eitaa logo
غدیر شناسنامه شیعه
159 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
45 فایل
✅ اصل و نسب و مذهب ما را چو بخواهید آغاز مسلمانی ما روز غدیــــــر است... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 عید غدیر بخش عمده ای از شناسنامه ی شیعه ائمه محسوب می شود. مقام معظم رهبری @ggg1400 آیدی ادمین: @mohammaddostmr
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸عید دل عید قربان، عید دل بریدن است؛ دل بریدن از آنچه غیر خداست؛ دل بریدن از آنچه غیر حقیقت است؛ دل بریدن از آنچه که ما را از معشوق هستی جدا کرده و به خود مشغول می‌کند. این دل بریدن به معنای بی رحمی و نامهربانی و دوست نداشتنِ مخلوقات و موجودات عالم نیست. این دل بریدن به معنای سختی دل و فراموشی جان نیست؛ بلکه به معنای این است که هر چه غیر معشوق است، جلوه و آیت اوست و ما باید نگاه و علاقه استقلالی را از کثرات و موجودات برداریم و بجای آن، نگاه و محبت آیتی و مَظهری داشته باشیم؛ یعنی به هر چه می نگریم، او را در آن جلوه ببینیم و در همه کثرات، حق تعالی را مشاهده نماییم. فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ به هر چه می‌نگرم صورت تو می‌بینم ازین میان همه در چشم من تو می‌آیی همه جهان به تو می‌بینم و عجب نبود ازان سبب که تویی در دو دیده بینایی به هیچ مخلوق و موجودی، مستقل نگاه نکنیم و هیچ آیتی را اصل نپنداریم. ابراهیم خلیل، محمد مصطفی، علی مرتضی، حسن مجتبی، حسین سیدالشهدا و دیگر انبیا و اولیاء الهی (سلام الله علیهم اجمعین) همه نسبت به مخلوقات، موجودات، همسر و فرزند، دوست و آشنا، مهربان بودند، علاقه‌مند بودند، محبت می‌کردند، دلسوز بودند، از فراقشان گریه می‌کردند؛ با این ویژگی که آنها نشانه و جلوه خداوند هستی‌اند؛ و هیچ یک از مخلوقات، آن بزرگواران را از نگاه به حقیقت هستی دور نمی‌کرد بلکه به او نزدیکتر می‌کرد؛ چرا که یاد دادند بدانیم و بفهمیم و مشاهده کنیم که اوست اول و آخر و ظاهر و باطن؛ و اوست با همه، هر جا که باشیم؛ و اوست قیوم همه؛ و اوست مالک همه؛ و اوست رب و معبود همه. ای فدای تو هم دل و هم جان وی نثار رهت هم این و هم آن دل فدای تو، چون تویی دلبر جان نثار تو، چون تویی جانان دل رهاندن ز دست تو مشکل جان فشاندن به پای تو آسان راه وصل تو، راه پرآسیب درد عشق تو، درد بی‌درمان بندگانیم جان و دل بر کف چشم بر حکم و گوش بر فرمان گر سر صلح داری، اینک دل ور سر جنگ داری، اینک جان این سخن می‌شنیدم از اعضا همه حتی الورید و الشریان که یکی هست و هیچ نیست جز او وحده لا اله الا هو
🔸عید دل عید قربان، عید دل بریدن است؛ دل بریدن از آنچه غیر خداست؛ دل بریدن از آنچه غیر حقیقت است؛ دل بریدن از آنچه که ما را از معشوق هستی جدا کرده و به خود مشغول می‌کند. این دل بریدن به معنای بی رحمی و نامهربانی و دوست نداشتنِ مخلوقات و موجودات عالم نیست. این دل بریدن به معنای سختی دل و فراموشی جان نیست؛ بلکه به معنای این است که هر چه غیر معشوق است، جلوه و آیت اوست و ما باید نگاه و علاقه استقلالی را از کثرات و موجودات برداریم و بجای آن، نگاه و محبت آیتی و مَظهری داشته باشیم؛ یعنی به هر چه می نگریم، او را در آن جلوه ببینیم و در همه کثرات، حق تعالی را مشاهده نماییم. فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ به هر چه می‌نگرم صورت تو می‌بینم ازین میان همه در چشم من تو می‌آیی همه جهان به تو می‌بینم و عجب نبود ازان سبب که تویی در دو دیده بینایی به هیچ مخلوق و موجودی، مستقل نگاه نکنیم و هیچ آیتی را اصل نپنداریم. ابراهیم خلیل، محمد مصطفی، علی مرتضی، حسن مجتبی، حسین سیدالشهدا و دیگر انبیا و اولیاء الهی (سلام الله علیهم اجمعین) همه نسبت به مخلوقات، موجودات، همسر و فرزند، دوست و آشنا، مهربان بودند، علاقه‌مند بودند، محبت می‌کردند، دلسوز بودند، از فراقشان گریه می‌کردند؛ با این ویژگی که آنها نشانه و جلوه خداوند هستی‌اند؛ و هیچ یک از مخلوقات، آن بزرگواران را از نگاه به حقیقت هستی دور نمی‌کرد بلکه به او نزدیکتر می‌کرد؛ چرا که یاد دادند بدانیم و بفهمیم و مشاهده کنیم که اوست اول و آخر و ظاهر