود کمک جناب صمصام.آمد داخــل و گفت:اگر در خانه کاری دارید، بفرمایید تامن انجام دهم. - ســری بــه کاهــدان حیوانــات بزنیــد؛ چنــد روزی اســت آنجــارامرتب نکرده ام. وارد کاهدان که شــد،دید آنجا خالی خالی اســت. رفت خدمت ســید و اوضاع را گفت. - شما چرا نگرانی؟ هر کساین حیوانات را خلق کرده، خودش هم به فکرآب وغذای آنهاست. چند دقیقه ای نگذشــته بود که کســی در زد و ازدر نیمه باز داخل شــد. پیرمردی باقیافه ای روستایی و لباسهای قدیمی. سالم کردو جلوی ســید دســت به ســینه گذاشــت و گفت:من نــذری داشــتم،الحمدلله حاجتــم روا شــده،آمــده ام نــذرم را ادا کنم.بعد همســرش را انداخت پایین و رفت سمت در خانه. - پس چرا ایستاده ای؟برو سر کوچه، کمک پیرمرد. مــرد بــا دیــدن دوتــا گاری کاهو یونجــه وســط کوچه خشــکش زد.آب دهانــش را قــورت دادو رفــت کمــک.وقتــی پیرمــردرفت،ســید رو کرد بــه او گفــت:نصــف اینها مالتــو. خودش میگوید: بــار را بردم ســبزه میدان فروختم واهل وعیالم را بردم مشــهد.تا پنج ماه بعد هم هنوز آن پول توی زندگی ما جریان داشت. آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
📚وقتی که او مرد... وقتی که مرد، حتی یک نفر هم توی محل ما ناراحت نشد. بچه‌های محل اسمش رو گذاشته بودند مرفه بی‌درد و بی‌کس. و این لقب هم چقدر به او می‌آمد نه زن داشت نه بچه و نه کس‌وکار درستی. شنیده بودیم که چند تایی برادرزاده و خواهرزاده دارد که آنها هم وقتی دیده بودند آبی از اجاق عموجان و دایی جان برایشان گرم نمی‌شود، تنهایش گذاشته بودند. وقتی که مُرد، من و سه چهار تا از بچه‌های محل که می‌دانستیم ثروت عظیم و بی‌کرانش بی‌صاحب می‌ماند، بدون اینکه بگذاریم کسی از همسایه‌ها بفهمد، شب اول با ترس و لرز زیاد وارد خانه‌‌اش شدیم و هر چه پول نقد داشت، بلند کردیم. بعد هم با خود کنار آمدیم که: این که دزدی نیست تازه او به این پول‌ها دیگر هیچ احتیاجی هم ندارد. تازه می‌توانیم کمی هم از این پول‌ها را از طرفش صرف کار خیر کنیم تا هم خودش سود برده باشد و هم ما... اما دو روز بعد در مراسم خاکسپاری‌اش که با همت ریش سفید‌های محل به بهشت زهرا رفتیم، من و بچه‌ها چقدر خجالت کشیدیم. موقعی که ١۵٠ بچه یتیم از بهزیستی آمدند بالای سرش و فهمیدیم مرفه بی‌درد خرج سرپرستی همه آنها را می‌داده، بچه‌های یتیم را دیدیم که اشک می‌ریختند و انگار پدری مهربان را از دست داده‌اند از خودمان پرسیدیم: او تنها بود یا ما؟ آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
💎 روزی در نماز جماعت موبایل یک نفر زنگ خورد زنگ موبایل آن مرد ترانه ای بود بعد از نماز همه او را سرزنش کردند و او دیگر به نماز نرفت. . همان مرد به کافه ای رفت و ناگهان قلیان از دستش افتاد و شکست. مرد کافه چی با خوشرویی گفت اشکال نداره، فدای سرت... و او از آن روز مشتری دائمی آن کافه شد. . حکایت ماست: جای خدا مجازات می کنیم جای خدا می بخشیم... آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
