هدایت شده از سبک زندگی دینی
❗️آثار مخرب بگو مگو
🔻امام هادى عليهالسلام:
➖ بگو مگو، دوستى طولانى را از بين مىبَرد و رابطه محكم را به جدايى مىكشاند وكمترين اثر بگو مگو اين است كه هر كدام از دو طرف، مىخواهد بر ديگرى پيروز شود و همين در پى پيروزى بودن، مهمترين عامل قطع رابطه است.
اَلْمِراءُ يُفْسِدُ الصَّداقَةَ الْقَديمةَ وَ يُحِلُّ الْعُقْدَةَ الْوَ ثيقَةَ وَ اَقَلُّ مافيهِ اَنْتَـكونَ فيهِ الْمُغالَبَةُ وَ الْمُغالَبَةُ أمتَنُ اَسْبابِ الْقَطيعَةِ
📚 نزهةالناظر، ص ۱۳۹، ح ۱۱
هدایت شده از سبک زندگی دینی
در ایام متوکل عباسی زنی ادعا کرد که من حضرت زینب هستم. متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از آن زمان سالهای زیادی گذشته است.
آن زن گفت: رسول خدا در من تصرف کرد و من هر چهل سال به چهل سال جوان می شوم.
متوکل، بزرگان و علما را جمع کرد و راه چاره خواست.
متوکل به آنان گفت: آیا غیر از گذشت زمان، دلیل دیگری برای رد سخنان او دارید؟ گفتند: نه.
آنان به متوکل گفتند: هادی را بیاور شاید او بتواند باطل بودن ادعای این زن را روشن کند.
امام هادی علیه السلام حاضر شد و فرمود: این زن دروغگو است و زینب سلام الله علیها در فلان سال وفات کرده است.
متوکل پرسید : آیا غیر از این، دلیلی برای دروغگو بودن او هست؟
امام هادی علیه السلام فرمود: بله و آن این است که گوشت فرزندان فاطمه سلام الله علیها بر درّندگان حرام است. تو این زن را به قفس درّندگان بینداز تا معلوم شود که دروغ می گوید.
متوکل خواست او را در قفس بیندازد، آن زن گفت: این آقا می خواهد مرا به کشتن بدهد، یک نفر دیگر را آزمایش کنید. برخی از دشمنان امام هادی علیه السلام به متوکل پیشنهاد کردند که خود امام هادی علیه السلام داخل قفس برود.
متوکل به امام عرض کرد: آیا می شود خود شما داخل قفس بروید؟! نردبانی آوردند و امام علیه السلام داخل قفس رفت و در داخل قفس شش شیر درنده بود.
وقتی امام علیه السلام داخل شد شیرها آمدند و در برابر امام علیه السلام خوابیدند و حضرت آنها را نوازش کرد و با دست اشاره می کرد و هر شیری به کناری می رفت.
وزیر متوکل به او گفت : زود او را از داخل قفس بیرون بیاور وگرنه آبروی ما می رود.
متوکل از امام هادی علیه السلام خواست که بیرون بیاید و امام علیه السلام بیرون آمد. امام فرمود : هر کس می گوید فرزند فاطمه (سلام الله علیها) است داخل شود.
متوکل به آن زن گفت : داخل شو. آن زن گفت : من دروغ می گفتم و احتیاج، مرا به این کار وا داشت و مادر متوکل شفاعت کرد و آن زن از مرگ نجات یافت...
هدایت شده از سبک زندگی دینی
امام هادى عليه السلام:
هر کس از خدا بترسد دیگران از او بترسند هر کس مطیع خدا باشد دیگران از او اطاعت خواهند کرد
هرکس مطیع خدا باشد از خشم بندگان نهراسد و هر کس خدا را به خشم آورد باید بداند که روزی دچار خشم بندگان خواهد شد
🌷قال الامام الهادی
🍀مَنْ اتَّقی الله یتَّقی، وَ مَنْ اطاعَ لله یطاع، و من اطاعَ الخالق لم یبال سَخَطَ المَخْلُوقین، و مَنْ اَسْخَطَ الخالق فَلییقَنَ ان یحِلَّ به سَخَطَ المَخلوقین🍀
هدایت شده از سبک زندگی دینی
امام هادی(ع) و طلب دعا زیر حائر حسینی
ابوهاشم جعفری میگوید بر امام هادی(ع) وارد شدم در حالی که حضرت تبدار و بیمار بودند به من فرمودند: اى ابا هاشم شخصى از دوستان ما را به حائر بفرست تا برایم دعاء کند، از نزد آن حضرت بیرون آمدم در این هنگام با على بن بلال مواجه شدم فرموده حضرت را برایش بازگو نموده و از وى راجع به شخصى که حضرت فرمودهاند درخواست کرده و جویا شدم.
