*✅میثم بن یحیی معروف به میثم تمار، از یاران با وفا و از حواریون امام علی(ع) بود*.
به خاطر اینکه خرما فروش بود، ملقب به تمّار شد.
میثم ابتدا برده زنی از قبیله بنی اسد بود که امام علی(ع) میثم را از آن زن خرید و آزاد کرد و وقتی نامش را پرسید، میثم گفت : سالم نام دارم.
حضرت(ع) به او فرمود :
📋《أَخْبَرَنِي رَسُولُ اَللَّهِ(ص) أَنَّ اِسْمَكَ اَلَّذِي سَمَّاكَ بِهِ أَبُوكَ فِي اَلْعَجَمِ مِيثَمٌ》
*♦️رسول اکرم(ص) مرا آگاه کرده که والدین عجمیات، تو را میثم نامیدهاند*.
میثم سخن امام علی(ع) را تصدیق کرد و سپس امام(ع) فرمود :
📋《اِرْجِعْ إِلَى اِسْمِكَ اَلَّذِي سَمَّاكَ بِهِ رَسُولُ اَللَّهِ(ص) وَ دَعْ سَالِماً فَرَجَعَ إِلَى مِيثَمٍ》
*♦️به نام سابقت که رسول خدا(ص) تو را به آن نام نامید، برگرد و سالم را رها کن!*
میثم نیز چنین کرد و نامش را تغییر داد و کنیهاش ابوسالم شد.(۱)
میثم تمّار همچنین از اعضای شرطه الخمیس یعنی سپاه مخصوص امام علی(ع) بود.
او صاحب اسرار علی(ع) بود که گاهى مناجاتهاى آن حضرت(ع) را در نخلستانهاى مدینه و کوفه از نزدیک مشاهده کرده بود.
میثم خود در این باره میگوید:
*شبی از شبها دیدم مولایم، امیرالمؤمنین علی(ع) بعد از نماز در مسجد کوفه، به بیرون از کوفه رفت.*
📋《وَ اتَّبَعْتُهُ حَتَّى خَرَجَ إِلَى الصَّحْرَاءِ وَ خَطَّ لِي خَطَّةً وَ قَالَ : إِيَّاكَ أَنْ تُجَاوِزَ هَذِهِ الْخَطَّةَ!》
♦️و من به دنبال ایشان به صحرا رفتم. حضرت(ع) از وجودم باخبر شد و مانع از رفتنم شد. و در روی زمین شیاری کشید و فرمود :
از اینجا به بعد را دیگر با من نیا!
و آن گاه خودش به تنهایی رفت!
📋《وَ مَضَى عَنِّي، وَ كَانَتْ لَيْلَةً دُلهَةً!
فَقُلْتُ : يَا نَفْسِي! أَسْلَمْتِ مَوْلَاكِ وَ لَهُ أَعْدَاءٌ كَثِيرَةٌ ايُّ عُذْرٍ يَكُونُ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ وَ اللَّهِ لأقفنَ أَثَرَهُ وَ لَأَعْلَمَنَّ خَبَرَهُ وَ إِنْ كُنْتُ قَدْ خَالَفْتُ أَمْرَهُ》
*♦️مدتی گذشت و شب تاریکی بود با خودم گفتم:*
*تو مولای خود را رها کردی؟!! با آن که او دشمنان بسیار دارد، در پیشگاه الهی و نزد پیامبر(ص) او چه عذری خواهی داشت؟*
به خدا که دنبالش خواهم رفت و مراقب او خواهم بود، گرچه از فرمان او سرپیچی کنم.
📋《جَعَلْتُ أَتَّبِعُ أَثَرَهُ، فَوَجَدْتُهُ مُطَّلِعاً فِي الْبِئْرِ إِلَى نِصْفِهِ يُخَاطِبُ الْبِئْرَ وَ الْبِئْرُ تُخَاطِبُهُ!》
♦️به همین جهت، دنبال حضرت(ع) حرکت کردم، مقداری که آمدم، دیدم حضرت(ع) سر را تا نصف بدن درون چاهی فرو برده و با چاه سخن میگوید، و چاه نیز با حضرت(ع) سخن میگوید!
که ناگهان حضرت(ع) متوجّه من شد و فرمود : کیستی؟
گفتم : میثم!
فرمود : آیا نگفتم دنبالم نیا؟
عرض کردم : ای مولای من! از دشمنان بر شما ترسیدم، دلم آرام نگرفت.
فرمود : آیا از حرفهای من چیزی شنیدی؟
عرض کردم : نه!
حضرت(ع) فرمود :
📋《يَا مِيثَمُ!
وَ فِي الصَّدْرِ لُبَانَاتٌ، إِذَا ضَاقَ لَهَا صَدْرِي،
نَكَتُّ الْأَرْضَ بِالْكَفِ، وَ أَبْدَيْتُ لَهَا سِرِّي،
فَمَهْمَا تُنْبِتُ الْأَرْضُ، فَذَاكَ النَّبْتُ مِنْ بَذْرِي》
*♦️ای میثم! در سینه عقده هایست، که وقتی سینهام از آن تنگ میشود، با دست زمین را گود میکنم و اسرار خود را برای آن بازگو میکنم.(۲)*
امام علی(ع) میثم را از چگونگی شهادتش خبر داده بود.
شیخ مفید نقل می کند که امام(ع) به او فرموده بود :
📋《إِنَّكَ تُؤْخَذُ بَعْدِي فَتُصْلَبُ وَ تُطْعَنُ بِحَرْبَةٍ، فَإِذَا كَانَ يَوْمُ اَلثَّالِثِ اِبْتَدَرَ مِنْ مَنْخِرَيْكَ وَ فَمِكَ دَمٌ فَتَخْضِبُ لِحْيَتَكَ، فَانْتَظِرْ ذَلِكَ اَلْخِضَابَ》
*♦️ای میثم! تو پس از من دستگیر می شوی و بر دار آویخته خواهی شد*.
روز دوم از بینی و دهانت خون جاری می شود که محاسنت به خون رنگین می گردد و روز سوم بر تو نیزه ای زده شود که جان خواهی سپرد، پس متنظر چنین روزی باش.
