🔸علامۀ امینی رحمت الله علیه :
«هم وزن خود برای غربتِ مولا امیرالمؤمنین علیه السلام اشک ریختم و الغدیر را نوشتم»
🔹علامه خود میگوید که من برای نوشتن الغدیر ۱۰ هزار جلد کتاب از «باء» بسم الله تا «تاء» تمّت آن خواندهام. و به ۱۰۰هزار جلد کتاب، مراجعات مکرر داشتهام.
🔸در این کتاب ارزشمند، سند روایی غدیر را با استفاده از منابع اهل سنت، از 110 صحابه پیامبر اکرم (صلوات الله علیه وآله) و 84 نفر از تابعین، نقل کرده و 360 راوی حدیث غدیر از اهل سنت را، از قرن دوم تا قرن چهاردهم هجری قمری معرفی کرده است.
🔹علامه سرانجام در ۲۸ ربیع الثانی دار فانی را بدرود گفت و پس از انتقال پیکر مطهرشان به عراق ، طبق وصیت در نجف اشرف در کتابخانه امیرالمومنین علی علیه السلام که خود بنیان گذار آن بود، به خاک سپرده شد.
🔸نثار روح ایشان و همۀ علمایی که در جهت اثباتِ حقانیت امیرالمومنین علی علیه السلام قدم و قلمی برداشته اند صلوات مع الفاتحه.
مرحوم شیخ #آقا_بزرگ_تهرانی صاحب کتاب ارزشمند #الذریعه نسبت به آقا امیر المؤمنین علیه السلام ارادت ویژه ای داشت ایشان وقتی به عظمت کتاب «الغدیر» علامه امینی واقف می شود، از خدا می خواهد تا باقی مانده ی عمر او را به صاحب الغدیر بدهد تا کار هدایت #الغدیر به اتمام رسد. وی در تغریظی برای #علامه_امینی نوشته است:
«من قاصرم از وصف این کتاب گران بها و ستایش آن. الغدیر بالاتر و بزرگ تر از آن است که آن را وصف کنند و ثنا گویند. من #تنها_کاری که می توانم بکنم این است که دعا کنم تاخداوند عمر مؤلف کتاب را طولانی کند و به او فرجام نیک بخشد. این است که با#خلوص_دل ازدرگاه خدای متعال مسألت می کنم که بقیه ی #عمر مرا بر عمر شریف او بیفزاید تا او بتواند به همه ی آرمان خویش دست یابد.»
هدایت شده از تاریخ تفکر تمدن
♦️ تاریخ قتل #عُمر بن خطاب؟
📌تاریخ قتل عُمر بن خطاب در اغلب منابع تاریخی -اعم از شیعه و سنی- در ماه ذیالحجه و در روزهای آخر این ماه گفته شده است.
اختلاف اقوال در تعیین دقیق روز است؛ یعنی روز زخمی شدن و روز فوتش.
خنجر خوردن وی را اکثر قریب به اتفاق مورخان و تقریباً به اجماع، در بامداد روز چهارشنبه ٢٦ ذیالحجه سال ٢٣ق گفتهاند و فوتش را اغلب سه روز پس از زخمی شدنش دانستهاند.
وی هنگام ضربت خوردن شراب نبیذ می خورد.
شروع خلافت عثمان را نیز همگی در ابتدای ماه محرّم گفتهاند.
علمای متقدّم شیعه بر اینکه عمر در ذیحجه کشته شده اتفاق نظر داشته اند و حتی علامه مجلسی هم به رغم تایید نهم ربیع، به این زمان شهادت داده است.(بحارالانوار، ج31، ص 118)
ابن ادریس حلی درباره تاریخ نهم ربیع می گوید: مَنْ زَعَمَ أَنَّ عُمَرَ قُتِلَ فِیهِ فَقَدْ أَخْطَأَ بِإِجْمَاعِ أَهْلِ التَّوَارِیخِ وَ السِّیَرِ (هر کس بپندارد عمر در نهم ربیع کشته شده به اجماع صاحبان کتب تاریخ و سیره در اشتباه است) سپس وی تاریخ ذیحجه را صحیح دانسته،می فرماید: الإجماعُ حاصلٌ مِن الشیعةِ و أهلِ السنّةِ على ذلک.(شیعه و سنی بر آن اتفاق نظر دارند) بحارالانوار، ج31، ص 119
پس شهرت قتل عُمر بن خطاب در ماه ربیعالأول، استنادی علمی ندارد و بر خلاف اجماع مورخان و فاقد اعتبار است.