مجلــس عــزا تــوی محلــۀ خواجــو تمــام شــده بــود. جمعیــت زیــادی از کاســبها که همیشــه به این روضــه میرفتند،ازمجلــس بیرون آمدند ودر حــال متفرق شــدن بودنــد.ناگهان دیدند ماشــینی در حال حرکت است وجوانی که لباسش لای در گیر کرده،روی زمین کشیده میشود. ســرعت ماشــین زیاد بودوتا آمدند راننده را نگه دارند، جوان تکه تکه شده بود. بــا دیــدن ایــن صحنــه، همــه فقــط یــک جملــه میگفتنــد:بــه نفرین سیدصمصام گرفتار شد. آن شب توی همان جلسه وقتی جناب صمصام با آن لباس مندرس و ریشهایی که پایینش رادو شــقه کرده بود، خواســت منبربرود یکی از خدمتکاران جلسه جلویش را گرفت. اوبه خاطر منبر سیاسی وضدشاه آقا، با توهین بسیار زشتی ایشانرا از جلسه بیرون کرد. موقع خارج شــدن، جناب صمصام رو کردبه جوان و گفت:»الهی تکه تکه شوی. آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
📚 حکایتی‌بسیارزیباوخواندنی 💎 روزي دانشمندى آزمايش جالبى انجام داد. او يك صندوقچه ساخت و با قرار دادن يک ديوار شيشه‌اى در وسط صندوقچه آن ‌را به دو بخش تقسيم ‌کرد در يک بخش، ماهى بزرگى قرار داد و در بخش ديگر ماهى کوچکى که غذاى مورد علاقه ماهى بزرگتر بود.. ماهى کوچک، تنها غذاى ماهى بزرگ بود و دانشمند به او غذاى ديگرى نمى‌داد. ماهی بزرگ براى شکار ماهى کوچک، بارها و بارها به سويش حمله برد ولى هر بار با ديوار شیشۀ كه وجود داشت برخورد مى‌کرد، همان ديوار شيشه‌اى که او را از غذاى مورد علاقه‌اش جدا مى‌کرد… پس از مدتى، ماهى بزرگ ازحمله به ماهى کوچک دست برداشت. او باور کرده بود که رفتن به آن سوى صندوقچه غير ممکن است! در پايان، دانشمند شيشه ي وسط صندوقچه را برداشت و راه ماهي بزرگ را باز گذاشت.. ولى ديگر هيچگاه ماهى بزرگ به ماهى کوچک حمله نکرد و به آن‌سوى صندوقچه نيز نرفت آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
حكيمی به دهی سفر کرد … زنی که مجذوب سخنان او شده بود از حكيم خواست تا مهمان وی باشد. حكيم پذیرفت و مهیای رفتن به خانه‌ی زن شد. کدخدای دهکده هراسان خود را به حكيم رسانید و گفت : این زن، هرزه است به خانه‌ی او نروید !حكيم به کدخدا گفت : یکی از دستانت را به من بده !!! کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را در دستان حكيم گذاشت. آنگاه حكيم گفت : حالا کف بزن !!! کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت: هیچ کس نمی‌تواند با یک دست کف بزند ؟! شیخ لبخندی زد و پاسخ داد : هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد، مگر این که مردان دهکده نیز هرزه باشند آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 🍃 💎درويشی را ضرورتی پيش آمد، گليمى را از خانه يکى از پاک مردان دزديد. قاضى فرمود تا دستش به در کنند. صاحب گليم شفاعت کرد که من او را حلـال کردم. قاضى گفت : به شفاعت تو حد شرع فرو نگذارم. صاحب گليم گفت : اموال من وقف فقيران است، هر فقيرى که از مال وقف به خودش بردارد، از مال خودش برداشته، پس قطع دست او لـازم نيست. قاضى از جارى نمودن حد دزدى منصرف شد، ولى دزد را مورد سرزنش ‍ قرار داد و به او گفت: آيا جهان بر تو تنگ آمده بود که فقط از خانه چنين پاک مردى دزدى کنى؟ دزد گفت : اى حاکم ! مگر نشنيده اى که گويند: خانه دوستان بروب ، ولى حلقه در دشمنان مکوب. چون به سختى در بمانى تن به عجز اندر مده دشمنان را پوست بر کن، دوستان را پوستين سعدی 🍃 🌺🍃 آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