سپس حضرت(ع) محل و موضع دار او را چنین فرمود :
📋《وَ تُصْلَبُ عَلَى دَارِ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ أَنْتَ عَاشِرُ عَشْرَةٍ، وَ أَنْتَ أَقْصَرُهُمْ خَشَبَةً، وَ أَقْرَبُهُمْ مِنَ اَلْمَطْهَرَةِ، وَ أَرَاهُ اَلنَّخْلَةَ اَلَّتِي يُصْلَبُ عَلَى جِذْعِهَا، ثُمَّ ذَكَرَ أَنَّ اَلْأَمْرَ كَانَ كَمَا قَالَ》
♦️و جایی که تو را به صلیب می کشند، کنار خانه عمرو بن حریث است، و تو دهمین آن ده تن خواهی بود و چوبه دار تو از همه چوبه ها کوتاه تر خواهد بود و به زمین نزدیک تر است و درخت خرمایی را که تو بر چوب تنه آن بر دار کشیده می شوی، نشانت خواهم داد.
سپس حضرت(ع) او را با خود به کنار خانه عمرو بن حریث برد و درخت را به وی نشان داد که بعدها به آن آویخته شد.
📚منابع:
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۳۲۲
۲)الوافی فیض کاشانی، ج۵، ص۷۰۵
⁉️کمک به خانهی خدا یا بندهی خدا‼️
✅امام علی علیه السلام:
🕋حتی اگر دو رودخانه جاری از طلا و نقره داشته باشم؛ کمترین چیزی به کعبه هدیه نمیکنم؛ چون هدیهام نصیب متولیان کعبه میشود نه مستمندان.
📚علل الشرائع ، جلد ۱ ، باب ۱۴۷
📚میزان الحکمه ، جلد ۱۳ ، صفحه ۱۷
Shab04Moharram1394[10].mp3
3.76M
🍃الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی بن ابی طالب (ع)
یا علی یا علی مالک ملک دلی
نام زیبای تو شد رافع هر مشکلی
#میثم_مطیعی
#امیر_عباسی
┈┈••✾•🍃💐🌿•✾••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 به #اجماع تمام مسلمین، آن نفسی که روز مباهله به حکم خدا #پیغمبر با خودش همراه برد، #علی_بن_ابی_طالب است.
🎙 آیت الله وحید خراسانی
📆 ۱/ شهریور / ۱۳۸۷
◻️ #مباهله
┅┅❅🍃🌺🍃❅┅┅
پیامبر:
اى على!
شيعه تو، كسانى هستند كه در آشكار و نهان، از خدا مى ترسند. اى على! شيعه تو، كسانى هستند كه [در قيامت] در طىّ درجات، از هم سبقت مى گيرند، و خدا را ملاقات مى كنند در حالى كه حسابى ندارند [و چيزى بدهكار نيستند]
اى على!
اعمال شيعه تو، هر جمعه، به من عرضه مى شود؛ من، از كارهاى نيك آنان، خوشحال مى شوم و براى كارهاى ناشايست آنان، استغفار مى كنم.
قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله:
يا عَلىُّ!
شيعَتُكَ اَلَّذينَ يَخافُونَ اللّه َ فِى السِّرِ وَالْعَلانيَةِ. يـا عَلىُّ! شيعَتُكَ اَلَّذينَ يَتَنافَسُونَ فِى الدَّرَجاتِ، وَيَلْقَونَ اللّه َ وَ لاحِسابَ عَلَيْهِمْ. يا عَلىّ! أعْمالُ شيعَتُكَ تُعْرَضُ عَلَىَّ فىكُلِّ جُمُعَةٍ؛ فأَفْرَحُ بِصالِحِ أعمالِهِمْ وَ أَسْتَغْفِرُ لِسَيِّئاتِهِم.
علامه مجلسی، بحارالانوار 68: 41.
✨ بذر دين ✨
💭 پدری به پسر خردسالش یڪ بطری ڪوچڪ
ڪه داخل آن یڪ عدد پرتقال بزرگ بود داد!!!..
ڪودڪ با تعجب درون بطری را نگاه میڪرد و با خود میگفت: پرتقال به این بزرگی چطوری داخل این بطری ڪوچڪ رفته؟
💭 ڪودڪ خیلی تلاش ڪرد تا پرتقال را از بطری خارج ڪند اما بی فایده بود.
سپس ڪودڪ از پدرش پرسید:
چه جوری این پرتقال بزرگ داخل بطری رفته؟
آخه دهنه این بطری خیلی ڪوچیڪه!
💭 پدر، پسر را به باغ برد و یڪ بطری خالی ڪوچڪ را به یڪی از شاخه های درخت پرتقال بست. سپس یڪی از شڪوفه های ڪوچڪ پرتقال را درون بطری گذاشت.
روزها سپری شد و شڪوفه، تبدیل به یڪ پرتقال بزرگ شد تا جایی ڪه امڪان خروج از بطری غیر ممڪن شده بود...
💭 بعد از مشاهده این موضوع، ڪودڪ راز پرتقال را فهمید و جایی برای تعجب نمانده بود.
پدر رو به پسر ڪرد و گفت:
💭 چیزی ڪه امروز مشاهده ڪردی همان دین است
اگر از خردسالی بذر اعتقادات دینی را درون ذهن ڪودڪ بڪاریم در هنگام بزرگی خارج ڪردنش خیلی سخت میشود.
دقیقا مثل این پرتقال ڪه خارج ڪردنش محال است؛
مگر اینڪه شیشه را بشڪنیم و از بین ببریم.
🔻داستان دروغی که این روزها تکرار می شود!
🔹در ده، پانزده سال پیش که به اصفهان رفته بودم، در آنجا مرد بزرگی بود، مرحوم حاج شیخ محمد حسن نجف آبادی اعلی الله مقامه، خدمت ایشان رفتم و روضه ای را که تازه در جایی شنیده بودم و تا آن وقت نشنیده بودم، برای ایشان نقل کردم.
🔸آن روضه خوان که اتفاقا تریاکی هم بود، این روضه را خواند و به قدری مردم را گریاند که حد نداشت. داستان پیرزنی را نقل می کرد که در زمان متوکل می خواست به زیارت امام حسین برود و آن وقت جلوگیری می کردند و دست ها را می بریدند تا این که قضیه را به آنجا رساند که این زن را بردند و در دریا انداختند. در همان حال این زن فریاد کرد یا ابوالفضل العباس، یا ابوالفضل العباس، هنگامی که داشت غرق می شد سواری آمد و گفت رکاب اسب مرا بگیر، رکابش را گرفت، گفت چرا دستت را دراز نمی کنی؟ گفت من دست در بدن ندارم، که مردم خیلی گریه کردند.
