eitaa logo
غدیر شناسنامه شیعه
158 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
43 فایل
✅ اصل و نسب و مذهب ما را چو بخواهید آغاز مسلمانی ما روز غدیــــــر است... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 عید غدیر بخش عمده ای از شناسنامه ی شیعه ائمه محسوب می شود. مقام معظم رهبری @ggg1400 آیدی ادمین: @mohammaddostmr
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 نظر مراجع عظام تقلید در خصوص نذری‌های محرم ❓ امسال با وجود کرونا از لحاظ شرعی می‌توانیم نذر خود را به چیز دیگری از قبیل مواد خام غذایی و یا لوازم بهداشتی تبدیل کنیم؟ 📜 پاسخ مراجع به این سوال بدین شرح است🔻 🔹 مقام معظم رهبری: اگر به درستی صیغه نذر و شرایط نذر رعایت شده باشد، قابل تغییر نیست. ولی باتوجه به شرایط کنونی می‌توان حتی به تعداد کم، نذر را ادا کرد و یا غذای نذری خود را به مراکز نیازمند و آسایشگاه‌ها فرستاد. 🔹 آیت‌الله سیستانی: فرد می‌تواند مواد خام نذر خود را از قبیل برنج و گوشت به مستمندان داده و نذر خود را ادا کند. 🔹 آیت‌الله مکارم شیرازی: در صورتی که صیغه نذر خوانده باشد، تغییر نذر جایز نیست و می‌تواند با رعایت ضوابط غذا را پخته و در ظروف یکبار مصرف بین مردم تقسیم کنند و یا هزینه آن را در اختیاز نهادهای حمایتی قرار دهند تا به وکالت از طرف آن‌ها طبق نذر عمل نمایند. 🔹 آیت‌الله وحید خراسانی: نذری که صیغه نذر برایش جاری شده، قابل تغییر نیست. ولی فرد می‌تواند مقدار کمی از نذر خود را پخته ولو شده به خانواده خود به عنوان نذر ادا کند. 🔹 آیت‌الله نوری همدانی: اگر نذر محدود به زمان خاص نیست. می‌توان به تاخیر انداخت و اگر صیغه نذر خوانده و محدودیت زمانی هم دارد مثلا نذر کرده روز عاشورا این نذر اجرا گردد و تمام شرایط هم فراهم است باید نذر اجرا گردد و قابل تغییر نیست ولو به شکل محدود و با رعایت مسائل بهداشتی صورت گیرد. اما در صورتی که شرایط فراهم نباشد اجرا نذر به تاخیر خواهد افتاد تا در اولین زمان ممکن که شرایط فراهم شد، نذر را اجرا می‌کند.
تاریخچه عزاداری امام حسین در ایران گرچه عزاداری برای حسین بن علی(ع) و خاندان و یاران او به شکل‌های مختلفی در طول تاریخ اسلام برگزار می‌شد، اما این مراسم، آن هم در حدّی گسترده به صورت سازمان یافته و با دستور و حمایت حکومت، از زمان آل بویه در بغداد آغاز گردید. کامل شیبی می‌گوید: دسته‌‌های عزاداری در شکل جدید، نخستین بار در سال 352 به وجود آمدند.(1) به دستور معزّالدوله، در عاشورای سال 353 عزای عمومی اعلام شد و از مردم خواسته شد که با پوشیدن جامه سیاه، اندوه خود را نشان دهند.(2) در عاشورای سال 352 نیز گریه و ندبه برای امام حسین(ع) و نوحه‌‌خوانی و برپایی ماتم برای آن امام برگزار گردید.(3) در این روز با آویختن پلاس (پارچه‌‌های کهنه و سیاه)، اعلام عزا ‌نمودند. در روز عاشورا مردم حتی برخی علمای حنفی مثل خواجه علی غزنوی و امام نجم الدین بلعمانی حنفی ، سفیانیان را لعن می‌کردند، دستار از سر باز کرده نوحه می‌خواندند و خاک بر سر می‌افشاندند.(4) در سال 398 که روز عاشورا مصادف با عید مهرگان بود، مراسم عید را به تأخیر انداختند.(5) مورخین به برپائی این مراسم در تمام طول سلطه آل‌بویه اشاره دارند،(6) اما در همان دوره، با گسترش برگزارى مراسم روز عید غدیر و روز عاشورا و حساسیت اهل سنت و وقوع درگیری‌های متعدد، اهالى محله‌ کرخ از برگزارى این مراسم منع شدند.(7) در سال 393 هم شیعیان از برگزاری مراسم مذهبی خود منع شدند، هم اهل سنت.(8) هر چه حکومت آل‌‌بویه به پایان عمر خود نزدیک مى‌‌شد و ضعف آن بیش‌تر می‌گردید، نزاع میان شیعه و سنى نیز افزون‌تر مى‌‌شد، لذا سلاطین آل‌‌بویه مى‌‌کوشیدند به هر نحو ممکن، برگزارى مراسم عاشورا و عید غدیر را، که خود بانى آن بودند، ملغى کنند. اما پافشارى شیعیان براى برگزارى مراسم عاشورا ادامه یافت. در سال 402 قمرى فخرالملک، وزیر سلطان بهاءالدوله برگزارى مراسم عاشورا را آزاد اعلام کرد و براى جلوگیرى از وقوع فتنه تدابیرى اندیشید،(9) ولى بار دیگر خودش در سال 406 قمرى برگزارى مراسم عاشورا را منع کند، که اصرار شیعیان به برگزارى آن، باعث نزاع آنها با ساکنان محله‌ باب‌الشعیر شد و تعداد زیادى در این نزاع کشته شدند.(10) سلاطین سلجوقى از دوستداران ائمه شیعه بودند. ملکشاه به همراه خواجه نظام در سال 479ق به زیارت کاظمین، نجف و کربلا رفت. محمد بن عبدالله بلخى پس از سخنرانى و وعظ براى عالمان، مسئولان و طلاب نظامیه اهل سنت، روضه مى‌‌خواند و از مظلومیت‌‌هاى اهل‌‌بیت پیامبر یاد مى‌‌کرد.(11) این رسم تا اوایل سلطنت طغرل سلجوقى در بغداد و شهرهاى دیگر ایران معمول بوده است.(12) در ابتداى قرن هفتم، چون محمّد خوارزمشاه خواست علاء الملک ترمذى(13) از سادات حسینى خراسان به عنوان خلیفه در برابر الناصر عباسی مطرح کند، تا حدود زیادى نفوذ معنوى خلفاى عباسى ـ که حامى مذهب سنّت بودند ـ رو به کاهش گذاشت و سرانجام در نیمه دوم قرن هفتم در سال 656ق با سقوط بغداد و حاکمیت یافتن ایل‌خانان در ایران و عراق، مذهب اهل سنّت با بحران جدى روبه‌‌رو شد. از این رو فرصت مناسبى براى توسعه تشیع و برگزارى شعائر و مراسم مذهبى آن فراهم گردید و با روى خوش نشان دادن غازان خان به شیعیان و سرانجام با رسمى شدن مذهب تشیع در مدت کوتاهى در زمان "اولجایتو"، مراسم عزادارى عمومیت یافت. مردم هرات پایتخت تیموریان، در نیمه دوم قرن نهم با فرا رسیدن ماه محرم به برگزارى مجالس سوگوارى براى امام حسین(ع) اهتمام مى‌‌ورزیدند و حتى شاهزادگان و امرا نیز به برگزارى مجالس عزا همت مى‌‌گماشتند.(14) با روی کار آمدن دولت صفویّه و در آوردن مملکت به صورت کشوری شیعه و مقتدر، سرودن شعر در مدح و رثای ائمه و شهدای کربلا برای شاعران افتخاری بس بزرگ محسوب می‌شد. و این تأثیری فراوان بر آینده‌ آیین سوگواری محرم گذارد، به گونه‌‌ای که تظاهرات شکوه‌مند شیعیان در محرم هر سال، در نشر و اشاعه‌‌ی مذهب تشیّع در فلات قارّه ایران، مساعدت فراوانی کرد. در این زمان کتاب «روضة الشهداء» به رشته‌ تحریر درآمد و قوه‌ محرکه ‌ای شد برای پیدایش مراسم محرم که از بطن آن، سبک تازه‌‌ای از فعالیّت به نام روضه‌ خوانی یا قرائت «روضة الشهداء»، به وجود آمد. دو قرن و نیم بعد، این سبک به منزله‌ رشته‌ ای در آمد که به وسیله‌ آن، اشعار غنائی و متون و نمایش‌‌های تعزیه به هم بافته شدند.