و باطن؛ و اوست با همه، هر جا که باشیم؛ و اوست قیوم همه؛ و اوست مالک همه؛ و اوست رب و معبود همه. در داستان حضرت ابراهیم، خداوند نمی‌خواست اسماعیل را قربانی کند. می‌خواست ابراهیم را از بند تعلق و دلبستگی آزاد کند. لذا امتحانش کرد و وقتی سربلند بیرون آمد. متوجه شد از اول هم قرار نبود اسماعیل ذبح شود. این فقط یک امتحان بود... اما زمان اباعبدالله همه چیز از اول مشخص بود. این خاندان انتخاب کرده بودند که برای برقراری و استمرار حق هر زمان شرایط به سخت‌ترین حالت رسید، مقدم بر همه، خود قربانی شوند و با خون خود روشنگری کنند. خون تزریق کنند و جامعه مرده را زنده کنند. لذا خداوند قربانی ایشان را پذیرفت، برای رفع و دفع بلاهای بزرگتر که از بین رفتن دین و ارزش‌های الهی برای نسل‌های بعدی و بعدتر بود... ای فدای تو هم دل و هم جان وی نثار رهت هم این و هم آن دل فدای تو، چون تویی دلبر جان نثار تو، چون تویی جانان دل رهاندن ز دست تو مشکل جان فشاندن به پای تو آسان راه وصل تو، راه پرآسیب درد عشق تو، درد بی‌درمان بندگانیم جان و دل بر کف چشم بر حکم و گوش بر فرمان گر سر صلح داری، اینک دل ور سر جنگ داری، اینک جان این سخن می‌شنیدم از اعضا همه حتی الورید و الشریان که یکی هست و هیچ نیست جز او وحده لا اله الا هو
🔸عید دل عید قربان، عید دل بریدن است؛ دل بریدن از آنچه غیر خداست؛ دل بریدن از آنچه غیر حقیقت است؛ دل بریدن از آنچه که ما را از معشوق هستی جدا کرده و به خود مشغول می‌کند. این دل بریدن به معنای بی رحمی و نامهربانی و دوست نداشتنِ مخلوقات و موجودات عالم نیست. این دل بریدن به معنای سختی دل و فراموشی جان نیست؛ بلکه به معنای این است که هر چه غیر معشوق است، جلوه و آیت اوست و ما باید نگاه و علاقه استقلالی را از کثرات و موجودات برداریم و بجای آن، نگاه و محبت آیتی و مَظهری داشته باشیم؛ یعنی به هر چه می نگریم، او را در آن جلوه ببینیم و در همه کثرات، حق تعالی را مشاهده نماییم. فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ به هر چه می‌نگرم صورت تو می‌بینم ازین میان همه در چشم من تو می‌آیی همه جهان به تو می‌بینم و عجب نبود ازان سبب که تویی در دو دیده بینایی به هیچ مخلوق و موجودی، مستقل نگاه نکنیم و هیچ آیتی را اصل نپنداریم. ابراهیم خلیل، محمد مصطفی، علی مرتضی، حسن مجتبی، حسین سیدالشهدا و دیگر انبیا و اولیاء الهی (سلام الله علیهم اجمعین) همه نسبت به مخلوقات، موجودات، همسر و فرزند، دوست و آشنا، مهربان بودند، علاقه‌مند بودند، محبت می‌کردند، دلسوز بودند، از فراقشان گریه می‌کردند؛ با این ویژگی که آنها نشانه و جلوه خداوند هستی‌اند؛ و هیچ یک از مخلوقات، آن بزرگواران را از نگاه به حقیقت هستی دور نمی‌کرد بلکه به او نزدیکتر می‌کرد؛ چرا که یاد دادند بدانیم و بفهمیم و مشاهده کنیم که اوست اول و آخر و ظاهر و باطن؛ و اوست با همه، هر جا که باشیم؛ و اوست قیوم همه؛ و اوست مالک همه؛ و اوست رب و معبود همه. در داستان حضرت ابراهیم، خداوند نمی‌خواست اسماعیل را قربانی کند. می‌خواست ابراهیم را از بند تعلق و دلبستگی آزاد کند. لذا امتحانش کرد و وقتی سربلند بیرون آمد. متوجه شد از اول هم قرار نبود اسماعیل ذبح شود. این فقط یک امتحان بود... اما زمان اباعبدالله همه چیز از اول مشخص بود. این خاندان انتخاب کرده بودند که برای برقراری و استمرار حق هر زمان شرایط به سخت‌ترین حالت رسید، مقدم بر همه، خود قربانی شوند و با خون خود روشنگری کنند. خون تزریق کنند و جامعه مرده را زنده کنند. لذا خداوند قربانی ایشان را پذیرفت، برای رفع و دفع بلاهای بزرگتر که از بین رفتن دین و ارزش‌های الهی برای نسل‌های بعدی و بعدتر بود... ای فدای تو هم دل و هم جان وی نثار رهت هم این و هم آن دل فدای تو، چون تویی دلبر جان نثار تو، چون تویی جانان دل رهاندن ز دست تو مشکل جان فشاندن به پای تو آسان راه وصل تو، راه پرآسیب درد عشق تو، درد بی‌درمان بندگانیم جان و دل بر کف چشم بر حکم و گوش بر فرمان گر سر صلح داری، اینک دل ور سر جنگ داری، اینک جان این سخن می‌شنیدم از اعضا همه حتی الورید و الشریان که یکی هست و هیچ نیست جز او وحده لا اله الا هو