🔹مرحوم حاج شیخ محمد حسن تاریخچه قضیه را این طور نقل کرد. (این داستان قبل از ایشان بوده و ایشان از اشخاص معتبری نقل کردند) در حدود بازار، حدود مدرسه صدر مجلس روضه ای بود که بزرگترین مجالس اصفهان بود و حتی مرحوم حاج ملا اسماعیل خواجویی که از علمای بزرگ اصفهان بود در آنجا شرکت می کرد. واعظ معروفی گفته بود که من آخرین منبری بودم. منبری های دیگر میآمدند و هنر خودشان را برای گریاندن مردم اعمال می کردند، هر کس می آمد روی دست دیگری می زد، بعد از منبر خود می نشست تا هنر روضه خوان بعد از خود را ببیند. این مراسم تا ظهر طول کشید. دیدم هر کس هر هنری داشت به کار برد، اشک مردم را گرفت. فکر کردم که من چه کنم؟ همان جا این قصه را جعل کردم رفتم قصه را گفتم از همه بالاتر زدم.
🔸عصر آن روز رفتم در مجلس دیگری که در چارسو بود، دیدم آن که قبل از من منبر رفته همین داستان را می گوید. کم کم در کتابها هم نوشتند و چاپ هم کردند!
🔹این موضوع که دستگاه حسین دستگاه جدایی است و از هر وسیله ای برای گریاندن مردم می شود استفاده کرد، این توهم و خیال و دروغ و غلط، یک عامل بزرگی برای جعل و تحریف شد!
(مرتضی مطهری، حماسه حسینی)
📌آیا متوکل دست #زائران حسینی را قطع می کرد؟
جواب:
۱. در منابع حدیثی و تاریخی گزارشی از قطع دست برای زیارت امام #حسین(ع) وجود ندارد.
۲. در گزارشهای تاریخی آمده است که #متوکل #قبر امام حسین(ع) را #تخریب نموده و از زیارت آن حضرت منع میکرد، ولی در هیچ گزارشی شرط کردن قطع دست برای زیارت وجود ندارد.
📚مسعودی، مروج الذهب، ج۴، ص۵۱
۳. اگرچه متوکل جنایات زیادی در حق #شیعه و #اهل_بیت علیهم السلام انجام داده است، اما ماجرای قطع دست منشأ و اصلی نداشته و جدیدا ساخته شده است.
۴. طبق آنچه در تاریخ #طبری و #کامل ابن اثیر آمده است:
متوکل تهدید کرد اگر کسی به زیارت برود در #سیاهچال زندانی میشود.
📚طبری، تاریخ، ج۹، ص۱۸۵.
📚ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۵۵.
۵. همچنین، بعد از منع متوکل از زیارت، افرادی میگفتند حتی اگر #کشته شویم باقیمانده ما از زیارت دست نمیکشد.
📚شیخ مفید، الأمالی، ص۸۵.
۶. جان فشانی، به ایثار جان برای مبارزه با #بدعت و #ظلم است، نه بیمار کردن دیگران.
🔻نگاهی به غدیر/ طراز مدیریت اسلامی
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند: «مَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي الْفَقْرَ وَ لَكِنْ أَخَافُ عَلَيْهِمْ سُوءَ التَّدْبِيرِ» [عوالی اللئالی: 4/39] «من برای امت خود از فقر نمیترسم، اما بر آنها از مدیریت بد میترسم.» از نگاه الهی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم، فقر امت اسلام را از پای در نمیآورد، اما سوءمدیریت، یعنی مدیریتی بر پایۀ تدبر و اندیشه نباشد، امت را به قهقرا میکشاند که تجربۀ قرنهای متمادی هم آن را نشان داده است.
🔹اما مسأله غدیر دقیقاً در راستای همین ترس عقلانی بود که طراز مدیریت اسلامی معرفی شود تا امت اسلام دچار فقر مدیریتی نشوند. مقام معنوی و ولایت تکوینی امیرالمومنین سلام الله علیه نه قابل دسترسی است و نه قابل نصب و نه کسی میتواند آن را غصب کند. آنچه در غدیر نصب شد، ولایت ظاهری امام یعنی تداوم رهبری امت اسلامی و حکومت و حاکمیت و مدیریت اسلامی بود. چنانچه از خطبهای که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در روز غدیر ایراد فرمودند، این حقیقت آشکار میشود:
«فَاعْلَمُوا مَعَاشِرَ النَّاسِ» «ای مردم بدانید!» «أَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَ إِمَاماً» «خدا او را برای شما نصب کرده و ولی و امام شما قرار داده است» «مُفْتَرَضاً طَاعَتُهُ عَلَى الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ عَلَى التَّابِعِينَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ وَ عَلَى الْبَادِي وَ الْحَاضِرِ وَ عَلَى الْأَعْجَمِيِّ وَ الْعَرَبِيِّ وَ الْحُرِّ وَ الْمَمْلُوكِ وَ الصَّغِيرِ وَ الْكَبِيرِ وَ عَلَى الْأَبْيَضِ وَ الْأَسْوَدِ وَ عَلَى كُلِّ مُوَحِّدٍ» «فرمانبرداری او بر مهاجران و انصار، و تابعین و بادیهنشینان و شهرنشینان و غیرعرب و عرب، و آزاده و برده و کوچک و بزرگ و سفید و سیاه و بر هر مومنِ موحدی لازم و واجب است» یعنی تا قیامت، او امام بر همۀ اهل توحید و مسلمانان است. «مَاضٍ حُكْمُهُ جَائِزٍ قَوْلُهُ نَافِذٍ أَمْرُهُ» «حکومت او امضاءشده، کلام او شنیدهشده و دستور او نافذ است» «مَلْعُونٌ مَنْ خَالَفَهُ، مَرْحُومٌ مَنْ تَبِعَهُ، مُؤْمِنٌ مَنْ صَدَّقَهُ، فَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ لِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ أَطَاعَ لَه» [الاحتجاج: 1/59] «هرکس با او مخالفت کند ملعون است، و مورد رحم خداست آنکه از او پیروی کند، و هرکس او را تصدیق کند مومن است، و هرکس سخنان او را به گوش گیرد و از او فرمانبرداری کند، خدا او را بیامرزد.»
🔹بنابراین در غدیر طراز مدیریت اسلامی مشخص شد که طراز آن امامت و ولایت است و معیار آن نیز امیرالمومنین سلام الله علیه است، وگرنه باید بر امت ترسید که به بیراهه برود و از حق به سوی باطل روانه شود. و آنچه ـ با کمال تأسف ـ در تاریخ اسلام رخ داد و آن حکایت جدایی از غدیر است.