على بن بلال گفت: شنیدم و اطاعت مىکنم ولى مىگویم: حضرت خودشان از حائر افضل و برتر هستند زیرا ایشان به منزله کسى است که در حائر مىباشد (یعنى حضرت سیدالشهداء) و دعاء آن جناب براى خودشان افضل و برتر است از دعاء من براى ایشان در حائر. من محضر امام علیهالسّلام مشرف شده و حرف على بن بلال را خدمتش عرض کردم، حضرت به من فرمودند: به او بگو: رسول خدا از بیت و حجر الاسود افضل بودند ولى در عین حال دور بیت طواف مىکرده و حجر را استلام مىفرمودند، خداوند متعال بقاع و مواضعى دارد که مىخواهد در آن جاها خوانده شود تا دعاء، دعاکننده را مستجاب فرماید و حائر از جمله این مواضع مىباشد.
أَبُو هَاشِمٍ الْجَعْفَرِیُّ قَالَ: «دَخَلْتُ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ع وَ هُوَ مَحْمُومٌ عَلِیلٌ فَقَالَ لِی یَا أَبَا هَاشِمٍ ابْعَثْ رَجُلًا مِنْ مَوَالِینَا إِلَى الْحَائِرِ یَدْعُو اللَّهَ لِی فَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ فَاسْتَقْبَلَنِی عَلِیُّ بْنُ بِلَالٍ فَأَعْلَمْتُهُ مَا قَالَ لِی وَ سَأَلْتُهُ أَنْ یَکُونَ الرَّجُلَ الَّذِی یَخْرُجُ فَقَالَ السَّمْعَ وَ الطَّاعَةَ وَ لَکِنَّنِی أَقُولُ- إِنَّهُ أَفْضَلُ مِنَ الْحَائِرِ إِذْ کَانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ فِی الْحَائِرِ وَ دُعَاؤُهُ لِنَفْسِهِ أَفْضَلُ مِنْ دُعَائِی لَهُ بِالْحَائِرِ فَأَعْلَمْتُهُ ع مَا قَالَ فَقَالَ لِی قُلْ لَهُ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَفْضَلَ مِنَ الْبَیْتِ وَ الْحَجَرِ وَ کَانَ یَطُوفُ بِالْبَیْتِ وَ یَسْتَلِمُ الْحَجَرَ وَ إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى بِقَاعاً یُحِبُّ أَنْ یُدْعَى فِیهَا فَیَسْتَجِیبَ لِمَنْ دَعَاهُ وَ الْحَائِرُ مِنْهَا.» (کامل الزیارات، ص 274)
هدایت شده از سبک زندگی دینی
امام هادی (علیه السلام) فرمود:
الصوفیة کلّهم من مخالفینا
و طریقتهم مغایرة لطریقتنا
صوفیه تمامشان از مخالفان ما هستند
و مسیر آنان غیر از مسیر ما می باشد
حديقة الشيعه, ص ۶٠٢
هدایت شده از سبک زندگی دینی
◾️حرمت مؤمن
🔸عدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَبِي هَاشِمٍ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ: بَعَثَ إِلَيَّ أَبُو الْحَسَنِ ع ... إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ يَطُوفُ بِالْبَيْتِ وَ يُقَبِّلُ الْحَجَرَ وَ حُرْمَةُ النَّبِيِّ وَ الْمُؤْمِنِ أَعْظَمُ مِنْ حُرْمَةِ الْبَيْت
از حضرت امام هادی ع:
حرمت رسول الله ص و مؤمن از حرمت بیت الله بالاتر است.
