🔆قالَ رسولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله):
«ای علی! تو از من و من از تو هستم و تو برادر و وزيرم هستی، پس هرگاه من از دنيا بروم، کينههایی از تو در سينههای گروهی (از اصحابم) آشکار خواهد شد.»
*«يَا عَلِيُ! أَنْتَ مِنِّي وَ أَنَا مِنْكَ، وَ أَنْتَ أَخِي وَ وَزِيرِي، فَإِذَا مِتُّ ظَهَرَتْ لَكَ ضَغَائِنُ فِي صُدُورِ قَوْم.»
📚بحارالأنوار جلد ٢۶، صفحه ٣۵٠
امیرالمؤمنین علیه السلام:
گوش خود را به خوب شنيدن عادت بده و به سخنانى كه شنيدنشان بر اصلاح و پاكى تو چيزى نمى افزايد گوش فرا مده.
عَوِّدْ اُذُنَكَ حُسنَ الاستِماعِ، و لا تُصغِ إلى ما لا يَزِيدُ في صَلاحِكَ استِماعُهُ.
📚غررالحكم حدیث 6234
💠بر مخزن غيب، باب مفتوح، علی ست
گيتی همه كِشتی و در او نوح، علی ست...
#شعر_غدیر_تا_مباهله شماره 63
نخستین نقش عالم یا علی بود
تمام اسم اعظم یا علی بود
ملایک را پس از ذکر خداوند
ز هر ذکری مقدّم یا علی بود
چو جان در پیکر آدم دمیدند
هماندم ذکر آدم یا علی بود
از آن شد بر خلیل آتش گلستان
که ذکر او دمادم یا علی بود
اگر آن بت شکن بر کف تبر داشت
همان نقش تبر هم یا علی بود
عصا در دست موسی یا علی گفت
دم عیسی ابن مریم یا علی گفت
از آن شد بطن ماهی جای یونس
که ذکرش در دلِ یَم یا علی بود
به چاه و تخت شاهی ذکر یوسف
چه در شادی چه در غم یا علی بود
اگر موسی کلیم الله گردید
کلام او مسلّم یا علی بود
دعای حاجیان بر گرد کعبه
صدای آب زمزم یا علی بود
به بام آسمان از صبح آغاز
فلک را نقش پرچم یا علی بود
کجا می سوخت شیطان گر ندایش
در اعماق جهنّم یا علی بود
نمی شد خلق دوزخ گر ز آغاز
ندای خلق عالم یا علی بود
ز بسم الله تفسیرش عیان است
که قرآن مجسّم یا علی بود
👌 پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله در انتهای خطبه غدیر چنین فرمودند:
همه بگویید:
ما بر ولایت علی و امامان از نسل او با دل ها و جان ها و دست و زبانمان پیمان می بندیم. بر این عهد زنده ایم، با آن می میریم و با همان پیمان سر از قبر بر میداریم.
فَقُولُوا بِأَجْمَعِکُمْ: «نُبایِعُکَ عَلی ذالِکَ بِقُلوُبِنا وَ أَنْفُسِنا وَ أَلْسِنَتِنا وَ أَیْدینا. علی ذالِکَ نَحْیی وَ عَلَیْهِ نَموتُ وَ عَلَیْهِ نُبْعَثُ.»
🖼 با تغییر عکس پروفایل خود به عکس فوق، پیام رسان غدیر، در فضای مجازی باشید.
پیامبر خدا:
«ای علی، همانا فرشتگان با دوستی و ولایت تو به خداوند تقرب میجویند، و سوگند به خدا که اهل مودت و دوستی تو در آسمان، بیشتراند از اهل مودت و دوستی تو در زمین.»
✳️قالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:
«(یَا عَلِيُّ!) إِنَّ الْمَلَائِکَةَ لَتَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ تَقَدَّسَ ذِکْرُهُ بِمَحَبَّتِکَ وَ وَلَایَتَکَ، وَ اللَّهِ إِنَّ أَهْلَ مَوَدَّتَکَ فِي السَّمَاءِ لَأَکْثَرُ مِنْهُمْ فِي الْأَرْضِ.»
📚بحارالأنوار ،جلد ۴۰، صفحه ۵۳.
✉️ نامه موافقت آیتالله خوئی با تشکیل «نظام جمهوری اسلامی» به شرط مذهب شیعه اثنی عشری منتشر شد.