🔹پس غدیر تبیین طراز مدیریت و حاکمیت اسلامی است تا امت اسلامی دچار فقر مدیریتی نشود که به مراتب از فقر مادی خطرناکتر است، زیرا بنیاد امت را به تزلزل میاندازد. ملاک و معیار مدیریت اسلامی، امیرالمومنین علیه السلام است که تا پایان تاریخ باید بر همین معیار جامعه اسلامی اداره شود، و طراز مدیریت اسلامی را نام، امامت و ولایت است. بنابراین سلسلۀ امامت و ولایت در ائمۀ اطهار علیهم السلام جریان دارد که این طراز را دارند و با آنان هیچگاه امت اسلامی دچار فقر مدیریتی نمیشوند.
🔹پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دربارۀ این حقیقت فرمودند: «مَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي الْفَقْرَ وَ لَكِنْ أَخَافُ عَلَيْهِمْ سُوءَ التَّدْبِيرِ» [عوالی اللئالی: 4/39] «من برای امت خود از فقر مادی نمیترسم، اما از فقر مدیریتی میترسم.» در حقیقت فقر مدیریتی موجب فقر مادی میشود، زیرا وقتی ثروت هم به جامعه سرازیر شود، در اختیار بخشی از آن قرار میگیرد و اکثریت از آن محروم میشوند. به تعبیر دیگر در جایی که فقر مدیریتی باشد، عدالت اجراء نمیشود، بلکه بیعدالتی، فقر، تبعیض، فساد، اشرافیت و ظلم حاکم خواهد بود. و بالاتر اینکه فقر مدیریتی موجب فقر و استعضاف فرهنگی میشود و جامعه از درون تهی میگردد.
باوجود هشدار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ابلاغ پیام الهی، با کمال تأسف امت اسلامی به انحراف رفت و طی قرنهای متمادی دچار فقر مدیریتی و فقر فرهنگی شد، که یکی از نتایج آن فقر مادی است.
🔹بنابراین غدیر بزرگترین عید اسلامی است، زیرا تداوم نظام ولایت و امامت است که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم به دستور خدای سبحان بنیان نهادند و آن طراز حاکمیت و مدیریت امت اسلامی است که طراز آن امامت و ولایت الهی است و معیار و ملاک آن هم امیرالمومنین سلام الله علیه میباشند که مصداق اکمل و الگوی اتم ولایت و امامت و مدیریت اسلامی هستند. ازاینرو امت اسلامی برای فرار از فقر مدیریتی و فرهنگی چارهای ندارد که به غدیر بازگردد.
#امام_حسین علیه السلام:
🔴 هرگز سخن بيهوده مگوى؛ زيرا بيم گناه براى تو دارم و نيز هرگز سخن سودمند مگوى، مگر اين كه آن سخن به جا باشد.
✍️ لا تَتَكَلَّمَنَّ فيما لا يَعنيكَ فإنّي أخافُ علَيكَ الوِزرَ، و لا تَتكَلَّمَنَّ فيما يَعنيكَ حتّى تَرى لِلكلامِ مَوضِعا.
📚 بحار الأنوار، جلد۷۵، صفحه ۱۲۷
┄┅┅┅❅🍃🌺🍃❅┅┅┅┄
کعبه یک سنگ نشان است
که ره گم نشود
ما مسلمان شدهی
کوی حسینیم فقط
عزاداری سیدالشهداء علیه السلام، یاری امامت
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
هیچ گریه کنندهای بر سیّدالشّهداء علیهالسلام نمیگرید مگر آنکه با حضرت زهرا سلام الله علیها صله نموده و آن بانو را یاری نموده است و نیز با رسول خدا صلیاللهعلیهوآله صله کرده و حق ما اهلبیت علیهم السلام را ادا نموده است.
مَا مِنْ بَاكٍ يَبْكِيهِ إِلَّا وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ سلام الله علیها وَ أَسْعَدَهَا عَلَيْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآله وَ أَدَّى حَقَّنَا.
کامل الزیارات، ج 1، ص81
👌با تغییر عکس پروفایل خود، یاری کننده صاحب عزای محرم، امام زمان علیه السلام باشیم.
💢 نظر مراجع عظام تقلید در خصوص نذریهای محرم
❓ امسال با وجود کرونا از لحاظ شرعی میتوانیم نذر خود را به چیز دیگری از قبیل مواد خام غذایی و یا لوازم بهداشتی تبدیل کنیم؟
📜 پاسخ مراجع به این سوال بدین شرح است🔻
🔹 مقام معظم رهبری:
اگر به درستی صیغه نذر و شرایط نذر رعایت شده باشد، قابل تغییر نیست. ولی باتوجه به شرایط کنونی میتوان حتی به تعداد کم، نذر را ادا کرد و یا غذای نذری خود را به مراکز نیازمند و آسایشگاهها فرستاد.
🔹 آیتالله سیستانی:
فرد میتواند مواد خام نذر خود را از قبیل برنج و گوشت به مستمندان داده و نذر خود را ادا کند.
🔹 آیتالله مکارم شیرازی:
در صورتی که صیغه نذر خوانده باشد، تغییر نذر جایز نیست و میتواند با رعایت ضوابط غذا را پخته و در ظروف یکبار مصرف بین مردم تقسیم کنند و یا هزینه آن را در اختیاز نهادهای حمایتی قرار دهند تا به وکالت از طرف آنها طبق نذر عمل نمایند.
🔹 آیتالله وحید خراسانی:
نذری که صیغه نذر برایش جاری شده، قابل تغییر نیست. ولی فرد میتواند مقدار کمی از نذر خود را پخته ولو شده به خانواده خود به عنوان نذر ادا کند.
🔹 آیتالله نوری همدانی:
اگر نذر محدود به زمان خاص نیست. میتوان به تاخیر انداخت و اگر صیغه نذر خوانده و محدودیت زمانی هم دارد مثلا نذر کرده روز عاشورا این نذر اجرا گردد و تمام شرایط هم فراهم است باید نذر اجرا گردد و قابل تغییر نیست ولو به شکل محدود و با رعایت مسائل بهداشتی صورت گیرد.
اما در صورتی که شرایط فراهم نباشد اجرا نذر به تاخیر خواهد افتاد تا در اولین زمان ممکن که شرایط فراهم شد، نذر را اجرا میکند.