بنابراین مراسم عمرکشان (عید الزهرا / فرحه الزهرا ) که برخی در ماه ربیع الاول برگزار میکنند اساسا با تاخیر حدود هفتاد روز انجام می شود.
* انگیزه ی قتل عمر :
درباره قاتل عمر که فیروز ابولؤلؤة نام دارد طبق منابع تاریخی، مسلمان یا زردشتی یا نصرانی بودن او معلوم نیست: اینکه آیا او از زردشتی های هم پیمان با مسلمانان بوده یا نصرانی بوده یا مسلمان شده بود معلوم نیست. همچنین دلیلی بر شیعه بودن او وجود ندارد. انگیزه ی او در کشتن عمر بن خطاب نیز یک انگیزه شخصی بوده : در واقع او نسبت به گزاف بودن مالیاتِ مقرّر اعتراض داشت و نزد عمر شکایت برد، ولی عمر مالیاتش را تخفیف نداد لذا نقشه قتل عمر را طراحی کرد. بنابراین انگیزه ی ابولولو یک انگیزه شیعی نبوده بلکه صرفاً یک تصفیه حساب شخصی بوده است. از این رو اینکه او برای خشنودی اهل بیت دست به این کار زده باشد از نظر مورخان مجهول است.
دکتر سید جعفر شهیدی احتمال داده است برخی از بزرگان قریش مثل مغیرة (مالک ابولولو) در ترورِ عمر نقش داشته اند زیرا از سختگیری های عمر به تنگ آمده بودند (تاریخ تحلیلی اسلام ص 129) آنچه دیدگاه ایشان را تقویت می کند اینست که عمر در روزهای آخر گفته بود می خواهد شیوه اش را در تقسیم بیت المال تغییر داده، مساوات را برگزیند که این می توانست موجب نگرانی برخی از بزرگان قریش شود آنان را به طراحی برای قتل عمر وادار کند. طبق این نظریه ابولولو فریبِ چند عربِ قریشی را خورده و آلت دست آنان شده است.
* موضع امیرمومنان درباره ی ترور عُمَر:
هیچگاه در منابع قدیم نیامده که امیرمومنان قتل عمر را تایید کرده باشند.
ابولولو پس از آسیب زدن به عمر – در حالِ امامت جماعت - تعدادی از نمازگزارانِ صف اول را نیز مورد حمله قرار داد و زخمی کرد که برخی به خاطر جراحات درگذشتند. حال آیا می توان گفت امام علی راضی بودند که عمر درمسجد و در حال نماز ترور شود؟ آیا مسجد احترام ندارد؟! آیا امام علیه السلام به زخمی شدن چند بی گناه راضی بودند؟! آیا امام راضی بودند عمر در نظر آیندگان بجای اینکه مورد نقد قرار گیرد برعکس به عنوان "خلیفه ی شهید" و "شهید محراب" مورد احترام و تقدیس قرار گیرد؟!!
اساساً عملکرد ابولولو قابل دفاع نیست.
امیرمومنان نیز به این قتل آن هم در مسجد النبی و در حال نماز راضی نبودند همانطور که بعدها به قتل عثمان نیز رضایت ندادند و همه ی این امور بدون اطلاع ایشان انجام شده است. برخی معتقدند اینها همه توطئه ی مخالفان علی بود که می خواستند آن حضرت را همدستِ قاتلانِ خلفا معرفی کنند چنانکه معاویه ایشان را به همکاری با قاتلان عثمان متهم می کرد. (نهج البلاغه نامه ی 28)
* مرگ ابولولو :
ابولولو پس از آسیب زدن به عمر و زخمی کردن تعدادی دیگر نمازگزاران پا به فرار گذاشت اما نتوانست از مسجد بیرون برود و در همانجا مردم او را دستگیر کردند و خودکشی کرد.
حال چگونه به ایران و کاشان رسیده باشد!!. بنابراین شایعه" ابولولو فرار کرده، نزد حضرت امیر آمد و از ایشان پناه خواست و ایشان فرمودند: من تو را با طیّ الارض به کاشان می برم که مردمانش شیعه هستند" کاملاً بی پایه است زیرا مردم کاشان در آن زمان شیعه نبوده اند. اساساً مردم کاشان به تبعیت از قم شیعه شدند و چون رواج تشیع در قم بین سالهای 80 تا 115هجری آغاز شده بنابراین در سال مرگ عمر (سال 23 هجری) خبری از تشیع در کاشان یا در قم نبوده است.بلکه تشیع در آن زمان در میان عده ای از صحابه در مدینة النبی منحصر بود.(جعفریان، تاریخ تشیع در ایران ص 173)
بنابر گزارش ابن حجر #عسقلانی(م852ق):
«#عمر در نامه ای حتی دستور داد تا کسی نام #محمد(ص) را بر فرزندان خود نگذارند.»