📚 الكافي، الإسلامية، ج4، ص568؛ كامل الزيارات، ص273.
الإختصاص، ص325 به سند دیگر از امام صادق ع: «حُرْمَةُ الْمُؤْمِنِ أَعْظَمُ مِنْ حُرْمَةِ هَذِهِ الْبَنِيَّة»؛ تنبيه الغافلين بأحاديث سيد الأنبياء والمرسلين للسمرقندي، ص308 از رسول الله ص.
🔸 محَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ عَمِّهِ حَمْزَةَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع ... مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ بَارَزَنِي بِالْمُحَارَبَةِ.
در حدیث قدسی آمده:
هر كه به يكى از دوستان من اهانت كند، به پيكار من آمده و مرا به مبارزه خوانده است.
📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج1، ص144؛ أصول الكافي ترجمه مصطفوى، ج1، ص197.
این روایت به اسناد بسیار در منابع فریقین آمده است؛ مانند:
الكافي، ج1، ص351-352 با 4 سند؛ التوحيد للصدوق، ص169، 399؛ الزهد لأحمد بن حنبل، ص56؛ الأولياء لابن أبي الدنيا، ص9.
#امام_صادق علیه السلام فرمود:
زمانی که از برادر مؤمنت به تو چیزی و عملی رسید که تو آن را بد میدانی، لازم است تا هفتاد بار برای آن عذری بتراشی. و اگر برای او عذری نیافتی با خود بگو شاید عذری داشته که ما آن را نمیدانیم
📚عوالم العلوم و المعارف و الاحوال، ج 20، ص 706
هدایت شده از سبک زندگی دینی
مرگ همان حمام است 🔵
یکی از یاران امام هادی علیه السلام در حال احتضار بود و به شدت بی تابی می کرد. حضرت به عیادت او رفتند و چون او را در آن حال دیدند فرمودند:
ای بنده خدا، چون مرگ را نمی شناسی از آن می ترسی!
آیا اگر بدنت کثیف باشد یازخمی شده باشد، دوست داری به حمام بروی وکثافتها و زخمها را شستشو دهی؟ عرض کرد: بلی فرزند رسول خدا.
حضرت فرمودند: مرگ همان حمام است.
و چون از آن بگذری، از هر همّ و غمّی راحت می شوی و به خوشیهائی که در انتظار توست می رسی.
هدایت شده از سبک زندگی دینی
امام هادی علیه السلام:
هر كه براى خود شخصيّت و ارزشى قائل نشود از گزند او خاطر جمع مباش
مَنْ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلاَ تَأْمَنْ شَرَّهُ
تحف العقول جلد۱ صفحه۸۸۱
افراد از منظری دو گونه اند:
1️⃣ عده ای هستند که برای خود شخصیت و ارزش وجودی قائلند؛ که نشانه هایی دارد مثلا آنها زیر بار منت کسی نمی روند هرچند اگر به چیزی احتیاج داشته باشند.
دیگر اینکه حتی الامکان دست نیاز به سوی کسی دراز نمی کنند.
همچنین کارهایی که مخالف حفظ آبرو است انجام نمی دهند.
دیگر اینکه گاه از درآمدهای بالا ولی از کارهای پست صرفنظر می کند تا شخصیت خود را حفظ کنند.
دیگر اینکه با افراد پست همنشین و دوست نمی باشند.
نشانه های دیگری هم برای آنها وجود دارد
2️⃣ افراد بی شخصیت که در همه ی نشانه های فوق وارونه عمل می کنند. به آسانی دست احتیاج به سوی این و آن دراز می کنند و به فکر آبروی خود نیستند. این دسته، انسان های خطرناکی هستند مخصوصا اگر به مقام و ثروتی برسند؛ این دسته چون برای منافع خود دست به هر کاری می زنند اگر به مال و منال و مقامی دست یابند نباید از شرشان ایمن بود.