✔️ مرکز اسناد نجف اشرف، متن نامهای از آیتالله سید ابوالقاسم خوئی را منتشر کرد که ایشان در این نامه نظر خود را در مورد تشکیل نظام جمهوری اسلامی بدون هیچ اضافهای و مراعات مذهب اثنیعشری اعلام میکند.
📜 متن نامه که به زبان فارسی نوشته شده بدین شرح است👈
https://b2n.ir/699304
مرار شریف
زیارتگاه مشهور امام علی بن ابیطالب؛ زیارتگاهی مجلل و باشکوه با دو گنبد فیروزه ای در شهر مزار شریف، مرکز ولایت بلخ است.
روی آن به خط کوفی حکاکی شده است: «هذا قبر علی بن ابی طالب»، محل دفن شریفی از علویان می داند به نام ابو الحسن علی بن ابی طالب بن عبیدالله که نسبش به عبیدالله اعرج فرزند حسین اصغر از پسران امام زین العابدین (ع) می رسد که هم نام و هم کنیه و هم نام پدرش مشابه جدش امیرالمؤمنین علی (ع) بوده است.
نسابه مشهور قرن نهم جمال الدین ابن عنبه از وی به «سید فاضل ابوالحسن بلخی» و «علی بن ابی طالب ابو الحسن نقیب بلخ» تعبیر کرده است.
آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره) نسابه معاصر نیز این نظر را تایید کرده و این نظر مورد قبول برخی از علمای مزار شریف است و غالب شیعیان افغانستان مدفون در این حرم را امام علی (ع) نمی دانند. در هر صورت، مزار شریف جایی است که شیعه و سنی را به هم پیوند می دهد و اهل سنت بسیار از صاحب این روضه متبرکه که آن را امیر المؤمنین علی(ع) می دانند، حاجت می گیرند و برای بیمارانشان شفا طلب می کنند. (نک. ابن عنبه، ص 169، 172، 180 – 181؛ رضا علی شاه، ص 79 - 82؛ امیرخانی، ص 191 – 193)
بنابر باور شیعیان که بر شواهد و ادله تاریخی مبتنی است مدفن امام علی(ع) در نجف اشرف است. افزون بر شواهد و ادله تاریخی، به لحاظ کلامی نیز بنابر عقیده شیعه، نبش قبر امام معصوم(ع) و انتقال آن جایز نیست.
غدیر شناسنامه شیعه
مرار شریف زیارتگاه مشهور امام علی بن ابیطالب؛ زیارتگاهی مجلل و باشکوه با دو گنبد فیروزه ای در شهر
قضیه دیگری از مزار شریف به این شرح منتشر شده است:
سالیان پیش حاکم بلخ که سنی مذهب بود دچار زخمی در ناحیه پا گردید.
مداواهای فراوان نمود،لیکن پایش بهبود نیافت.
شبی حضرت علی(ع) را در خواب میبیند.
حضرت به او امر میکند که روغن "2 لا" برای خوب شدن پایش استفاده کند.
حاکم تمام علما ، وزرا و اطبای شهر را جمع کرده و میگوید برای من روغن "2 لا" بیاورید.
اطبا و علما جواب میدهند ما در تمام عمر خود نام این روغن را نشنیده ایم و بعید است چنین روغنی وجود داشته باشد.
حاکم جواب داد چون حضرت علی(ع) امر کرده پس این روغن باید در جایی از جهان وجود داشته باشد.
دستور داد که هرکس روغن "2 لا" را بیاورد پاداش بزرگی دریافت میکند.
خبر شهر به شهر روستا به روستا چرخید.
لیکن هیچ کس نتوانست روغن "2 لا" را یافته و نزد حاکم بیاورد.
در ولایت بلخ، عالمی شیعه که غریب و گمنام بود به نزد حاکم آمد و گفت حاکم باید روغن زیتون استفاده کند.
حاکم چنین کرد و به سرعت زخم کهنه پایش بهبود یافت.
پرسید از کجا فهمیدی منظور حضرت علی(ع) از روغن "2 لا" روغن زیتون است؟.
آن عالم شیعه گفت: از آنجایی که خدا در "آیه 35 سوره نور" فرموده است:
شجره مبارکه زیتونه لا شرقیه و لا غربیه
درخت مبارک زیتون که نه شرقی است و نه غربی
چون 2 تا لا دارد (لا شرقیه و لاغربیه) پس منظور روغن زیتون بوده است.
حاکم از این جواب شگفت زده شد
و گفت: لیاقت تو بالاتر از پاداش نقدی است
تو از امروز ندیم خاص ما هستی.
