eitaa logo
کانال تحلیلی حامیان ولایت
1.3هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
13.2هزار ویدیو
141 فایل
کانال تحلیلی حامیان ولایت @gh63_soldier_velyatfagih.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴دوستانه با آقای 🔵صاعقه عقوبت به خاطر ترک فرمان امام جامعه 🔴بهای «»، بهای «» 🔻[1⃣]. نباید در «کمین» ضعف‌های دیگران نشست و نقص‌های‌شان را «شکار» کرد. نباید «پرده‌دری» کرد و از کاه، کوه ساخت. نباید به دروغ‌ها و فریب‌کاری‌ها دامن زد و از تخریب، «لذّت» برد. امّا نباید تیغِ «نهی‌ازمنکر» نسبت به کارگزاران را نیز کُند کرد و «نگفت» و «توجیه کرد» و «نادیده انگاشت». 🔻[2⃣]. اهل معنا این‌گونه بوده‌اند که رویدادها را «تعلیلِ معنوی» می‌کرده‌اند؛ یعنی برای حوادثِ ناخوشایند، در پیِ «عللِ معنوی» می‌رفته‌اند و تأمّل می‌کرده‌اند که آنچه رخ داده، بازتاب کدام کردۀ ناصواب‌شان است و چه کرده‌اند که چنین دیده‌اند. نقل است عارفی از کوچه‌ای می‌گذشت که درازگوشی، بی‌جهت به وی لگدی نواخت. او نیز همان‌‌جا در کنار کوچه نشست و در خویش فرورفت که چه کرده‌ام که اکنون باید «چوبِ توبیخِ الهی» در قالب این لگد به من نواخته شود؟ پس در «معادلات معنویِ این عالَم»، حتّی لگد یک درازگوش نیز «بی‌حساب» و «بی‌معنا» و «اتّفاقی» نیست: این جهان، کوه است و فعلِ ما ندا. 🔻[3⃣]. چندی پیش، تصوّر قالیباف این بود که چنانچه از «اِعمال مدیریّت بر فضای مجازی» دفاع کند، «اعتبارِ اجتماعی»‌اش مخدوش می‌شود و پاره‌ای از مردم - که اسیر روایت‌سازیِ دروغینِ جریانِ غیرانقلابی شده‌اند - منتقد و مخالف وی خواهند شد و ازاین‌رو، «منزلت سیاسی»‌اش فروکاهیده خواهد شد. تصوّر وی، درست بود؛ در «منطقِ محاسبۀ سیاسی‌کارانه و عمل‌گرایانه»، نباید موضعی را برگرفت که سرمایۀ اجتماعی را به خطر افکند و به اعتبار و مکانتِ فرد، گزند برساند. امّا در «منطق محاسبۀ معنوی و اخلاقی»، باید «حقیقت» را بر «منفعت» ترجیح داد و «رضای مردم» را بر «رضای خدا»، حاکم نکرد و به‌جای «منافع شخصی»، «مصالحِ جمعی» را برگرفت. چنین بود که رهبر انقلاب در سخنرانی اخیر خویش، در لفافه از «تعارض منافع» سخن گفت و به مجلسیان هشدار داد که در این «موقعیّت» قرار گرفته‌اند و باید برای حقّ و صلاح، از «آبرو و اعتبارِ اجتماعیِ» خویش درگذرند. امّا جریان غالب در مجلس - یا همان شبه‌اصول‌گرایان محافظه‌کار و قدرت‌گُزین – در این «ابتلای معنوی» و «امتحان اخلاقی»، شکست خوردند و برای «فرار از موقعیّتِ تعارضِ منافع»، حربۀ ارجاعِ طرح به شواری عالی فضای مجازی را تدارک دیدند. قالیباف نیز که گویا از تعارض درونی‌اش رنج می‌بُرد، یعنی نه می‌توانست «صدای حسین‌بن‌علی» را بشنود و به کربلا نرود و نه می‌توانست از «دنیای اعتباریِ خویش» درگذرد، از مسیر قافلۀ حسین فاصله گرفت؛ غافل از این‌که از صدای شنیده‌شده گریخته و باید در انتظارِ «عقوبتِ ترکِ فعل» باشد. 