در طول دوره صفویه شکل مهم و معروف دیگری از نمایش مذهبی پدید آمد که در ارتباط با واقعه‌‌ی کربلا و شهادت امام حسین و یارانش بود. غالب این داستان‌ها از کتاب «روضة الشهداء» گرفته می‌ شد و از اوایل سده‌ شانزدهم در میان شیعیان به گونه‌‌ای گسترده انتشار یافت. از این زمان به بعد تکیه ها و حسینیه ها و موقوفات مربوط به عزادارى امام حسین(علیه السلام)در ایران شکل گرفت. دولت مغولان و گورکانیان هند که از دولت صفویه متأثر بودند،مراسم عزاداری امام حسین(ع) را برپا می‌داشتند.(15) گزارشات متعدّدی از اجتماعات مزبور در دوره صفویه که اکثراً توسط فرستادگان سیاسی اروپا، مبلّغان، بازرگانان و سیاحان به ثبت رسیده.(16) از عزاداری در دوره افشار و زند گزارش های مهمی نقل شده است و همین گزارشات، شروع تعزیه خوانی را مربوط به دوره کریم خان می‌دانند. در عصر قاجار، خون آلود کردن سر و صورت با تیغ و قمه زدن به فرق سر به مراسم سینه زنی اضافه شد(17) منابع : 1- شیبی، کامل، تشیّع و تصوف، ترجمه قراگزلو، تهران، امیر کبیر، 1359، ص 43 و علی اصغر فقیهی، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، تهران، صبا، 1357، ص 467، به نقل از: مراء الجنان، ج 3، ص 247. 2- ابن کثیر، پیشین، ج 11، ص 259 و ابن خلدون، العبر، ترجمه عبد المحمد آیتى، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، چ اول، 1363ش، ج2، ص358 و الذهبى، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبد السلام تدمرى، بیروت، دار الکتاب العربى، ط الثانیة، 1413، ج26، ص 11 3- ابن الجوزی، پیشین، ج 7، ص 15 4- ابوالمحاسن، النجوم الزاهرة، ج 4، ص 218 5- ابن اثیر عزالدین ابی الحسن، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارالکتب‌العلمیه، 1407 ق / 1987 م، ج 8، ص 326 و ابن العماد الحنبلی، ابی الفلاح عبدالحی، شذرات الذهب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا، ج 3، ص 130 6- ابن الجوزى، أبو الفرج عبد الرحمن بن على بن محمد، المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الأولى، 1412، ج14، ص361 7- همان، ج15، ص37 8- ابن جوزی، یشین، ج15، ص 82 9- همان، ص 125 10- ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، ج 17، ص 133. 11- الطباطبائى، سید عبدالعزیز، معجم اعلام‌ الشیعه، قم، مؤسسه آل ‌البیت، 1417، ص 296 12- ابن اثیر، پیشین، ج 17، ص 133 13- دولافوز، ث. ف (1316)، تاریخ هند، ترجمه محمّد تقى فخر داعى گیلانى، تهران، چاپخانه مجلس، جزء 4 از ج 2، ص 644. 14- معین الدین محمّد اسفزارى، روضات الجنّات فى وصاف مدینه هرات، به کوشش محمّد اسحاق، مطبعه زرپاسرى، بى‌تا، ج 1، ص 269. 15- ر. ک: جان نورمن هالیستر: تشیّع در هند، ترجمه آزر میدخت، مشایخ فریدى، مراکز نشر دانشگاهى، 1373 هـ. ش، ص 199 ـ202 16- پترچلکووسکی، پیشین، ص 10 - 11 17- نوری، میرزا حسین، لؤلؤ و مرجان، کانون انتشارات عابدى، تهران، (بى تا)، ص 8
سیر تاریخی عزاداری محرم در ایران از آل بویه تا امروز «ای فرزندم به شیعیانم سلام مرا برسان و به آنان بگو، پدرم غریب و دور از وطن و در راه خدا شهید شد او را ندبه کنید و بر او گریه و عزاداری نمایید» این جمله ای است که بزرگ شهید دشت کربلا در آخرین لحظات، قبل از شهادت خطاب به فرزندش امام زین العابدین (ع) گفت. دستور امام بر زمین نماند و از عصر روز عاشورا تا همین امروز، شیعیان شیفته امام حسین(ع) در سالروز شهادت او چون عزادارانی که تازه عزیزی از دست داده باشند گریه و زاری می کنند. حضرت زینب در کربلا و کوفه و شام، ام السلمه همسر پیامبر در مدینه، جابر بن عبد الله انصاری در کربلا و آل بویه در ری اولین کسانی بودند که سنت عزاداری برای امام را در نقاط مختلف مرسوم کردند، پس از آنها عزای حسین هر روز و هر سال پر رونق تر، فراگیرتر و حزن انگیزتر شده و انگار نه انگار که از آن تاریخ 1332 سال خورشیدی گذشته است. در سرزمین های اسلامی و به خصوص ایران اولین باری که عزاداری برای امام سوم شیعیان مرسوم شد در سالگشت حادثه عاشورا در زمان حکومت خاندان آل بویه بود، آل بویه از خاندان اصیل ایرانی و شیعی مذهب ساکن منطقه دیلمان ایران بودند که جد آنها ابوشجاعِ بویه پسر فنا خسرو دیلمی است و نسب آنها به بهرام­گور ساسانی می‌رسد. تا پیش از آن عصر شیعه قدرت سیاسی را در دست نداشت و با به قدرت رسیدن آل بویه، شیعیان توانستند عزاداری علنی داشته باشد و معزالدوله دیلمی که پایه‌گذار آل بویۀ عراق، خوزستان و کرمان بود دستور داد در روز عاشورا همه بازارها تعطیل شود و مردم در بیرون از منازل عزاداری کنند. از همین روز تاریخ نگاران معتقدند اولین دسته‌های عزاداری که به طور رسمی در خیابان‌ها با مرثیه خوانی و مقتل خوانی عزاداری کردند در این دوره اتفاق افتد. این نوع عزاداری تا پایان حکومت آل‌بویه مرسوم بود و با