حكايت ميكنند كه دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد. نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبت هایش از درد چشم خود نالید. بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند. مرد جوان عصا زنان به عیادت نامزدش می رفت و از درد چشم می نالید. موعد عروسی فرا رسید ... زن نگران صورت خود که آبله آن را از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شده بود . مردم می گفتند چه خوب! عروس نازیبا ، همان بهتر که شوهرش هم نابینا باشد . 20 سال بعد از ازدواج آن دو ، زن از دنیا رفت ، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود. همه تعجب کردند و فهميدند كه مرد 20 سال خود را به كورى زده بود ! وقتى از او سوال شد كه چرا چنين كردى? مرد گفت : من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم ! 🍃 🌺🍃 آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
با چشــم خودش دیده بود، جناب صمصام پسری سرطانی را شفاداده بــود.از آن روز بیشــتر منبرهــای ســید راشــرکت میکــرد.دلــش اما هنوز آرام نبود. آن روز تــوی مســجدشــاه، موقع حرف زدن ســید،خورجیــن نذری هارا از پاییــن منبر دزدیدند.آقا همانجــا روی منبرمتوجه نبودن خورجین شد. - زود برویــد چهارراه کرمانی، یک شــخصی همین حالا تصادف کرده. خورجین پیش اوست.او جلوتراز بقیه خودش را رساند چهارراه کرمانی. خورجین را برداشت،چسباند به سینه ودوید سمت میدانشاه. دیگرآرام شده بود.
🍁 ✅حکایتی زیبا و خواندنی شکر نعمت ✍روزی مهندس ساختمانی، از طبقه ششم می خواهد که با یکی از کارگرانش حرف بزند. خیلی او را صدا می زند. اما به خاطر شلوغی و سر و صدا، کارگر متوجه نمی شود. به ناچار مهندس، یک اسکناس ۱۰دلاری به پایین می اندازد تا بلکه کارگر بالا را نگاه کند! کارگر ۱۰دلار را برمیدارد و توی جیبش می گذارد و بدون اینکه بالا را نگاه کند مشغول کارش می شود! بار دوم مهندس ۵۰دلار می فرستد پایین و دوباره کارگر بدون اینکه بالا را نگاه کند پول را در جیبش می گذارد!! بار سوم مهندس سنگ کوچکی را می اندازد پایین و سنگ به سر کارگر برخورد می کند. در این لحظه کارگر سرش را بلند میکند و بالا را نگاه میکند و مهندس کارش را به او میگوید!! این داستان همان داستان زندگی انسان است. خدای مهربان همیشه نعمتها را برای ما می فرستد اما ما سپاسگزار نیستیم و لحظه ای با خود فکر نمیکنیم این نعمتها از کجا رسید!! اما وقتی که سنگ کوچکی بر سرمان می افتد که در واقع همان مشکلات کوچک زندگی اند. به خداوند روی می آوریم!! 💥بنابراین هر زمان از پروردگارمان نعمتی به ما رسید لازم است که سپاسگزار باشیم قبل از اینکه سنگی بر سرمان بیفتد!! آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
🔴این اگر جنبش فواحش نیست پس چیه؟ کی زن ایرانی این طوری لباس پوشیده که اینا دارن قبح شکنی میکنن؟ دیشب تهران آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
49.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 موضوع قدرشناسی فرصت ها سخنران شهید کافی آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
🔴 شجاعت امام خمینی ره بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الرحیم   هر ماشینی که می خواست وارد دربار شود رنگ آن باید مشکی می بود. و حتما یک سرنشین می داشت. او باید دم در ورودی از ماشین پیاده می شد و کلاهش را بر می داشت. لباس ملاقات می پوشید و وقتی وارد اتاق می شد می ایستاد تا اجازه نشستن بیابد. حتی وضع طوری بود که چند ساعت قبل به فرد آداب ملاقات را یاد می دادند. اما حضرت امام سوار ماشین سفید رنگی شد و به درب کاخ که رسید گفت: «روح الله از طرف آیت الله العظمی بروجردی». نگهبان گفت: «باید از ماشین پیاده شوید». امام گفت: «پس بر