🔻[4⃣]. قالیباف از «موضع حقّ» گریخت و جانب «خویش» را گرفت. گمان کرد که به واسطۀ دفاع از مدیریّتِ فضای مجازی، «هزینۀ اجتماعی» برای خویش می‌سازد؛ حال‌آن‌که آنچه در حاشیۀ «یک اتّفاق کوچک» رخ داد، داشته‌ها و اندوخته‌هایش را بر باد داد و «منزلت اجتماعی»‌اش را سوزاند. او به عاملِ حسن روحانی، نامه‌نگاری کرد و طرح مدیریّت فضای مجازی را ناکام نهاد. جفای بزرگ، روا داشت، امّا ناگاه، صاعقۀ عقوبت بر سر او فرود آمد و با همان دست‌به‌گریبان شد که از آن می‌گریخت. حال باید با خودش اندیشه کند که آبرو دادن برای «مدیریّت فضای مجازی» – که خواستۀ ولیّ حکیم بود – درخور بود، یا هزینه‌شدن برای «چمدان‌های کالاهای ترکیه‌ای»؟! بهای وجودیِ او، کدام یک بود؟! آری، کسی‌که فدای «حقّ» نشود، گداختۀ «باطل» خواهد شد. بد کرد و بد دید. این است سرنوشت بازیِ سیاسی‌کارانه با «مصالحِ عالیِ انقلاب و جامعه». و مگر پیش از او، سرنوشت حسن روحانی و علی لاریجانی را ندیدیم که چگونه به خاکِ سوختۀ ناکامی نشستند و حیات سیاسی‌شان پایان یافت؟! و پیش از آنها نیز کسان دیگر. 🔻[5⃣]. دریغ که قالیباف در طول سال‌های گذشته، اغلب، اسیر توصیه‌های خام‌اندیشانه و عمل‌گرایانۀ اطرافیان و مشاورانش بوده و هر اندازه نیز که طعم شکست را چشیده، باز به خویش نیامده و از این بیراهه، بازنگشته است. آنان، او را در این دام انداختند. کاش مشاورانِ دام‌ساز و ندانم‌کارش را مرخص کند و با خدای خویش، به خلوت بپردازد که آیا این رویّه و منطق، کارساز بوده و محبّتِ وی را در دل و جان مردم افکنده است؟! آیا حاج‌قاسم نیز که با اتهامِ «ترجیحِ سوریه و عراق و لبنان و ... بر ایران» و «برداشتن از سفرۀ معیشت مردم به نفع فتوحات منطقه‌ای خویش» مواجه بود و طعنه‌ها و ملامت‌ها شنید، چنین مسیری در پیش گرفت، یا به واسطۀ «استقامت بر حقّ» و «صبر در برابر ابتلائات»، حتّی در همین دنیا نیز اعتبار و منزلت و قداست یافت؟!
⭕️⭕️آنجا از آنِ ما نیست: دعوت به «» در حجمِ میلیونی _________________⚠️⚠️⚠️ 1⃣ متناقضیم؛ اهلِ "تشییع میلیونیِ" شهید سلیمانی در خیابان‌های ایران هستیم، امّا حاضر به "هجرت میلیونی" از خیابان‌های اینستاگرام که کدخدایش، سلیمانی را ترور شخصیّت می‌کند، نیستیم! ⁉️چرا؟! 👈 در جنگ شناختی و نبرد روایت‌ها، "ترور شخصیّت" به اندازه "ترور شخص"، تعیین‌کننده است، امّا گویا ما رزمندۀ عرصۀ تضادهای روایتی نیستیم. 🔻 زیر سایۀ دشمن نشستن و نفس‌کشیدن، ❓ننگ نیست؟! ❓همین که صاحب این خانه، قاتل عزیزِ ماست، کافی نیست؟! ❓همین که بر سر این سفره، جام شراب نهاده شده، کافی نیست؟! 2⃣ هجرتِ ایمانی... کوچ برای نمایاندن تعهّد به اسطورۀ ملّی ... درهم‌شکستن استیلای اعتبارات رقیبِ تمدّنی .... کنشگری در زمین خویش و با قواعد خویش. چه مسلمان باشیم و چه فقط ایرانی، آن قدر دلیل و حجّت در میان است که کسی، توجیهی در دست نداشته باشد. 3⃣ اگر چنین شود، دیگر در اینستاگرام، "" و "" و "" چندانی باقی نخواهد ماند که کسبۀ مجازی به آنها مشروط شوند. "اعتبار شبکه‌ها"، هم این‌گونه کسب می‌شود و هم این‌طور زایل. دنیای جدید، به‌شدّت "اعتباری" شده است. چون در "اعتباریّات" غرقه‌ایم، این تحلیل، شعار نیست: همه‌چیز به "انتخاب‌های خودِ ما" وابسته است، امّا "انتخاب‌های جمعی"، نه "انتخاب‌های فردی". 