برآمدن سلجوقیان از تخت حکومت تقریباً ضعیف می‌شود. پس از آن عزاداری در سالروز حادثه عاشورا از حالت رسمی و عمومی به خانه ها و قلوب شیعیان عقب نشینی کرد، تا اینکه حکومت قدر قدرت صفویان ظهور کرد. در منطقه شرق آناتولی و آذربایجان و قسمت‌هایی از قفقاز محل زندگی ترکهایی؛ معروف به قزلباش بوده است، قزلباش‌ها چند قبیله بودند که ائتلاف ایشان را قزلباش می‌گویند؛ زمانی که شاه اسماعیل به کمک قزلباش‌ها در ایران به حکومت می‌رسد و دولت صفویه را تاسیس می‌کند برای اولین بار در تبریز مذهب شیعه را مذهب رسمی دولتش اعلام می‌کند و عزاداری امام حسین علیه‌السلام از همان تاریخ و دوباره به عنوان یک رسم رونق خاصی می گیرد، همین قزلباش‌ها که نیروی نظامی دولت صفویه را تشکل می‌دهند و همراه با اسب و شمشیر و کتل و سنج و طبل بودند در ایام عاشورا همراه مردم عزاداری می‌کنند ولی چون نظامی هستند زمانی که عزاداری می‌کنند دسته‌های عزاداری ایشان بیشتر حالت حماسی و نظامی دارد. نمونه‌های این عزاداری در اطراف آذربایجان هنوز مرسوم است که به آن شاخ سین(شاه حسین)می‌گویند، شاخ سین یک گونه عزاداری است که نظم خاصی دارد و افراد در کنار هم قرار می‌گیرند و با نظم خاصی همراه با بدست گرفتن شمشیر و با آهنگی که با نواخته شدن طبل‌ها ساخته می‌شود و با سرودن اشعار حماسی و آهنگین در «بحر رجز» مراسم را ادامه می‌دهند. بعدها که صفویه بر کل ایران مسلط می‌شود و مذهب رسمی ایران شیعه می‌شود کم کم گونه‌های دیگری به عزاداری اضافه می‌شود مانند گونه‌های شاخ سین(شاه حسین) که عزاداری حماسی است و پس از آن زنجیر زنی نیز اضافه شد، البته برخی منشا آن را از هند و پاکستان می‌دانند و برخی از عرب‌ها اما سینه زنی با نظم خاص و دسته‌های خاص در دوره صفویه رواج پیدا می‌کند و همه گیر می‌شود و دسته‌ها و هیئت‌های عزاداری براه می‌افتد و اشعار خاصی برای عزاداری در این دوره اضافه می‌شود. تا قبل از این دوره، اشعار ما بیشتر عربی بودند ولی از قرن نهم به بعد اشعار فارسی و ترکی هم اضافه می‌شود و گونه‌های عزاداری، تنوع بیشتری پیدا می‌کند یعنی مرثیه خوانی؛ مقتل خوانی، روضه خوانی؛ زنجیر زنی؛ شاخ سین(شاه حسین) و برخی دیگر از انواع دیگر نیز افزوده می‌شود و تقریباً یک سنت ثابت بر جای می ماند.
پس از صفویان در دوره های زندیه و قاجار نیز برپایی مراسم دهه محرم و عاشورا همچنان پر رونق باقی می ماند، به عنوان نمونه در دوره زندیه چون شخص کریم خان مقید به آداب و مراسم مذهبی بود و به تقلید از شاهان صفوی در ماه محرم دسته جات عزاداری را برپا می‌کرد در دوره قاجار نیز که علمای بزرگ نفوذ فراوان داشتند و قاجاریه به تقلید از شاهان گذشته این مراسم گسترده شد، خصوصاً در عهد ناصری دهه اول محرم عزاداری و حرکت دسته‌ها در مساجد و تکایا و برگزاری مراسم دیگر به اوج خود رسید که عامل اصلی این امور علمای بزرگ شیعه بودند که در تهران و شهرستانها این آیین را همراه با اطعام و پذیرایی از عزاداران سیدالشهداء رواج دادند. دوران قاجار اما سرآغاز برآمدن سبک و شیوه های نوینی در مراسم عزاداری محرم و عاشورا بود، چر ا که از این تاریخ نوع جدیدی از عزاداری به نام " شبیه خوانی " به مراسم اضافه می‌شود، بر این اساس در عزاداری به بر پایی مراسمی جهت بازسازی حادثه عاشورا می‌پرداختند و عده‌ای مانند تئاترهای امروزی نقش‌ افراد را بازی می‌کردند البته این نوع عزاداری شعرهای خاص خود را داشت و این گونه عزاداری در دوره قاجاریه و فتحعلی شاه بیش از هر زمان دیگری رواج پیدا می‌کند. شبیه خوانی به خصوص در دوره فتحعلی شاه و ناصر الدین شاه با برپایی تکیه و ساختمان‌هایی که جهت برقراری تعزیه خوانی تاسیس شده بودند رسم و رسوم و شیوه خاص خودش را پیدا کرد. در سال 1248 شمسی به دستور ناصرالدین شاه قاجار تکیه دولت با گنجایش 20 هزار تماشاگر ساخته شد. بسیاری بر این باورند که دوره قاجار بیشترین تنوع در گونه های عزاداری را مرسوم کرد، چرا که علاوه بر شبیه خوانی و تعزیه، بر پایی سقا خانه؛ تیغ زنی، سخنوری، مراسم دفن شهدای کربلا، مراسم تشت گذاری و.. . نیز در این دوره مرسوم شد. پس از قاجاریان و با به تخت نشستن رضا شاه، دوره رکود دسته جات و هیئت های عزاداری شروع شد، در این دوره تکیه‌ها بسته و عزاداری ممنوع شد و این رویکرد منجر به آن شد که گونه دیگری از عزاداری در قالب هیئت‌های عزاداری خانگی رشد بیشتری ‌کنند و این جلسات به صورت هفتگی یا ماهانه برقرار شود. در دوره پهلوی دوم اما محمدرضا شاه هر چه کرد نتوانست با قدرت و تاثیر گذاری هیئت های مذهبی و دهه محرم مقابله کند. به گونه ای که به باور بسیاری کلید انقلاب اسلامی از دهه ” 1340و به ویژه محرم ” 1342در ایران زده شد. علاوه بر این راهپیمایی میلیونی در تهران و سراسر ایران در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی در سال 57 به مثابه تیر خلاصی بود به حکومت شاهنشاهی که پایان آن را حتمی کرد. پیروز شدن انقلاب همچون دمیدن خون تازه ای در رگ های شیعیان و سنت های عاشورایی بود، از ان تاریخ تا کنون همه شیوه های مقبول و مرسوم عزاداری در نقاط مختلف ایران پیاده و اجرا می شود. منبع: خبرگزاری میراث فرهنگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از ابتدای تکلیف بر پیشانی خودم نوشتم: وقف بر اهل بیت و شیعیان اهل بیت علامه عسکری