در گزارش دیگری نیز از عینی(م855ق):
«عمر به اهل کوفه نامه نوشت که هیچ کس را به نام پیامبر اکرم(ص) نامگذاری نکنید و به جماعتی از اهل #مدینه نیز دستور داد نام پسران خود را از محمد(ص) تغییر دهند تا جایی که اصحاب از او خواستند تا به آنان اجازه دهد و او آنان را ترک کرد.»
📚ابن حجر عسقلانی، مقدمه فتح الباری بشرح صحیح بخاری، ج10، ص472.
📚عینی، عمده القاری شرح صحیح البخاری، ج15، ص39.
📌نتیجه #تبلیغات_اموی
طبق گزارش مسعودی:
يكى از دوستان ما كه اهل علم بود مي گفت:
در انجمنى در #شام درباره #ابو بكر، #عمر، #على و #معاويه سخن مي گفتيم و سخنان اهل علم را ياد مي كرديم؛ جمعى از عامه مي آمدند و سخنان ما را مي شنيدند.
يكى از آنان كه از ديگران خردمندتر بود و ريش بزرگتری داشت، روزى به من گفت:
چقدر در باره #على و معاويه و فلان و فلان حرف ميزنيد. گفتم: تو در اين باب چه نظر دارى؟ گفت: در باره كى؟ گفتم: در باره على چه ميگوئى؟ گفت:
مگر او پدر #فاطمه نيست؟ گفتم: فاطمه كى بود؟ گفت: زن #پيامبر و دختر #عايشه و خواهر معاويه بود. گفتم حكايت على چگونه بود؟ گفت: در جنگ #حنين با پيامبر كشته شد.
📚مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج2، ص33.
♦️ تاریخ قتل #عُمر بن خطاب؟
📌تاریخ قتل عُمر بن خطاب در اغلب منابع تاریخی -اعم از شیعه و سنی- در ماه ذیالحجه و در روزهای آخر این ماه گفته شده است.
اختلاف اقوال در تعیین دقیق روز است؛ یعنی روز زخمی شدن و روز فوتش.
خنجر خوردن وی را اکثر قریب به اتفاق مورخان و تقریباً به اجماع، در بامداد روز چهارشنبه ٢٦ ذیالحجه سال ٢٣ق گفتهاند و فوتش را اغلب سه روز پس از زخمی شدنش دانستهاند.
وی هنگام ضربت خوردن شراب نبیذ می خورد.
شروع خلافت عثمان را نیز همگی در ابتدای ماه محرّم گفتهاند.
علمای متقدّم شیعه بر اینکه عمر در ذیحجه کشته شده اتفاق نظر داشته اند و حتی علامه مجلسی هم به رغم تایید نهم ربیع، به این زمان شهادت داده است.(بحارالانوار، ج31، ص 118)
ابن ادریس حلی درباره تاریخ نهم ربیع می گوید: مَنْ زَعَمَ أَنَّ عُمَرَ قُتِلَ فِیهِ فَقَدْ أَخْطَأَ بِإِجْمَاعِ أَهْلِ التَّوَارِیخِ وَ السِّیَرِ (هر کس بپندارد عمر در نهم ربیع کشته شده به اجماع صاحبان کتب تاریخ و سیره در اشتباه است) سپس وی تاریخ ذیحجه را صحیح دانسته،می فرماید: الإجماعُ حاصلٌ مِن الشیعةِ و أهلِ السنّةِ على ذلک.(شیعه و سنی بر آن اتفاق نظر دارند) بحارالانوار، ج31، ص 119
پس شهرت قتل عُمر بن خطاب در ماه ربیعالأول، استنادی علمی ندارد و بر خلاف اجماع مورخان و فاقد اعتبار است.
بنابراین مراسم عمرکشان (عید الزهرا / فرحه الزهرا ) که برخی در ماه ربیع الاول برگزار میکنند اساسا با تاخیر حدود هفتاد روز انجام می شود.