4⃣ و به نظرم پای "غیرت انقلابی‌مان" نیز می‌لنگد. گویا به "ارادت‌ورزی بی‌هزینه" عادت کرده‌ایم! دینداری عافیّت‌اندیش.... انقلابی‌گری نمادین... فقر واکنش‌های سلبی... . و مگر حسین نگفت که چه اندک هستند دین‌داران در زمانۀ تنگی و سختی. نشانۀ صدق ما، از خویش و خواسته‌های خویش گذشتن است، وگرنه دیانتِ زبانی، کاری است که از همه ساخته هست. 5⃣ حضور ما در فضای مجازیِ بیگانه، کارکردهایی دارد، ولی یک اشکال بزرگ هم دارد، و آن، این است که دیگران از ما "الگو" خواهند گرفت و به ما "استناد"، و حضورشان را در آنجا "توجیه" خواهند کرد. این ضرر، "بیشتر از همۀ فایده‌ها" است. ما در حال ایجاد "زنجیرۀ وابستگی" هستیم؛ "بیماریِ بیگانه‌گُزینی"، همۀ ما را به خود مشروط کرده و هیچ‌کس حاضر نیست این "چرخه" را در نقطه‌ای قطع کند. هر یک از ما می‌توانیم "یک نقطۀ آغاز تاریخی" باشیم. در این حال، "زنجیرۀ استقلال" شکل خواهد گرفت و "دومینوی مهاجرتِ معکوس"، شبکه‌های اجتماعیِ غربی به "عزاخانه" و "ماتم‌کده" تبدیل خواهد نمود. 6⃣ و البتّه دیگران در "عرض رهبری"، قرار ندارند؛ چون همه، "تکلیف مشابه" ندارند و بنا به تفاوت در "موقعیّت اجتماعی‌"، تکالیف نیز تا حدّی تغییر خواهند کرد. به‌راستی، چند درصد از ما که در شبکه‌های اجتماعیِ غربی به سر میبریم، مشغولِ "جهاد تبیین" هستیم؟! تنها در حال دیدن و مصرف و پرسه‌زنی هستیم و بس، و این یعنی حضورمان توجیه ندارد.
🔸برنامه «مهلا»، دو لایه دارد: یکی ستایش حسین و دیگری نکوهش انقلاب..
کانال تحلیلی حامیان ولایت
🛑 برسد به‌دست پرویز پرستویی -۲ 🖊مهدی جمشیدی ۶. حاج کاظم عزیز! من خطاب به کسی ننوشته‌ام بی‌عقل. متن
👍 دوستان عزیز وقت بذارید این یادداشت‌های جدید را مطالعه بفرمایید نکات بسیار مهمی دارد به درد شرایط الان ما می‌خوره و مخاطبش همان ۱۶ میلیون نفری هستند که به آقای پزشکیان رای دادند
🛑 درد و داغ جبهۀ انقلاب 🔻[یکم]. این‌همه تاختنِ جریان‌های سیاسیِ راست و چپ به انقلابی‌ها، و به بدترین وجه، آنان را خواندن و به چوب تحقیر و ملامت راندن، صواب و صلاح نیست. رئیس‌ مجلس - که از قضا، در جایی نشسته که کمترین نسبتی با آن ندارد – آغازگر این خط غلط بود؛ وی بود که بارها، انقلابی‌های اصیل را سوپرانقلابی خواند و آنها را از خود راند. صدالبته، پاسخش را هم در انتخابات گرفت و طعم تلخِ میوۀ مشاورانِ لیبرالش را دریافت کرد. او که سعی کرد از طریق نشستن در میانۀ دو صندلی، قدرت را از آنِ خود کند، از هر دو سو، رانده شد. او اکنون نه در میان انقلابی‌ها، منزلتی دارد و نه در میان اصلاح‌طلبان. 👈 این است عاقبت وسط‌گزینی و محافظه‌کاری. دیگران نیز که تعبیر انقلابی‌نما را دربارۀ منتقدان سیاست‌های جاری به کار برده‌اند، خواسته یا ناخواسته، اصطلاح انقلابی را وارد بازی سیاسی خویش کرده‌اند و آن را به سوءفهم و کج‌روایت، آغشته ساخته‌اند. 👈 اینان از انقلابی‌ها، شعبان‌بی‌مخ‌هایی ساخته‌اند که نمی‌فهمند و نمی‌دانند و جز به زبان چماق و اهانت سخن نمی‌گویند. این منطق رسانه‌ای، خیانت به اصالت‌های انقلابی است. و اسباب تأسّف این‌که رسانه‌های متعدّد را نیز در اختیار دارند و موج می‌آفرینند. درعین‌حال، کسی چون من که – خوشبختانه - از سوی همۀ رسانه‌های اصول‌گرا، بایکوت هستم، اگر ماهی یکی دو بار در رسانۀ ملّی ظاهر بشوم، متهم و مؤاخذه خواهم شد؛ درحالی‌که رسانۀ ملّی، از یک چهرۀ بالفعل استفاده کرده و روشن است که قصد چهره‌سازی ندارد و می‌خواهد اندوختۀ طبیعی و خودجوش جبهۀ انقلاب را مصرف کند. 