تاریخچه عزاداری امام حسین در ایران
گرچه عزاداری برای حسین بن علی(ع) و خاندان و یاران او به شکلهای مختلفی در طول تاریخ اسلام برگزار میشد، اما این مراسم، آن هم در حدّی گسترده به صورت سازمان یافته و با دستور و حمایت حکومت، از زمان آل بویه در بغداد آغاز گردید. کامل شیبی میگوید: دستههای عزاداری در شکل جدید، نخستین بار در سال 352 به وجود آمدند.(1)
به دستور معزّالدوله، در عاشورای سال 353 عزای عمومی اعلام شد و از مردم خواسته شد که با پوشیدن جامه سیاه، اندوه خود را نشان دهند.(2) در عاشورای سال 352 نیز گریه و ندبه برای امام حسین(ع) و نوحهخوانی و برپایی ماتم برای آن امام برگزار گردید.(3) در این روز با آویختن پلاس (پارچههای کهنه و سیاه)، اعلام عزا نمودند. در روز عاشورا مردم حتی برخی علمای حنفی مثل خواجه علی غزنوی و امام نجم الدین بلعمانی حنفی ، سفیانیان را لعن میکردند، دستار از سر باز کرده نوحه میخواندند و خاک بر سر میافشاندند.(4)
در سال 398 که روز عاشورا مصادف با عید مهرگان بود، مراسم عید را به تأخیر انداختند.(5)
مورخین به برپائی این مراسم در تمام طول سلطه آلبویه اشاره دارند،(6) اما در همان دوره، با گسترش برگزارى مراسم روز عید غدیر و روز عاشورا و حساسیت اهل سنت و وقوع درگیریهای متعدد، اهالى محله کرخ از برگزارى این مراسم منع شدند.(7) در سال 393 هم شیعیان از برگزاری مراسم مذهبی خود منع شدند، هم اهل سنت.(8) هر چه حکومت آلبویه به پایان عمر خود نزدیک مىشد و ضعف آن بیشتر میگردید، نزاع میان شیعه و سنى نیز افزونتر مىشد، لذا سلاطین آلبویه مىکوشیدند به هر نحو ممکن، برگزارى مراسم عاشورا و عید غدیر را، که خود بانى آن بودند، ملغى کنند. اما پافشارى شیعیان براى برگزارى مراسم عاشورا ادامه یافت.
در سال 402 قمرى فخرالملک، وزیر سلطان بهاءالدوله برگزارى مراسم عاشورا را آزاد اعلام کرد و براى جلوگیرى از وقوع فتنه تدابیرى اندیشید،(9) ولى بار دیگر خودش در سال 406 قمرى برگزارى مراسم عاشورا را منع کند، که اصرار شیعیان به برگزارى آن، باعث نزاع آنها با ساکنان محله بابالشعیر شد و تعداد زیادى در این نزاع کشته شدند.(10)
سلاطین سلجوقى از دوستداران ائمه شیعه بودند. ملکشاه به همراه خواجه نظام در سال 479ق به زیارت کاظمین، نجف و کربلا رفت. محمد بن عبدالله بلخى پس از سخنرانى و وعظ براى عالمان، مسئولان و طلاب نظامیه اهل سنت، روضه مىخواند و از مظلومیتهاى اهلبیت پیامبر یاد مىکرد.(11) این رسم تا اوایل سلطنت طغرل سلجوقى در بغداد و شهرهاى دیگر ایران معمول بوده است.(12) در ابتداى قرن هفتم، چون محمّد خوارزمشاه خواست علاء الملک ترمذى(13) از سادات حسینى خراسان به عنوان خلیفه در برابر الناصر عباسی مطرح کند، تا حدود زیادى نفوذ معنوى خلفاى عباسى ـ که حامى مذهب سنّت بودند ـ رو به کاهش گذاشت و سرانجام در نیمه دوم قرن هفتم در سال 656ق با سقوط بغداد و حاکمیت یافتن ایلخانان در ایران و عراق، مذهب اهل سنّت با بحران جدى روبهرو شد. از این رو فرصت مناسبى براى توسعه تشیع و برگزارى شعائر و مراسم مذهبى آن فراهم گردید و با روى خوش نشان دادن غازان خان به شیعیان و سرانجام با رسمى شدن مذهب تشیع در مدت کوتاهى در زمان "اولجایتو"، مراسم عزادارى عمومیت یافت. مردم هرات پایتخت تیموریان، در نیمه دوم قرن نهم با فرا رسیدن ماه محرم به برگزارى مجالس سوگوارى براى امام حسین(ع) اهتمام مىورزیدند و حتى شاهزادگان و امرا نیز به برگزارى مجالس عزا همت مىگماشتند.(14)
با روی کار آمدن دولت صفویّه و در آوردن مملکت به صورت کشوری شیعه و مقتدر، سرودن شعر در مدح و رثای ائمه و شهدای کربلا برای شاعران افتخاری بس بزرگ محسوب میشد. و این تأثیری فراوان بر آینده آیین سوگواری محرم گذارد، به گونهای که تظاهرات شکوهمند شیعیان در محرم هر سال، در نشر و اشاعهی مذهب تشیّع در فلات قارّه ایران، مساعدت فراوانی کرد. در این زمان کتاب «روضة الشهداء» به رشته تحریر درآمد و قوه محرکه ای شد برای پیدایش مراسم محرم که از بطن آن، سبک تازهای از فعالیّت به نام روضه خوانی یا قرائت «روضة الشهداء»، به وجود آمد. دو قرن و نیم بعد، این سبک به منزله رشته ای در آمد که به وسیله آن، اشعار غنائی و متون و نمایشهای تعزیه به هم بافته شدند.
در طول دوره صفویه شکل مهم و معروف دیگری از نمایش مذهبی پدید آمد که در ارتباط با واقعهی کربلا و شهادت امام حسین و یارانش بود. غالب این داستانها از کتاب «روضة الشهداء» گرفته می شد و از اوایل سده شانزدهم در میان شیعیان به گونهای گسترده انتشار یافت. از این زمان به بعد تکیه ها و حسینیه ها و موقوفات مربوط به عزادارى امام حسین(علیه السلام)در ایران شکل گرفت. دولت مغولان و گورکانیان هند که از دولت صفویه متأثر بودند،مراسم عزاداری امام حسین(ع) را برپا میداشتند.(15) گزارشات متعدّدی از اجتماعات مزبور در دوره صفویه که اکثراً توسط فرستادگان سیاسی اروپا، مبلّغان، بازرگانان و سیاحان به ثبت رسیده.(16)
از عزاداری در دوره افشار و زند گزارش های مهمی نقل شده است و همین گزارشات، شروع تعزیه خوانی را مربوط به دوره کریم خان میدانند. در عصر قاجار، خون آلود کردن سر و صورت با تیغ و قمه زدن به فرق سر به مراسم سینه زنی اضافه شد(17)
منابع :
1- شیبی، کامل، تشیّع و تصوف، ترجمه قراگزلو، تهران، امیر کبیر، 1359، ص 43 و علی اصغر فقیهی، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، تهران، صبا، 1357، ص 467، به نقل از: مراء الجنان، ج 3، ص 247.