🔸 امیرالمومنین (علیه السلام): اگر میخواستم به پالوده این عسل، و مغز این گندم، و بافته های این ابریشم راه می یافتم، ولی هیهات که هوای نفس بتواند بر من پیروز شود، و شدت حرص مرا به گزیدن خوراک ها برانگیزد، در حالی که شاید در حجاز و یمامه کسی باشد که امید به قرص نانی نداشته باشد، و هیچگاه یک شکم سیر غذا نخورده باشد! هیهات که من با شکم سیر بخوابم و در پیرامون من شکمهایی گرسنه و جگرهایی تشنه دیده شود. آیا باید تنها به این خرسند باشم که مرا امیرالمومنین بخوانند، و در تلخیهای روزگار شریک مردم نباشم، و در تحمل خشونت زندگی نتوانم برای مردم نمونه باشم؟
⬅️ پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم: ✨ إنَّ هذا (علیّاً) و شیعتَه هُمُ الفائزونَ یَومَ القِیامة. ✨ ✳️ این ( علی علیه السلام ) و شیعیان او هستند که در روز قیامت کامیاب و رستگار خواهند بود. 📚 تفسیرالدر المنثور سورة بیّنه، آیة ٧ ـ‌ الفردوس، ج ٣، ص ٦١ ـ وسیلة المتعبّدین، ج ٥، قسمت ٢، ص ١٧٠ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ✍️تا حبّ علی و آل او یافته ایم کام دل خویش مو به مو یافته ایم وز دوستی علی و اولاد علی است در هر دو جهان گر آبرو یافته ایم
🏴 عزاداری سیدالشهداء علیه السلام، یاری امامت🏴 علیه السلام فرمودند: 🍃 هیچ گریه کننده‌ای بر سیّد‌الشّهداء علیه‌السلام نمی‌گرید مگر آنکه با حضرت زهرا سلام الله علیها صله نموده و آن بانو را یاری نموده است و نیز با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله صله کرده و حق ما اهل‌بیت علیهم السلام را ادا نموده است. 🌴 مَا مِنْ بَاكٍ يَبْكِيهِ إِلَّا وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ سلام الله علیها وَ أَسْعَدَهَا عَلَيْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله وَ أَدَّى حَقَّنَا. 📖کامل الزیارات، ج 1، ص81
♥️ (ع) فرمودند: 🍃 تكبر تو در دوران رياست، موجب خوارى در دوران بركنارى است. 📚 غررالحکم، جلد ۱، صفحه ۲۴۸
هفتاد و دو 72پیشنهاد محرمی به هیئتها در بحران کرونا.pdf
672.9K
🔹 ۷۲ پیشنهاد محرّمی برای استفاده هیئت‌های مردمی در بحران کرونا 🔺 اشاره: بحران کرونا و لزوم جلوگیری از شیوع این ویروس در سطح جامعه موجب شده در محرم امسال، هیئت‌های مردمی با محدودیت‌های فراوانی برای برپایی عزای حسینی مواجه باشند. 👈 در این نوشتار سعی شده برخی راهکارها و ابتکارها را برای برپایی عزای حسینی با توجه به لزوم رعایت پروتکل‌های بهداشتی مرور کنیم. معاونت فرهنگی نمایندگی ولی فقیه در استان فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 سلام می‌دهم از بام خانه سمت حرم ببخش عاشقتان را بضاعتش اینست! امام صادق علیه‌السلام پرسیدند: اى سدیر، چه می‌‏شود که هر جمعه پنج مرتبه و در هر روز یک‏ مرتبه، قبر امام حسین (ع) را زیارت کنى؟ سدیرگفت: فدایت شوم بین ما و او فاصله بسیارى است، امام فرمود: بالای بام خانه‏‌ات برو و به راست و چپ‏ نظر کن، آن گاه سرت را به سوى آسمان کن و رو به قبر آن حضرت بگو: السّلام علیک یا اباعبداللّه، السّلام علیک و رحمه‌اللّه و برکاته
. 🇮🇷دستور عجیب سرتیپ عراقی برای یک شهید🌷 راوی: حسن یوسفی 🔸«یک بار یکی از بچه‌ها آمد و به ما گفت که ان شاءالله ما تا ۴۵ روز دیگر می‌رویم ایران. در حالیکه آن موقع هنوز هیچ خبری از اعلام آزادی اسرای ایرانی نشده بود. بچه‌ها سر به سرش گذاشتند و شوخی کردند. این برادر رزمنده یک آدم مؤمنی بود که ما قبولش داشتیم. به او گفتیم حالا گیریم آزاد هم شدیم. اگر برویم ایران، تو می‌خواهی رسیدی خانه‌ات، چه کار بکنی؟ گفت:«من با شما نمی‌آیم. چون قبل از آزادی می‌میرم. شما در این اردوگاه برای من چهل روز عزاداری می‌کنید. جنازه‌ام را دور اردوگاه تشییع می‌کنید.» بچه‌ها در جوابش گفتند: «همه حرف‌هایت را که باور کنیم، این یکی را که چهل روز برایت عزاداری برپا باشد را باور نمی‌کنیم. تشییع جنازه را که نمی‌گذارند انجام دهیم. ضمناً این بعثی‌ها برای آقا امام حسین(ع) که در کشور خودشان دفن است نمی‌گذارند عزاداری کنیم، چطور می‌خواهند بگذارند برای تو عزاداری کنیم؟» 🌷سه چهار روز بعد ایشان از دنیا رفت...