🔻[دوم]. جریان انقلابی، وقتی مشاهده می‌کند که هم اقتصاد و هم فرهنگ، قربانی معادلات سیاسی شده‌اند و حاکمیّت در وضع قفل‌شدگی و انقباض و فروبستگی گرفتار آمده، چاره‌ای جز نقادیِ صریح ندارند. 👈 رؤسای سه قوّه، کمترین بهره‌ای از ملکۀ عصمت ندارند که نتوان به نقد آنها پراخت. 👈 هالۀ قداست به دور آنها پیچیدن و زبان به ستایش ضعف‌های آنها گشودن، خدمت به مردم نیست و مردم از این رویکرد، خشنود نیستند. اکنون به‌جز روزنه‌ای از نقادی، امکان و مجالی برای جریان انقلابی نمانده و همین را نیز 👈 به اسم تندروی و افراطی‌گری و سوپرانقلابی و انقلابی‌نمایی و خوارج و تحجّر و رادیکال، می‌کوبند و ملامت می‌کنند. خطر اصلی این نیست که جماعتِ بسیار اندک و بی‌بدنه، خاطرات انصار حزب‌الله را در دهۀ هفتاد، زنده می‌کنند و تصوّر قشری و ساده‌انگارانه از مسائل دارند. این عدّه، نه سرآمدان و نخبگان جبهۀ انقلاب هستند و نه برآیند و برآمد آن. منِ هویّتی و انسانیِ جبهۀ انقلاب، اینان نیستند و مخالفان نمی‌توانند با ملامت و تحقیر اینان، جبهۀ انقلاب را بی‌اعتبار سازند. جبهۀ اصیل انقلاب، انسان‌های فرهیخته و فاضلی دارد که اهل فکر و علم و نظر و عقلانیّت و گفتگو و نوشتن و مباحثه و مناظره هستند و بدون شک، اکنون قوی‌ترین و جدّی‌ترین و پُرمایه‌ترین نیروی معرفتی به شمار می‌آیند. ما در مواجهات صریح فکری و نظری نشان دادیم که استدلال‌های‌مان، مستحکم و نشکن و مقاوم است و دیگری‌ها و رقیبان، هیچ‌یک از عهدۀ نقض و رد آنها برنمی‌آیند. 👈 این‌همه برجستگی و عظمت را ندیدن و جبهۀ انقلاب را به فلان شخصیّت کوته‌فکر و فلان تجمع ناچیز و ... تقلیل‌دادن، خطای بزرگِ تحلیلی است. هم بدنۀ اجتماعیِ گفتمان انقلابی، گستردگی کمّی و عمق کیفی دارد و هم چهره‌ها و متفکّران آن، توانمندترین‌ها هستند. 🔻[سوم]. ما خود را به فلان مجلس و فلان دولت گره نزده‌ایم که با آمدن و رفتن‌شان، هویّت ما در هم بریزد. گرانیگاه جبهۀ اصیلِ انقلاب، معرفت و اندیشه است و به سیاست نیز از این دریچه می‌نگرد. قضاوت دربارۀ کارگزاران نیز فقط‌وفقط بر اساس نظریۀ نظام انقلابی است. انتقادها و اعتراض‌های اخیر جبهۀ انقلاب به کارگزاران، بدان سبب است که گفته‌ها و رفتارشان، حاکی از میل به گذار از انقلاب به نظام است. ما متعهد به نظریۀ نظام انقلابی هستیم و نه‌فقط نظام. 👈 نظام منهای انقلاب، همان سکولاریسمِ پنهان است و بقای صورت بدون سیرت، و زوال ساخت حقوقی با وجود تداوم ساخت حقیقی. این نقطه، نقطۀ تفاوت ما با محافظه‌کاران است. مسألۀ جریان انقلابی، دفاع قاطع از استمرار روح و هویّت انقلابی در حاکمیّت است و همۀ نقدها و اعتراض‌هایش نیز به همین بازمی‌گردد. ما محتاج بازسازی انقلابی هستیم و نه انقلاب‌زدایی و عرضۀ روایت لیبرال از انقلاب و تاختن همیشگی به نیروهای انقلابی. 👈 آن‌که سد راه نظریۀ نظام انقلابی است، تکنوکرات‌های شبه‌انقلابی و لیبرال‌ها هستند، نه انقلابی‌هایی که می‌خواهند مفاهیم و معارف امام خمینی، اسیر مهجوریّت نشوند.