* انگیزه ی قتل عمر :
درباره قاتل عمر که فیروز ابولؤلؤة نام دارد طبق منابع تاریخی، مسلمان یا زردشتی یا نصرانی بودن او معلوم نیست: اینکه آیا او از زردشتی های هم پیمان با مسلمانان بوده یا نصرانی بوده یا مسلمان شده بود معلوم نیست. همچنین دلیلی بر شیعه بودن او وجود ندارد. انگیزه ی او در کشتن عمر بن خطاب نیز یک انگیزه شخصی بوده : در واقع او نسبت به گزاف بودن مالیاتِ مقرّر اعتراض داشت و نزد عمر شکایت برد، ولی عمر مالیاتش را تخفیف نداد لذا نقشه قتل عمر را طراحی کرد. بنابراین انگیزه ی ابولولو یک انگیزه شیعی نبوده بلکه صرفاً یک تصفیه حساب شخصی بوده است. از این رو اینکه او برای خشنودی اهل بیت دست به این کار زده باشد از نظر مورخان مجهول است.
دکتر سید جعفر شهیدی احتمال داده است برخی از بزرگان قریش مثل مغیرة (مالک ابولولو) در ترورِ عمر نقش داشته اند زیرا از سختگیری های عمر به تنگ آمده بودند (تاریخ تحلیلی اسلام ص 129) آنچه دیدگاه ایشان را تقویت می کند اینست که عمر در روزهای آخر گفته بود می خواهد شیوه اش را در تقسیم بیت المال تغییر داده، مساوات را برگزیند که این می توانست موجب نگرانی برخی از بزرگان قریش شود آنان را به طراحی برای قتل عمر وادار کند. طبق این نظریه ابولولو فریبِ چند عربِ قریشی را خورده و آلت دست آنان شده است.
* موضع امیرمومنان درباره ی ترور عُمَر:
هیچگاه در منابع قدیم نیامده که امیرمومنان قتل عمر را تایید کرده باشند.
ابولولو پس از آسیب زدن به عمر – در حالِ امامت جماعت - تعدادی از نمازگزارانِ صف اول را نیز مورد حمله قرار داد و زخمی کرد که برخی به خاطر جراحات درگذشتند. حال آیا می توان گفت امام علی راضی بودند که عمر درمسجد و در حال نماز ترور شود؟ آیا مسجد احترام ندارد؟! آیا امام علیه السلام به زخمی شدن چند بی گناه راضی بودند؟! آیا امام راضی بودند عمر در نظر آیندگان بجای اینکه مورد نقد قرار گیرد برعکس به عنوان "خلیفه ی شهید" و "شهید محراب" مورد احترام و تقدیس قرار گیرد؟!!
اساساً عملکرد ابولولو قابل دفاع نیست.
امیرمومنان نیز به این قتل آن هم در مسجد النبی و در حال نماز راضی نبودند همانطور که بعدها به قتل عثمان نیز رضایت ندادند و همه ی این امور بدون اطلاع ایشان انجام شده است. برخی معتقدند اینها همه توطئه ی مخالفان علی بود که می خواستند آن حضرت را همدستِ قاتلانِ خلفا معرفی کنند چنانکه معاویه ایشان را به همکاری با قاتلان عثمان متهم می کرد. (نهج البلاغه نامه ی 28)
* مرگ ابولولو :
ابولولو پس از آسیب زدن به عمر و زخمی کردن تعدادی دیگر نمازگزاران پا به فرار گذاشت اما نتوانست از مسجد بیرون برود و در همانجا مردم او را دستگیر کردند و خودکشی کرد.
حال چگونه به ایران و کاشان رسیده باشد!!. بنابراین شایعه" ابولولو فرار کرده، نزد حضرت امیر آمد و از ایشان پناه خواست و ایشان فرمودند: من تو را با طیّ الارض به کاشان می برم که مردمانش شیعه هستند" کاملاً بی پایه است زیرا مردم کاشان در آن زمان شیعه نبوده اند. اساساً مردم کاشان به تبعیت از قم شیعه شدند و چون رواج تشیع در قم بین سالهای 80 تا 115هجری آغاز شده بنابراین در سال مرگ عمر (سال 23 هجری) خبری از تشیع در کاشان یا در قم نبوده است.بلکه تشیع در آن زمان در میان عده ای از صحابه در مدینة النبی منحصر بود.(جعفریان، تاریخ تشیع در ایران ص 173)