در همان روزی که دوستمان از دنیا رفت، یک سرتیپ عراقی مسئول کل اردوگاه‌ها که معمولاً ۶ ماه یکبار توی اردوگاه‌ها سرکشی می‌کرد و بسیار هم مغرور بود، آمد. یک سربازی به او گزارش کرد که امروز یک نفر مرده. نمی‌دانم چطور شد که آن ژنرال عراقی گفت: برویم ببینیمش. همه تعجب کردند چون چنین مقامی هیچ وقت برای دیدن جنازه‌ی اسیر اقدام نمی‌کرد. ملحفه را خودش از روی پیکر شهید کنار زد. ما خودمان هم منظره‌ای که دیدیم را باور نکردیم. چهره شهید خیلی حالت عجیبی پیدا کرده بود. انگار آنجا را با چیزی روشن کرده بودند. چهره سفید و نورانی و براق. هر کسی که آنجا چهره شهید را دید اصلاً انگار از این رو به آن رو شد. تا مدتی حالت چهره‌اش را فراموش نمی‌کردیم. 🌷همان موقع که همگی چهره دوست شهیدمان را دیدیم، آن سرتیپ عراقی یک سیلی محکم زد توی گوش سربازش که کنار ایستاده بود و گفت:«لا بالموت...هذا شهید... والله الاعظم هذا شهید...» دیگر باورش شده بود که این شهید است و از آنجا آن بعثی هم زیر و رو شده بود. گفت: « برای این شهید باید چهل و پنج روز عزاداری کنید و دستور می‌دهم بدنش را دور تا دور اردوگاه سه بار تشییع کنید.» او که این‌ها را می‌گفت بچه ها گریه می‌کردند. اتفاق عجیبی بود. بعد یکی از ایرانی‌ها رفت و گفت ما چهل و پنج روز نمی‌توانیم عزاداری کنیم. افسر بعثی گفت: چرا؟ جواب دادند: چون ما چهل روز دیگر می‌رویم. گفت: شما از کجا این حرف را می‌زنید؟ جواب داد: خود این شهید قبل از شهادتش گفته. افسر بعثی گفت: «اگر او گفته پس درست است.» 🔶🔸سر چهل روز دیدیم درها باز شد و صلیب سرخی ها آمدند داخل و گفتند که دیگر باید به ایران بازگردید.🔸🔶 📖 سیری در زمان - جلد سوم - صفحه ۵۴۵ الی ۵۴۶ 🖊تحقیق وپژوهش: مهدی امینی
💠 از همین گریه‌ها می‌ترسند جوانهای ما خیال نکنند که مساله، مساله «ملتِ گریه» است! این را دیگران القا کردند به شماها که بگویید «ملت گریه». آنها از همین گریه‌ها می‌ترسند، برای اینکه گریه‌ای است که بر مظلوم است؛ فریاد مقابل ظالم است. اینها شعائر مذهبی ماست که باید حفظ بشود. اینها یک شعائر سیاسی است که باید حفظ بشود. 📚صحیفه نور، جلد ١٠،صفحه ٣١
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️🖇 : 🕊 از امروز و فردا كردن بپرهيز؛ زيرا آن دريايى است كه هلاک شوندگان در آن غرق می‌شوند. ✍🏻 إيّاكَ وَالتَّسويفَ، فَإِنَّهُ بَحرٌ يَغرَقُ فيهِ الهَلكى 📚تحف العقول، صفحه ۲۸۵ ┄┅┅┅❅🍃🌺🍃❅┅┅┅┄ @ggg1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
24.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تصویری بسیار زیبا از روضه خوانی مرحوم کوثری با تصاویر قدیمی از حرم سید‌الشهدا علیه السلام 🎧 بوی بهشت میوزد از کربلای تو 💢 بسیار زیبا و خاطره انگیر از محرم و عزاداری های قدیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با سلام الله علیه ابو محمد خلدی ( از شیوخ و ائمه ی اهل سنت ) می گوید که بیماری پوستی شدیدی داشتم پس تربت قبر حسین را به پوستم کشیدم و بعد از آن خوابیدم.وقتی بیدار شدم اثری از بیماری نیافتم.   سمعت أحمد یقول: سمعت أبا بکر یقول: سمعت الخلدی یقول:کَانَ فِیَّ جَرَبٌ عَظِیمٌ کَثِیرٌ، قَالَ: فَمَسَحْتُ بِتُرَابِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ، قَالَ: فَغَفَوْتُ فَانْتَبَهْتُ، وَلَیْسَ عَلَیَّ مِنْهُ شَیْءٌ. 📚الطیوریات،ج3،ص912،ح847 ط اضواء السلف
💥 ماه محرم یک فرصت استثنائی است. 💥 در ماه محرم، دو رزق اصلی تقسيم می‌شود: رزق بُكاء و رزق زيارت. 💠 : «يكي از فرصت‌هاي استثنايي كه خداي متعال در طول سال قرار داده و رزق‌هاي خاصي در آن تقسيم مي‌شود، دهه محرم است. اين ایام، أيام معلومه‌اي است كه رزق‌هايي در آن تقسيم مي‌شود و انسان بايد خودش را براي برخورداري از اين رزق‌ها مهیا کند. در ماه محرم دو رزق اصلي تقسيم می‌شود: یکی و دیگری . در این ایام انسان باید به نقطه‌اي برسد كه اهل بكاء و اهل حزن بشود و واقعاً بتواند براي اهل بيت(ع) گریه کند و مصداق «يَحزَنون لِحُزنِنا» شود. اگر اين رزق را به انسان دادند خيلي بركات دارد، ازجمله اینکه انسان را به معيت و همراهي معصوم مي‌رساند. رزق دیگر، رزق زيارت است، چه از راه نزديک، چه از راه دور. لذا باید خودمان را مهيا و تنظيم كنيم و توسل پیدا كنيم كه ان‌شاءالله به ما اجازه ورود به محرم را بدهند. فضاي محرم فضایی است که يك عده‌أي اصلا واردش نمی‌شوند! مثل نماز مي‌ماند. يك عده‌اي أصلا نماز نمي‌خوانند و يك عده‌أي نماز مي‌خوانند ولی وارد نماز نمي‌شوند؛ یعنی از اول تا آخر نمازشان در مدرسه و بازار هستند! محرم هم همین‌طور است، يك عده‌اي أصلا وارد محرم نمي‌شوند و يك عده‌اي وارد فضاي محرم مي‌شوند. يك اجازه مي‌خواهد. ان‌شاء‌الله حضرت زهرا(س) به ما اجازه دهند وارد شويم و اين دو تا رزق را كه يكي رزق بكاء و دیگری رزق زيارت است درك کنیم. بعضي‌ها در این ایام، رزق بكائشان را مي‌گيرند و اهل حزن می‌شوند و حزن عاشورايي در وجودشان مي‌آيد.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پاسخ شیخ علی جمعه، مفتی اعظم سابق الازهر مصر به شبهه سلفی‌ها درباره توسل به اباعبدالله الحسین (علیه السلام) @ggg1400