عالم غریب شیعه حالا شده ندیم خاص و همه کاره دربار پادشاه شهر.
مدتی گذشت...
علما و وزیران به این مقام و جایگاه یک مرد شیعه حسادت کردند.
به حاکم گفتند: ما فهمیده ایم که این مرد شیعه "زیارت عاشورا" میخواند و به ... لعن میفرستد.
حاکم در حضور علما و وزرا از عالم شیعه پرسید آیا این موضوع صحت دارد؟
عالم شیعه نیامد تقیه کند، سیاه نمایی کند، برای حفظ مقام و ثروت خود دروغ بگوید،
لذا با شهامت پاسخ داد:
بله.
جماعت از این پاسخ شگفت زده شدند
علما گفتند:حکم این مرد اعدام است.
حاکم گفت: این مرد فاضل و حکیم است،
حتما دلیلی دارد که به این راحتی پشت پا به این مقام و ثروت زده و خریدار مرگ خود شده است.
از عالم شیعه پرسید: چرا لعن میکنی؟
عالم شیعه جوابی داد که آن مجلس تبدیل به مجلس روضه حضرت زهرا(س) شد و همه حاضرین گریه نمودند.
آن عالم شیعه جواب داد:
حاتم طایی مردی کافر بود ولی در نهایت سخاوت و بخشندگی
قبل از مرگ مردم را جمع کرد و گفت:
آی کسانی که گرسنه بودید و حاتم طایی لقمه نانی در دهان شما گذاشت.
آی کسانی که برهنه بودید و حاتم طایی لباسی به شما پوشانید.
آی کسانی که لقمه نانی سر سفره حاتم طایی خوردید.
الان وقت مرگ من شده و من از شما توقع هیچ پاداشی را ندارم.
فقط دختری از من به یادگار مانده،
جان شما و جان این دختر.
اگر میخواهید محبت های مرا جبران کنید به این دختر محبت کنید.
خلاصه، حاتم طایی مردم را به خوش رفتاری با دخترش سفارش ها نمود.
آنگاه عالم شیعه گفت:
روزی این دختر به نزد پیامبر(ص) آمد.
پیامبر(ص) به احترام پدرش که سفارش کرده بود، و مرد باسخاوت و بخشنده ای بود آن دختر را اطعام و اکرام کرد و هدایایی نیز به او بخشید.
حالا مردم من حرفم این است:
پیامبر(ص) که برای دین اسلام زحمات زیادی کشید و خون دلها خورد.
روز آخر فرمودند: من از شما توقع هیچ پاداش و قدر دانی ندارم.
اگر میخواهید به من محبت کنید:
به دخترم فاطمه محبت کنید.
جان شما و جان فاطمه.
مبادا از گل نازک تر به او بگویید.
هر کس فاطمه را بیازارد مرا آزرده خاطر کرده است.
خلاصه پیامبر(ص) در مورد خوش رفتاری با حضرت زهرا(س) سفارش ها نمود،
لیکن..
چند روز از رحلت پیامبر(ص) نگذشته بود که:
برخلاف سفارشات پیامبر(ص) نه تنها هیچ گونه خوش رفتاری و محبتی نسبت به دختر رسول خدا نداشتند بلکه:
خانه اش را آتش زدند.
به صورتش سیلی زدند.
پهلویش را شکستند.
هدیه که ندادند هیچ، باغ فدک را نیز از تنها یادگار پیامبر(ص) به ناحق گرفتند.
حالا شما قضاوت کنید..
صدای گریه و ناله حاضرین بالا رفت و جلسه ی محاکمه این عالم شیعه تبدیل به مجلس روضه حضرت زهرا(س) شد.
مقام و منزلت این عالم شیعه بیشتر شد.
چندسالی گذشت..
عالم شیعه دعوت الهی را لبیک گفت و دار فانی را وداع کرد.
حاکم عزای عمومی اعلام کرد.
تشییع جنازه باشکوهی بعمل آورده و او را با احترام به خاک سپردند.
خواستند سر قبرش نام او را بنویسند.
دیدند او را فقط "عالم شیعه" خطاب میکردند.
به سراغ صندوقچه شخصی اش رفتند.
مدارکی را دیدند که نشان میداد، نام واقعی او "علی" است و نام پدرش "ابیطالب".
لذا بر سر قبرش نوشتند:
"هذا مزار شریف علی ابن ابیطالب".
این بود داستان عارف و عالم گمنام شیعه "علی بن ابیطالب " که تربت پاکش در شهر مزار شریف قرار دارد.