2- ابن کثیر، پیشین، ج 11، ص 259 و ابن خلدون، العبر، ترجمه عبد المحمد آیتى، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، چ اول، 1363ش، ج2، ص358 و الذهبى، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبد السلام تدمرى، بیروت، دار الکتاب العربى، ط الثانیة، 1413، ج26، ص 11
3- ابن الجوزی، پیشین، ج 7، ص 15
4- ابوالمحاسن، النجوم الزاهرة، ج 4، ص 218
5- ابن اثیر عزالدین ابی الحسن، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارالکتبالعلمیه، 1407 ق / 1987 م، ج 8، ص 326 و ابن العماد الحنبلی، ابی الفلاح عبدالحی، شذرات الذهب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بیتا، ج 3، ص 130
6- ابن الجوزى، أبو الفرج عبد الرحمن بن على بن محمد، المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الأولى، 1412، ج14، ص361
7- همان، ج15، ص37
8- ابن جوزی، یشین، ج15، ص 82
9- همان، ص 125
10- ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، ج 17، ص 133.
11- الطباطبائى، سید عبدالعزیز، معجم اعلام الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، 1417، ص 296
12- ابن اثیر، پیشین، ج 17، ص 133
13- دولافوز، ث. ف (1316)، تاریخ هند، ترجمه محمّد تقى فخر داعى گیلانى، تهران، چاپخانه مجلس، جزء 4 از ج 2، ص 644.
14- معین الدین محمّد اسفزارى، روضات الجنّات فى وصاف مدینه هرات، به کوشش محمّد اسحاق، مطبعه زرپاسرى، بىتا، ج 1، ص 269.
15- ر. ک: جان نورمن هالیستر: تشیّع در هند، ترجمه آزر میدخت، مشایخ فریدى، مراکز نشر دانشگاهى، 1373 هـ. ش، ص 199 ـ202
16- پترچلکووسکی، پیشین، ص 10 - 11
17- نوری، میرزا حسین، لؤلؤ و مرجان، کانون انتشارات عابدى، تهران، (بى تا)، ص 8
سیر تاریخی عزاداری محرم در ایران از آل بویه تا امروز
«ای فرزندم به شیعیانم سلام مرا برسان و به آنان بگو، پدرم غریب و دور از وطن و در راه خدا شهید شد او را ندبه کنید و بر او گریه و عزاداری نمایید» این جمله ای است که بزرگ شهید دشت کربلا در آخرین لحظات، قبل از شهادت خطاب به فرزندش امام زین العابدین (ع) گفت.
دستور امام بر زمین نماند و از عصر روز عاشورا تا همین امروز، شیعیان شیفته امام حسین(ع) در سالروز شهادت او چون عزادارانی که تازه عزیزی از دست داده باشند گریه و زاری می کنند. حضرت زینب در کربلا و کوفه و شام، ام السلمه همسر پیامبر در مدینه، جابر بن عبد الله انصاری در کربلا و آل بویه در ری اولین کسانی بودند که سنت عزاداری برای امام را در نقاط مختلف مرسوم کردند، پس از آنها عزای حسین هر روز و هر سال پر رونق تر، فراگیرتر و حزن انگیزتر شده و انگار نه انگار که از آن تاریخ 1332 سال خورشیدی گذشته است.
در سرزمین های اسلامی و به خصوص ایران اولین باری که عزاداری برای امام سوم شیعیان مرسوم شد در سالگشت حادثه عاشورا در زمان حکومت خاندان آل بویه بود، آل بویه از خاندان اصیل ایرانی و شیعی مذهب ساکن منطقه دیلمان ایران بودند که جد آنها ابوشجاعِ بویه پسر فنا خسرو دیلمی است و نسب آنها به بهرامگور ساسانی میرسد. تا پیش از آن عصر شیعه قدرت سیاسی را در دست نداشت و با به قدرت رسیدن آل بویه، شیعیان توانستند عزاداری علنی داشته باشد و معزالدوله دیلمی که پایهگذار آل بویۀ عراق، خوزستان و کرمان بود دستور داد در روز عاشورا همه بازارها تعطیل شود و مردم در بیرون از منازل عزاداری کنند.
از همین روز تاریخ نگاران معتقدند اولین دستههای عزاداری که به طور رسمی در خیابانها با مرثیه خوانی و مقتل خوانی عزاداری کردند در این دوره اتفاق افتد. این نوع عزاداری تا پایان حکومت آلبویه مرسوم بود و با برآمدن سلجوقیان از تخت حکومت تقریباً ضعیف میشود.
پس از آن عزاداری در سالروز حادثه عاشورا از حالت رسمی و عمومی به خانه ها و قلوب شیعیان عقب نشینی کرد، تا اینکه حکومت قدر قدرت صفویان ظهور کرد. در منطقه شرق آناتولی و آذربایجان و قسمتهایی از قفقاز محل زندگی ترکهایی؛ معروف به قزلباش بوده است، قزلباشها چند قبیله بودند که ائتلاف ایشان را قزلباش میگویند؛ زمانی که شاه اسماعیل به کمک قزلباشها در ایران به حکومت میرسد و دولت صفویه را تاسیس میکند برای اولین بار در تبریز مذهب شیعه را مذهب رسمی دولتش اعلام میکند و عزاداری امام حسین علیهالسلام از همان تاریخ و دوباره به عنوان یک رسم رونق خاصی می گیرد، همین قزلباشها که نیروی نظامی دولت صفویه را تشکل میدهند و همراه با اسب و شمشیر و کتل و سنج و طبل بودند در ایام عاشورا همراه مردم عزاداری میکنند ولی چون نظامی هستند زمانی که عزاداری میکنند دستههای عزاداری ایشان بیشتر حالت حماسی و نظامی دارد. نمونههای این عزاداری در اطراف آذربایجان هنوز مرسوم است که به آن شاخ سین(شاه حسین)میگویند، شاخ سین یک گونه عزاداری است که نظم خاصی دارد و افراد در کنار هم قرار میگیرند و با نظم خاصی همراه با بدست گرفتن شمشیر و با آهنگی که با نواخته شدن طبلها ساخته میشود و با سرودن اشعار حماسی و آهنگین در «بحر رجز» مراسم را ادامه میدهند.