🔴 دو مسئوليت بزرگ مردم در مجالس عزاداری 🔹 يک مسؤوليت مردم در مجالس عزاداری اين است که چون نهی از منکر بر همه واجب است وقتي که می‌فهميد که روضه‌ای دروغ است، نبايد در آن مجلس بنشينيد؛ حرام است، بلکه بايد مبارزه کنيد. 🔹 مسئولیت دیگر مقابله با تمايلی است که صاحبان مجالس و مستمعين به این دارند که مجلس بايد بگيرد، بايد کربلا بشود. روضه‌خوان بيچاره می‌بيند که اگر هر چه می‌گويد از آن راستها باشد مجلسش نمی‌گيرد و بعد همين مردم هم دعوتش نمی‌کنند، ناچار يک چیزی هم اضافه می‌کند. 🔹 اين انتظار را مردم بايد از سر خودشان بيرون کنند. نگویند فلان روضه‌خوان که مجلس او می‌گيرد، کربلا می‌کند. «کربلا می‌کند» يعنی چه؟! 🔹 شما بايد روضه راست را بشنويد و معارف و سطح فکرتان بالا بيايد. اگر با يک کلمه روحتان اهتزاز پيدا کرد، يعنی با روح حسين بن علی(ع) هماهنگی کرد، و اشکی ولو ذره‌‌‌‌‌ای، ولو به قدر بال مگس جاری شد، واقعاً مقام بزرگی برای شماست. اما اشکی که از راه قصّابی کردن بخواهد از چشم شما بيايد، اگر يک دريا هم باشد ارزش ندارد. «داد بکشيد» يعنی چه؟! چرا داد بکشيد؟! 📗 مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص ۶۵-۶۶ (با تلخیص)
✍🏻 شيخ (طوسى) از معاوية بن عمار نقل نموده كه: 📿 عليه‏‌السلام كيسه‌‏اى داشت كه در آن پارچه‌‏اى از ديباج زرد بود و ميان آن (خاک قبر) عليه‏‌السلام را نگهدارى مى‌‏نمود و هميشه هنگام نماز آن را بر سجاده‌‏اش مى‏‌ريخت و بر آن سجده مى‏‌نمود. ✨ سپس مى‌‏فرمود: سجده بر تربت امام حسين عليه‌‏السلام را مى‌‏درد. 💠 «وَ رَوَى مُعَاوِيَةُ بْنُ عَمَّارٍ قَالَ‏: كَانَ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام خَرِيطَةُ دِيبَاجٍ صَفْرَاءُ فِيهَا تُرْبَةُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام؛ فَكَانَ إِذَا حَضَرَتْهُ الصَّلَاةُ صَبَّهُ عَلَى سَجَّادَتِهِ وَ سَجَدَ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ‏ع السُّجُودُ عَلَى تُرْبَةِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام يغرق [يَخْرِقُ‏] الْحُجُبَ السَّبْع.¹» 🎤 کلام فقیه: ❇️ بزرگ‏ترين عبادتى است كه خداوند پيامبرش را به آن امر نموده براى نزديک شدن به او؛ و امام معصوم در سجده‌‏اش ــ كه نهايت اوست ــ به تربت (خاک قبر) امام حسين عليه‌‏السلام متوسل مى‏‌شود كه پرده‌‏هاى هفتگانه را براى او برطرف كند. 🔴 پس چه مى‌‏توان گفت در مورد خونى كه آن خاک با اضافه شدن به آن، برطرف كننده‌ی پرده‏‌ها بين و مى‌‏شود و رساننده‌ی بندگان خدا به منتهاى است؟ 📌 ۱. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏۲، ص۷۳۳. 📚 برگرفته از کتاب چراغ هدایت، آیت الله وحید خراسانی
آیا نامه های دعوت از امام حسین (ع) توسط شیعیان نوشته شد؟! گاه مطرح می شود، قاتلان امام حسین (ع) خود شیعیان بودند چرا که آنها امام (ع) را به کوفه دعوت کرده و سپس پیمان شکنی کرده و آن فجایع را آفریدند و امروز هم برای ایشان عزاداری می کنند! در حالی که ساختار غالب کوفه آن زمان، طرفدار خلفای پیشین بودند هر چند شیعیان خالص یعنی افرادی که قائل به خلافت بلافصل علی (ع) پس از پیامبر (ص) بودند. زمان امام حسین (ع) کوفیان به پنج دسته تقسیم شدند: 1- شیعیان خالص بودند که خلافت سه خلیفه پیشین را غصب حق علی (ع) می دانستند مانند حبیب ابن مظاهر، مسلم ابن عوسجه و میثم تمار،. 2-علوی ها یعنی اهل سنتی که ضد عثمان بودند و امام علی (ع) را قبول داشتند و نه عثمان را مانند سیلمان بن صرد خزاعی 3-عثمانی ها یعنی غالب اشراف کوفه بودند که این ها طرفداران عثمان و معاویه و بنی امیه بودند و با آل علی (ع) و شیعیان و حتی اهل سنتِ مخالفِ عثمان، دشمنی داشتند مانند عمر سعد 4- خوارج 5-بردگان و غلامانی بودند که در جنگ اعراب با ایران (فتوحات) اسیر شده و معمولا این افراد دین و مذهب خاصی نداشتند و بر سیره روسای قبایل خود رفتار می کردند. ایشان نقش خنثی داشتند و از آن حضرت (ع) دعوتی به عمل نیاوردند. در این میان وقتی خبر از طریق همین اشراف کوفه که برای همرنگ شدن با جماعت و به تله انداختن امام (ع) برای حضرت نامه نوشته بودند، به یزید رسید، او عبیدالله ابن زیاد را برای خاموش کردن این جریان و ختم قائله از بصره به کوفه می فرستد و با ورود او این چهار گروه واکنش های متفاوتی از خود نشان می دهند. شیعیان خالص تا پایان بر عهد خود و همراه مسلم ابن عقیل سفیر امام حسین (ع) ماندند، علویون ضد عثمانی (که غالب اهل سنت در آن زمان از این گروه بودند) از وجود و تهدیدات عبیدالله ترسیدند و خود را با مخفی کردن از معرکه دور نگاه داشتند، عثمانی ها و اشراف که طرفدار بنی امیه بودند و خوارج نیز پیمان خود را