حدیث امام هادی علیه السلام درس بزرگی به ما می آموزد که از طرف چه کسانی احساس خطر کنیم! ادر این حدیث فرموده شده نسبت به افراد بی شخصیت و بی بند و بار باید جانب احتیاط را رعایت کنیم زیرا آنها هر کاری را ممکن است انجام دهند!
مدتی قبل از شهادت امام هادی(ع) در سال ۲۵۴، خانهی او شاهد مراسم ازدواج پسرش، حسن(ع) بود.
عروس، از بزرگزادگان روم شرقی بود. بانو «ملیکا» (مادر امام زمان-عج-)
نمایندهی امام هادی(ع) او را به سامرا آورد. مسلمان شد و نامش را «نرجس» گذاشتند.
مدتی بعد با حسن بن علی(ع) ازدواج کرد... یک سال بعد، «امام زمان» متولد شد...
📚ایران در عصر امامان، فصل ١٠
تصویرنگاری: حسن روحالامین
📌بخشی از خطبه #غدیریه امام #هادی(ع):
شهادت می دهم که هر کس در مورد امامت تو( #علی) تردید داشته باشد،
به رسول الله(ص) که امین خداوند است، ایمان نیاورده است.
کسی که از #ولایت تو به سوی غیر تو عدول کند، از دین استوار خداوند، برگشته است.
أَشْهَدُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَنَّ الشَّاكَّ فِيكَ مَا آمَنَ بِالرَّسُولِ الْأَمِينِ وَ أَنَّ الْعَادِلَ بِكَ غَيْرَكَ عَانِدٌ [عَادِلٌ] عَنِ الدِّينِ الْقَوِيمِ الَّذِي ارْتَضَاهُ لَنَا رَبُّ الْعَالَمِينَ وَ أَكْمَلَهُ بِوِلايَتِكَ يَوْمَ الْغَدِيرِ
📚ابن مشهدی، خطبه غدیریه امام هادی(ع)
آیت الله بهجت: نباید در مشکوکات از غیر معصوم تبعیت نمود
معصوم علیهالسلام اهل خطا و خطیئه نیست، ولی غیر معصوم هرچند از علمای بزرگ و جلیلالقدر باشد، خالی از خطا نیست؛ لذا نباید مشکوکات اقوال و آرای آنها را بهواسطه عظمت شأن و بزرگی مقامشان پذیرفت،١ بلکه تنها در واضحات و مسلمات باید مطابق نظرشان بود، و در مشکوکات باید گفت: نَعْتَقِدُ بِمَا اعْتَقَدَ بِهِ جَعْفَرُ بن مُحَمد وَ الْمَهْدِی علیهمالسلام (به آنچه حضرت جعفربنمحمد و حضرت مهدی علیهمالسلام بدان اعتقاد دارند، معتقدیم).
مرحوم شیخ مفید با همه جلالت و عظمتی که دارد و تاج سر ماست، منکرِ عالم ذر شده،٢ با اینکه اخذ عهد و میثاق مسلماً بوده است و خود مبدأ عهد، کافی است در احتجاج بر وجود عالم ذر؛ زیرا او بوده و هست و خواهد بود. و اقرارِ «قَالُواْ بَلَی؛ گفتند آری»٣ بیخود و بیجهت از انسانها صادر نشده، بلکه ربط مخلوق به خالق و قیام به اوست، و لذا تدلّی و تجلی را عیناً مشاهده کردند و اقرار به ربوبیت حضرت حق نمودند.
مرحوم شیخ صدوق رحمهالله هم با همه بزرگی و عظمتش که تاج سر ماست اعتقاد به سهوالنبی صلیاللهعلیهوآله داشته است.۴
در محضر بهجت، ج۲، ص۲۶۳
١.منظور آیتالله بهجت قدسسره در مسائل اصول دین و اعتقادات است، نه در فروع و احکام؛ چراکه در احکام اگر مجتهد و یا محتاط نباشیم، باید به حکم عقل و شرع از علما و فقها تقلید نماییم.
٢.ر.ک: تصحیحالاعتقاد، ص۸۰؛ بحارالانوار، ج۶، ص۲۵۲؛ ج۵۸، ص۸۰ و ۱۴۲..