بعدها که صفویه بر کل ایران مسلط میشود و مذهب رسمی ایران شیعه میشود کم کم گونههای دیگری به عزاداری اضافه میشود مانند گونههای شاخ سین(شاه حسین) که عزاداری حماسی است و پس از آن زنجیر زنی نیز اضافه شد، البته برخی منشا آن را از هند و پاکستان میدانند و برخی از عربها اما سینه زنی با نظم خاص و دستههای خاص در دوره صفویه رواج پیدا میکند و همه گیر میشود و دستهها و هیئتهای عزاداری براه میافتد و اشعار خاصی برای عزاداری در این دوره اضافه میشود. تا قبل از این دوره، اشعار ما بیشتر عربی بودند ولی از قرن نهم به بعد اشعار فارسی و ترکی هم اضافه میشود و گونههای عزاداری، تنوع بیشتری پیدا میکند یعنی مرثیه خوانی؛ مقتل خوانی، روضه خوانی؛ زنجیر زنی؛ شاخ سین(شاه حسین) و برخی دیگر از انواع دیگر نیز افزوده میشود و تقریباً یک سنت ثابت بر جای می ماند.
پس از صفویان در دوره های زندیه و قاجار نیز برپایی مراسم دهه محرم و عاشورا همچنان پر رونق باقی می ماند، به عنوان نمونه در دوره زندیه چون شخص کریم خان مقید به آداب و مراسم مذهبی بود و به تقلید از شاهان صفوی در ماه محرم دسته جات عزاداری را برپا میکرد در دوره قاجار نیز که علمای بزرگ نفوذ فراوان داشتند و قاجاریه به تقلید از شاهان گذشته این مراسم گسترده شد، خصوصاً در عهد ناصری دهه اول محرم عزاداری و حرکت دستهها در مساجد و تکایا و برگزاری مراسم دیگر به اوج خود رسید که عامل اصلی این امور علمای بزرگ شیعه بودند که در تهران و شهرستانها این آیین را همراه با اطعام و پذیرایی از عزاداران سیدالشهداء رواج دادند.
دوران قاجار اما سرآغاز برآمدن سبک و شیوه های نوینی در مراسم عزاداری محرم و عاشورا بود، چر ا که از این تاریخ نوع جدیدی از عزاداری به نام " شبیه خوانی " به مراسم اضافه میشود، بر این اساس در عزاداری به بر پایی مراسمی جهت بازسازی حادثه عاشورا میپرداختند و عدهای مانند تئاترهای امروزی نقش افراد را بازی میکردند البته این نوع عزاداری شعرهای خاص خود را داشت و این گونه عزاداری در دوره قاجاریه و فتحعلی شاه بیش از هر زمان دیگری رواج پیدا میکند.
شبیه خوانی به خصوص در دوره فتحعلی شاه و ناصر الدین شاه با برپایی تکیه و ساختمانهایی که جهت برقراری تعزیه خوانی تاسیس شده بودند رسم و رسوم و شیوه خاص خودش را پیدا کرد. در سال 1248 شمسی به دستور ناصرالدین شاه قاجار تکیه دولت با گنجایش 20 هزار تماشاگر ساخته شد.
بسیاری بر این باورند که دوره قاجار بیشترین تنوع در گونه های عزاداری را مرسوم کرد، چرا که علاوه بر شبیه خوانی و تعزیه، بر پایی سقا خانه؛ تیغ زنی، سخنوری، مراسم دفن شهدای کربلا، مراسم تشت گذاری و.. . نیز در این دوره مرسوم شد.
پس از قاجاریان و با به تخت نشستن رضا شاه، دوره رکود دسته جات و هیئت های عزاداری شروع شد، در این دوره تکیهها بسته و عزاداری ممنوع شد و این رویکرد منجر به آن شد که گونه دیگری از عزاداری در قالب هیئتهای عزاداری خانگی رشد بیشتری کنند و این جلسات به صورت هفتگی یا ماهانه برقرار شود. در دوره پهلوی دوم اما محمدرضا شاه هر چه کرد نتوانست با قدرت و تاثیر گذاری هیئت های مذهبی و دهه محرم مقابله کند. به گونه ای که به باور بسیاری کلید انقلاب اسلامی از دهه ” 1340و به ویژه محرم ” 1342در ایران زده شد. علاوه بر این راهپیمایی میلیونی در تهران و سراسر ایران در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی در سال 57 به مثابه تیر خلاصی بود به حکومت شاهنشاهی که پایان آن را حتمی کرد.
پیروز شدن انقلاب همچون دمیدن خون تازه ای در رگ های شیعیان و سنت های عاشورایی بود، از ان تاریخ تا کنون همه شیوه های مقبول و مرسوم عزاداری در نقاط مختلف ایران پیاده و اجرا می شود.
منبع: خبرگزاری میراث فرهنگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از ابتدای تکلیف بر پیشانی خودم نوشتم:
وقف بر اهل بیت و شیعیان اهل بیت
علامه عسکری
🔸 امیرالمومنین (علیه السلام):
اگر میخواستم به پالوده این عسل، و مغز این گندم، و بافته های این ابریشم راه می یافتم، ولی هیهات که هوای نفس بتواند بر من پیروز شود، و شدت حرص مرا به گزیدن خوراک ها برانگیزد، در حالی که شاید در حجاز و یمامه کسی باشد که امید به قرص نانی نداشته باشد، و هیچگاه یک شکم سیر غذا نخورده باشد! هیهات که من با شکم سیر بخوابم و در پیرامون من شکمهایی گرسنه و جگرهایی تشنه دیده شود.
آیا باید تنها به این خرسند باشم که مرا امیرالمومنین بخوانند، و در تلخیهای روزگار شریک مردم نباشم، و در تحمل خشونت زندگی نتوانم برای مردم نمونه باشم؟
⬅️ پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم:
✨ إنَّ هذا (علیّاً) و شیعتَه هُمُ الفائزونَ یَومَ القِیامة. ✨
✳️ این ( علی علیه السلام ) و شیعیان او هستند که در روز قیامت کامیاب و رستگار خواهند بود.