می گردم». نگهبان هم بالاجبار درب را باز کرد. و ماشین تا دم در کاخ رفت. با همان وضعیت و بدون تغییر لباس داخل شدند و روی صندلی شاه نشستند! شاه که وارد شد صندلی نبود و مجبور شد بایستد تا صندلی بیاورند. به شاه گفت: «آیت الله بروجردی فرمودند که قاتلین بهائیان ابرقو باید آزاد شوند». شاه گفت: «شاه مشروطه چنین کاری از دستش بر نمی آید». دوباره پیام آیت الله را تکرار کرده بلند می شوند و می روند. هیبت امام شاه را گرفته بود و همان روز فرمان آزادی قاتلان بهائیان صادر شد. منبع: حاشیه‌ های مهم‌تر از متن، ص ۴۸ و ۴۹؛ به نقل از: خاطرات آیت الله مسعودی خمینی، ص۲۲۸٫   آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
🌹امام علی (ع) فرمودند خدا لعنت کند کسی را که غیرت ندارد.. 📚وسائل الشیعه ج۴ص۱۷۴ 🌹امام علی (ع) فرمودند بهشت بر مردی که نسبت به زن و دختر و خواهرش... بی‌تفاوت است و غیرت ندارد حرام است.. 📚 کافی ج۵ ص۵۳۷ آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 شب ماقبل ظهور حضرت بقیه الله (عج) از زبان شهید کافی آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
🔴 مردی نزد پیامبر(ص) آمده و گفت: در پنهان به گناهانی چهارگانه مبتلا هستم؛ زنا، شرابخواری، سرقت و دروغ. هر کدام را تو بگویی به خاطرت ترک می‌کنم. 🔴 پیامبر (ص) فرمود: دروغ را ترک کن 🔸مرد رفت و هنگامی که قصد زنا کرد با خود گفت: اگر پیامبر (ص) از گناه من پرسید، باید انکار کنم و این نقض عهد من است (یعنی دروغ گفته‌ام) و اگر اقرار به گناه کنم، حدّ بر من جاری می شود. دوباره نیّت دزدی کرد و همین اندیشه را نمود و درباره کارهای دیگر نیز به همین نتیجه رسید. به نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: یا رسول‌الله! تو همه راه‌ها را بر من بستی، من همه را ترک نمودم. 📚میزان الحکمه، جلد 8، صفحه 344 📚مضمون روایت، جلد 8، صفحه 345 آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
۱.mp3
18.72M
👌داستان راستان شهیدمطهری 🌸شماره۱ آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 توصیه امام زمان برای تعجیل در ظهور 🔵 کوچک‌ترین کاری که می‌توان برای انجام داد! 🎙 📹 آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
🎞 معجزه باورنکردنی و شگفت انگیز در حرم امام حسین علیه السلام😳😭😭 مهندسان و معماران در حال تعمیرات حرم مطهر بودند که در عمق ۱۲ متری با چیزی روبرو شدن باورکردنی نیست 😭😭 آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb
سلام مولای من امام زمان💙💦 شبت بخیر اقای من‌ مهدی‌ جان😔✋💦 هی گنه کردم و هی جار زدم یار بیا من ندانم چه شود عاقبت کار...بیا💦 خود بگفتی که دعا بحر ظهورت بکنیم خواندمت خسته ام ای یار بیا...💙💦 به حق مصیبتهای عمه ات زینــــــــــــــب بیا💙💦 با یه ترک گناه دل آقا امام زمانت را شاد کن 🤲 تعجیل درظهور وسلامتی وآرامش قلب نازنین مولایمان آقا امام زمان عليه‌السلام دلتو نورانی کن با۱۴صلوات💦💦💦 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم💦💦💦 اللهم عجل الویک الفرج🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹 💓بسم الله الرحمن الرحیم💓 هر صبح که با نام تو آغاز شود هر سینه نزول رحمت احراز شود یا رب تو گواهی که به یک بسم الله صد ره به محمد و علی باز شود. با نام او دفتر یکشنبه را میگشاییم. « یا رب العالمین » الهی به امید تو . آل یاسین نائین🌼🌱🌼 https://eitaa.com/gfjrsb