شکستند. لذا عبیدالله ابن زیاد تنها با شیعیان خالص برخورد نمود و آنها را به شهادت می رساند یا در زندان حبس کرد که از جمله می توان به شهادت هانی و میثم تمار اشاره کرد. بنابراین پیمان شکنانی که به مقاتله و مقابله با حضرت امام حسین (ع) ‌برخاستند، شیعیان نبودن بلکه پیمان شکنانی بودند که روزی برای حضرت نامه نوشته و از ایشان دعوت کرده بودن تا به کوفه بیایند. ضمن اینکه سپاه عمر سعد را می توان به دو بخش تقسیم کرد؛ بخش نخست که فرماندهان لشکر بودند و از شام به کوفه آمده و برخی از آنها اساسا مسلمان نبودند و دسته دوم همان سیاهی لشکر و پیمان شکنانی بودند که از کوفه به کربلا گسیل شده بودند. همچنین شمر کسی بود که در مقایسه با عثمان می گفت علی (ع) برای خلافت برتر از عثمان است اما نسبت به دو خلیفه دیگر این نظر را نداشت و معتقد به خلافت آنها بود؛ چطور می توان فردی را که این گونه باوری دارد در جرگه شیعیان به حساب آورد و بیان کرد شمر شیعه بوده است! بنابراین کوفیان در دعوت از امام حسین و بیعت با مسلم در آن شرایط، رفتارى منطقى از خود نشان دادند، اما پیش بینى حضور عبیداللّه‏ و رفتار خشن او را نمى‏ کردند. براساس عوامل ظاهرى مى‏توان چنین تحلیل کرد که اگر عبیداللّه‏ نمى‏ آمد، نعمان‏ بن‏ بشیر توان مقابله با مردم را نداشت و امام با آمدن به کوفه، موفقیت‏هایى نکسب می نمود. به نظر مى‏ رسد بخشى از مردم کوفه به دلیل عدم همراهى با امام ـ اگر توان پیوستن به حضرت را داشتند ـ به‏ ویژه آنان که در جنگ با امام شرکت کردند، مذموم‏ اند؛ اما آن‏ها انسان‏ هاى استثنایى و با ویژگى‏ هاى منحصر به خود نبودند. شرایطى آن‏جا حاکم بود که اگر در هر جاى دیگر این شرایط جمع مى‏ شد همین اتفاقات رخ مى‏ داد، چنان‏که وجوه مشابه زیادى میان حرکت‏ هاى انقلابى کوفیان با حرکت‏هاى انقلابى مردم دیگر دیده مى‏ شود. اگر منصفانه نگاه کنیم تعجب از این پیمان‏ شکنان نیست، بلکه باید از امثال حبیب‏ بن‏ مظاهر و مسلم‏ بن‏ عوسجه و ابوثمامه صاعدى تعجب کرد که تا پاى جان ایستادگى کردند. مرحوم حجت‏ الاسلام و المسلمین دکتر محمد ابراهیم آیتى : قرن‏ هاست که بسیارى از مردم، اهل کوفه را براى این بى‏ وفایى و پیمان‏ شکنى ملامت کرده‏ اند و چنان‏که به اصحاب و یاران با وفاى امام علیه‏ السلام درود و سلام فرستاده‏اند، به اینان که روزى وعده نصرت دادند و پیمان فداکارى بستند، و روزى هم به‏ روى امام شمشیر کشیدند و تا پاى کشتن وى ایستادگى کردند، لعنت و نفرین کرده‏ اند، اما انصاف این است که مردم کوفه، کارى برخلاف معمول و عملى که موجب حیرت باشد انجام نداده‏ اند و هر دو کارشان برطریق قاعده بود: هم آن نامه‏ ها که نوشتند و هم آن شمشیرها که به روى امام کشیدند. تاریخ پژوهان 1384 شماره 4، سید حسن فاطمى به‌طور کلی، می‏ توان شیعیان کوفه را به شیعیان سیاسی، حبی، دینی و اعتقادی تقسیم نمود.
سرت اگر چه در آن روز رفت بر سرِ نی نخورد دشمنت اما جُوِی ز گندم ری سری که بود دمادم به روی دوشِ نبی سری که بر سرِ نی شد به جرم حق‌طلبی سرت شریف‌ترین سجده‌گاهِ باران است سرت امانتِ سنگینِ روزگاران است منم مسافر بی‌زاد و برگ و بی‌توشه سلامِ من به تو، ای قبله‌گاهِ شش‌گوشه سلام وارث آدم، سلام وارث نور سلام ماه درخشانِ آسمان و تنور سلام تشنه‌لبِ کشتۀ میانِ دو رود سلام خیمۀ جانت اسیر آتش و دود سلام ما به تو ای پادشاه درویشان چه می‌کنند ببین با تو این کج‌اندیشان تو آبروی شرف، آبروی مرگ شدی کتاب وحی تو بودی و برگ برگ شدی تو در عراقی و رو کرده‌ای به سمت حجاز میان معرکه هم ایستاده‌ای به نماز بخوان که دل به نوایی دگر نمی‌بندم که خورده تیر غمت بر دوازده‌بندم چه با مرام شما کرده‌اند بی‌دینان هزار بار تو را سر بریده‌اند اینان چه سود بعدِ تو چون برده، بندگی کردن حباب‌وار، یزیدانه زندگی کردن حسین گفتن و دل باختن به خویِ یزید بدا به غیرت ما کوفیانِ عصر جدید چه زود در کنفِ رنگ و رِیب فرسودن مدام بردۀ تزویر و زور و زر بودن چه سود دل به غمت دادن و زبانم لال حسین گفتن و... آتش زدن به بیت‌المال حسین، کوفی پیمان‌شکن نمی‌خواهد حسین، سینه‌زنِ راهزن نمی‌خواهد حسین را، ز مرامش شناختن هنر است حسین دیگری از نو نساختن هنر است «بزرگ فلسفۀ قتل شاه دین این است که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است» :: شبی رسیده ز ره، شب نگو، بگو سالی ببین ز خواجۀ رندان گرفته‌ام فالی «نماز شام غریبان چو گریه آغازم به مویه‌های غریبانه قصه پردازم» سلام، کوهِ غم و کوهِ صبر و کوهِ بلا سلام، حنجرۀ بی‌بدیل کرب‌وبلا تو با مرامِ حسینی میان کوفه و شام بنای ظلم فرو ریختی به تیغ کلام بگو به ما که به گوشَت مگر چه خواند حسین بگو! مگر ز لبانش چه دُرّ فشاند حسین بگو که گفت من این راه را به سر رفتم به پای‌بوسیِ این راهِ پرخطر رفتم تو هم به پای برو ما نگاهمان که یکی‌ست مراممان که یکی رسم و راهمان که یکی‌ست بگو که گفت: هلا نور چشم من زینب! بخوان به نام گل سرخ در صحاریِ شب بخوان که دود شود دودمان دشمن تو بنای جور بلرزد ز خطبه خواندن تو نبینمت که اسیر حرامیان باشی اسیر فتنه و نیرنگ شامیان باشی که در عشیرۀ ما عشق، ارث اجدادی‌ست اسارت است که سنگِ بنای آزادی‌ست سلام ما به اسارت، سلام ما به دمشق سلام ما به پیام‌آورِ قبیلۀ عشق ببین نشسته به خون، مقتل لهوفیِ ما گرفته رنگِ فغان نامه‌های کوفیِ ما شرابِ نور که هشیار و مست خورده تویی که گفته‌ است که کشتی شکست‌خورده تویی سرت اگر چه در آن روز رفت بر سرِ نی نخورد دشمنت اما جُوِی ز گندم ری سعید بیابانکی