٣.اعراف: ۱۷۲.
۴.ر.ک: بحارالانوار، ج۱۷، ص۱۰۲.
با افزايش قدرت، حرص كم مىشود:
امیرالمؤمنین علیه السلام در گفتاری حكيمانه به يك نكته روانى اشاره مىكند كه در زندگى انسان، سرنوشتساز است، مىفرمايد: «هنگامى كه قدرت بر چيزى فزونى يابد علاقه به آن كم مىشود»؛ (وَقال علیه السلام: إِذَا كَثُرَتِ آلْمَقْدِرَةُ قَلَّتِ الشَّهْوَةُ).
به گفته مرحوم «كمرهاى» در منهاجالبراعة اين گفتار حكيمانه از يك اصل روانى معروف سرچشمه مىگيرد كه مىگويد: «الإنْسانُ حَريصٌ عَلى ما مُنِعَ؛ انسان نسبت به چيزى كه براى او ممنوع شده حرص فراوان دارد». دليل آن هم روشن است؛ چيزى كه در دسترس انسان باشد و هر زمان بخواهد به آن برسد، نه براى ذخيره كردن آن دست و پا مىزند، نه به علّت ازدست دادنش اضطراب دارد و اى بسا با بىاعتنايى به آن نگاه كند و حتى گاه از آن سير و ملول شود؛ ولى به عكس، چيزى كه در دسترس او نيست يا به زحمت پيدا مىشود به آن علاقه نشان مىدهد و گاه اصرار دارد بيش از مقدار حاجت خود از آن ذخيره كند. به همين دليل هنگامى كه چيزى از مواد غذايى كم مىشود، مردم به فروشگاهها هجوم مىبرند و هركس چند برابر نيازش خريدارى مىكند و براثر آن، نوعى قحطى مصنوعى حاصل مىگردد. در اينگونه موارد اگر مديران جامعه فروشگاههايى را ـ هرچند بهطور موقت ـ پر از مواد مذكور كنند هجوم براى خريدن فرو مىنشيند و مردم تنها به مقدار حاجت روزانه از آن تهيه مىكنند وبازار، كساد مىشود.
نيز به همين دليل است كه بازرگانان سودجو در عرصه داخلى و بينالمللى براى اينكه متاع خود را به قيمتهاى گزاف بفروشند، موقتا جلوى توزيع آن را گرفته و گاه افرادى را به بازار مىفرستند كه هرچه در بازار هست خريدارى كنند و به اين ترتيب قحطى مصنوعى ايجاد كنند و سپس اجناس خود را بهتدريج به بازار مىفرستند تا به قيمت گزاف بفروشند. يكى از دلايل تحريم احتكار در اسلام نيز همين است كه ايجاد گرانى مصنوعى مىكند و مردم را در وحشت فرو مىبرد و سبب تحريك حرص مردم مىشود كه بيش از نياز خود مطالبه مىكنند و قحطى كاذب جديدى به وجود مىآورند.
مديران جامعه بايد از اين نكته بهرهگيرى كنند و هميشه مقدار قابل توجهى از مواد غذايى و ساير مواد مورد نياز را در بازار حاضر سازند تا مردم بر تهيه نيازهاى خود در كوتاهمدّت و درازمدّت احساس توانايى كنند و مصداق «كَثُرَتِ الْمَقْدِرَةُ» شود كه نتيجه آن، احساس بىنيازى و مصداق «قَلَّتِ الشَّهْوَةُ» است؛ درست، كارى كه سودجويان و توليدكنندگان بازار سياه از ضد آن بهرهگيرى مىكنند و از اين طريق، آلاف و الوفى به ناحق بهدست مىآورند.
*
پی نوشت:
(1) . سند گفتار حکیمانه: تنها مدرک دیگرى که خطیب در مصادر براى این کلام نورانى ذکر کرده غررالحکم آمدى است که باکمى تفاوت آن را آورده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 190). نویسنده کتاب عیون الحکم و المواعظ از علماى قرن ششم نیز این کلام حکیمانه را با کمى تفاوت ذکرکرده است. (عیون الحکم والمواعظ، ص 115)