📚 تفسیرالدر المنثور سورة بیّنه، آیة ٧ ـ الفردوس، ج ٣، ص ٦١ ـ وسیلة المتعبّدین، ج ٥، قسمت ٢، ص ١٧٠
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
✍️تا حبّ علی و آل او یافته ایم
کام دل خویش مو به مو یافته ایم
وز دوستی علی و اولاد علی است
در هر دو جهان گر آبرو یافته ایم
🏴 عزاداری سیدالشهداء علیه السلام، یاری امامت🏴
#امام_صادق علیه السلام فرمودند:
🍃 هیچ گریه کنندهای بر سیّدالشّهداء علیهالسلام نمیگرید مگر آنکه با حضرت زهرا سلام الله علیها صله نموده و آن بانو را یاری نموده است و نیز با رسول خدا صلیاللهعلیهوآله صله کرده و حق ما اهلبیت علیهم السلام را ادا نموده است.
🌴 مَا مِنْ بَاكٍ يَبْكِيهِ إِلَّا وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ سلام الله علیها وَ أَسْعَدَهَا عَلَيْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآله وَ أَدَّى حَقَّنَا.
📖کامل الزیارات، ج 1، ص81
♥️ #امام_علی (ع) فرمودند:
🍃 تكبر تو در دوران رياست، موجب خوارى در دوران بركنارى است.
📚 غررالحکم، جلد ۱، صفحه ۲۴۸
هفتاد و دو 72پیشنهاد محرمی به هیئتها در بحران کرونا.pdf
672.9K
🔹 ۷۲ پیشنهاد محرّمی برای استفاده هیئتهای مردمی در بحران کرونا
🔺 اشاره: بحران کرونا و لزوم جلوگیری از شیوع این ویروس در سطح جامعه موجب شده در محرم امسال، هیئتهای مردمی با محدودیتهای فراوانی برای برپایی عزای حسینی مواجه باشند.
👈 در این نوشتار سعی شده برخی راهکارها و ابتکارها را برای برپایی عزای حسینی با توجه به لزوم رعایت پروتکلهای بهداشتی مرور کنیم.
معاونت فرهنگی نمایندگی ولی فقیه در استان فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴
سلام میدهم از بام خانه سمت حرم
ببخش عاشقتان را بضاعتش اینست!
امام صادق علیهالسلام پرسیدند: اى سدیر، چه میشود که هر جمعه پنج مرتبه و در هر روز یک مرتبه، قبر امام حسین (ع) را زیارت کنى؟
سدیرگفت: فدایت شوم بین ما و او فاصله بسیارى است، امام فرمود: بالای بام خانهات برو و به راست و چپ نظر کن، آن گاه سرت را به سوى آسمان کن و رو به قبر آن حضرت بگو:
السّلام علیک یا اباعبداللّه، السّلام علیک و رحمهاللّه و برکاته
#هر_خانه_یک_حسینیه
.
🇮🇷دستور عجیب سرتیپ عراقی برای یک شهید🌷
راوی: حسن یوسفی
🔸«یک بار یکی از بچهها آمد و به ما گفت که ان شاءالله ما تا ۴۵ روز دیگر میرویم ایران. در حالیکه آن موقع هنوز هیچ خبری از اعلام آزادی اسرای ایرانی نشده بود. بچهها سر به سرش گذاشتند و شوخی کردند. این برادر رزمنده یک آدم مؤمنی بود که ما قبولش داشتیم.
به او گفتیم حالا گیریم آزاد هم شدیم. اگر برویم ایران، تو میخواهی رسیدی خانهات، چه کار بکنی؟ گفت:«من با شما نمیآیم. چون قبل از آزادی میمیرم. شما در این اردوگاه برای من چهل روز عزاداری میکنید. جنازهام را دور اردوگاه تشییع میکنید.» بچهها در جوابش گفتند: «همه حرفهایت را که باور کنیم، این یکی را که چهل روز برایت عزاداری برپا باشد را باور نمیکنیم. تشییع جنازه را که نمیگذارند انجام دهیم. ضمناً این بعثیها برای آقا امام حسین(ع) که در کشور خودشان دفن است نمیگذارند عزاداری کنیم، چطور میخواهند بگذارند برای تو عزاداری کنیم؟»
🌷سه چهار روز بعد ایشان از دنیا رفت...در همان روزی که دوستمان از دنیا رفت، یک سرتیپ عراقی مسئول کل اردوگاهها که معمولاً ۶ ماه یکبار توی اردوگاهها سرکشی میکرد و بسیار هم مغرور بود، آمد. یک سربازی به او گزارش کرد که امروز یک نفر مرده. نمیدانم چطور شد که آن ژنرال عراقی گفت: برویم ببینیمش. همه تعجب کردند چون چنین مقامی هیچ وقت برای دیدن جنازهی اسیر اقدام نمیکرد. ملحفه را خودش از روی پیکر شهید کنار زد. ما خودمان هم منظرهای که دیدیم را باور نکردیم. چهره شهید خیلی حالت عجیبی پیدا کرده بود. انگار آنجا را با چیزی روشن کرده بودند. چهره سفید و نورانی و براق. هر کسی که آنجا چهره شهید را دید اصلاً انگار از این رو به آن رو شد. تا مدتی حالت چهرهاش را فراموش نمیکردیم.
🌷همان موقع که همگی چهره دوست شهیدمان را دیدیم، آن سرتیپ عراقی یک سیلی محکم زد توی گوش سربازش که کنار ایستاده بود و گفت:«لا بالموت...هذا شهید... والله الاعظم هذا شهید...» دیگر باورش شده بود که این شهید است و از آنجا آن بعثی هم زیر و رو شده بود. گفت:
« برای این شهید باید چهل و پنج روز عزاداری کنید و دستور میدهم بدنش را دور تا دور اردوگاه سه بار تشییع کنید.» او که اینها را میگفت بچه ها گریه میکردند. اتفاق عجیبی بود. بعد یکی از ایرانیها رفت و گفت ما چهل و پنج روز نمیتوانیم عزاداری کنیم. افسر بعثی گفت: چرا؟ جواب دادند: چون ما چهل روز دیگر میرویم. گفت: شما از کجا این حرف را میزنید؟ جواب داد: خود این شهید قبل از شهادتش گفته. افسر بعثی گفت:
«اگر او گفته پس درست است.»
🔶🔸سر چهل روز دیدیم درها باز شد و صلیب سرخی ها آمدند داخل و گفتند که دیگر باید به ایران بازگردید.🔸🔶
📖 #کتاب سیری در زمان - جلد سوم - صفحه ۵۴۵ الی ۵۴۶
🖊تحقیق وپژوهش: مهدی امینی