بررسی سیر نگارش نامه های ارسالی به جانب امام حسین (ع) از سوی کوفیان و دعوت حضرت برای آمدن به کوفه و آگاهی از وضعیت نگارندگان این نامه ها نشان می دهد که هرچند منابع کهن در فراوانی نامه ها هم داستان هستند، اهتمامی برای ذکر آمار مجموع نامه ها نداشته اند. بر اساس بررسی و تحلیل داده های منابع کهن حداقل می توان از پنج نوبت نامه نگاری کوفیان با حضرت سخن به میان آورد. داده های موجود بر آنند که این نامه نگاری ها در هر نوبت به صورت نگارش نامه ای واحد و دعوت جمعی بوده است و تنها در نویت دوم، نگارش نامه ها به صورت جداگانه و دعوت فردی صورت گرفته است؛ نامه هایی که مجموع آن ها از پنجاه و چند نامه فراتر نمی رود. بر این اساس سخن گفتن از عدد مجموع دوازده هزار نامه که در کتاب اللهوف بدان اشاره شده است ، با توجه به داده های موجود در این منابع، نامحتمل است و شواهدی بر تقویت و پذیرش آن وجود ندارد. خاصه آنکه به سبب مشابهت متن گزارش لهوف با گزارش های دیگر منابع، پذیرش دو مطلب رسیدن ششصد نامه در یک روز و جمع شدن حدود دوازده هزار نامه نزد امام به آسانی امکان پذیر نیست. شایان ذکر است به دلیل شرایط قبیله ای حاکم بر آن عصر می توان تناسب نداشتن دوازده هزار نامه با تعداد بزرگان و سران عشیره های هر قبیله را هم مطرح کرد؛ زیرا با توجه به فرهنگ قبیله ای نیازی به نامه نگاری تک تک افراد نبوده است و امضای بزرگ یک عشیره می توانست به معنای حمایت همه افراد خاندان وی به حساب آید. البته با توجه به جایگاه علمی سید بن طاووس و احتمال اشتباه در استنساخ ها، به نظر می رسد باید با بررسی نسخه ها، ابتدا از وجود این دو فقره اضافه در نُسَخ دیرین این کتاب یقین حاصل کرد، آنگاه با تتبعی مضاعف مستندات آن را شناسایی کرد؛ زیرا احتمال دارد آمار نامه ها با رقم دوازده هزار کوفی بیعت کننده با مسلم به نقل طبری (طبری، ۱۳۸۷: ۳۴۹ /۵)، خلط شده باشد که این خود کاوشی دیگر را در مجالی دیگر می طلبد. نکته آخر آنکه انتساب نگارش هجده هزار نامه از سوی کوفیان به ابن سعد که در برخی مقالات مشاهده می گردد (رنجبر، ۱۳۸۴: ۵۲)، به ظاهر متشابه شدن آمار بیعت کوفیان با مسلم (ابن سعد، ۱۴۱۸: ۴۵۸/۱۰-۴۵۹) با آمار نگارندگان نامه به امام حسین (ع) باشد. مجله «شیعه پژوهی» - پاییز 1395 - شماره 8 , قاضی خانی، حسین. به‌طور کلی، می‏ توان شیعیان کوفه را به این گروه‏ها تقسیم نمود: شیعیان سیاسی: معتقد به برتری امام علی‏† بر خلفای پیشین و حقّانیت آن حضرت در جنگ با مخالفانش بودند. شیعیان حبّی: اهل‌بیت‰ را صرفاً به این دلیل که پیامبرˆ تأکید فراوانی بر دوستی ایشان می‌کرد، دوست داشتند. شیعیان دینی: ائمّة اطهار‰ را در امور دینی، اعلم از دیگران می‏دانستند، ولی به لحاظ سیاسی تابع حکومت وقت بودند. شیعیان اعتقادی: اینان شیعیان واقعی بودند . با بررسی سیر تحوّلات کوفه و عملکرد کوفیان در تحرّکات شیعی، که در این شهر به وقوع پیوست، می‏توان به این نتیجه رسید که تشیّع اکثریت کوفیان از جنس سیاسی، سپس حبّی و دینی بود و تعداد شیعیان اعتقادی به مراتب کمتر از تعداد کل شیعیان بود.
🔸‏سید حسن نصرالله: سیاه بپوشید و شهر را سیاهپوش کنید. تابلوهای تبلیغاتی را مطالب عاشورایی پر کنید. رسانه‌ها مراسم پخش کنند. هر شخصی صفحه خودش را منبر و مجلس عزای حسینی کند.
السلام علیکم یا انصار ابی عبد الله الحسین بابی امام و امی زهیر وقتی در مسیر کربلا، غربت و در عین حال حقانیت سیدالشهداء سلام الله علیه را دید سخنی به غایت شگفت گفت که بنده تا به حال از یاران حضرت کلامی زیباتر از آن ندیده ام. او گفت: ای پسر رسول خدا به خدا سوگند، اگر ما فانی نبودیم و ( بدون حساب و کتاب در نهایت آسودگی) در دنیا باقی و جادوانه می زیستیم و تنها در صورت یاری و نصرت تو از آن نعمت جادوانه محروم میشدیم، بدون شک و درنگ همراهی با تو و قیامت را بر آن بقا وحیات جادوانه بر می‌گزیدیم.  يا بن رَسُول اللَّهِ وَاللَّهِ لو كَانَتِ الدُّنْيَا لنا باقية، وكنا فِيهَا مخلدين، إلا أن فراقها فِي نصرك ومواساتك، لآثرنا الخروج معك عَلَى الإقامة فِيهَا تاریخ طبری به نقل از ابومخنف پ.ن: تصویر از محمد نیازی