eitaa logo
قدمی تا ظهور
62 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
3.8هزار ویدیو
24 فایل
. 🌸﷽🌸. محڣلےساختہ‌اٻم‌ٺاهدیہ‌ڪنٻم،ٻاࢪٻماݩ‌ࢪا‌ بہ‌آخࢪٻݩ‌مـ🌙ـاه‌آسماݩ‌امامٺ‌•🌿• کپے‌باصلواٺ‌براےظھــوࢪ ࢪآه‌اࢪٺبـاط🌸↯ مدیریت @eamohamd @ghadamitazohoor313 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🕊🥀🌹🥀🕊🌷 كلاس دوم راهنمايى كه بود، عكس مبتذل چاپ مى كردند. در آرايشگاه، فروشگاه و حتى مغازه ها اين عكس ها را روى در و ديوار نصب مى كردند و هر جا اين عكس ها را مى ديد پاره مى كرد. صاحب مغازه يا فروشگاه مى آمد و شكايت را براى ما مى آورد. پدر ، رئيس پاسگاه بود و كسى به حرمت به احمد چيزى نمى گفت. من لبخند مى زدم. چون با كارى كه انجام مى داد، موافق بودم. يك مجله اى با عكس هاى مبتذل چاپ شده بود كه آنها را از هر كيوسك روزنامه اى مى خريد. پول توجيبى هايش را جمع مى كرد. هر بار ۲۰ تا از چند روزنامه فروش مى خريد وقتى مى آورد در دست هايش جا نمى شد. توى مى انداخت نفت مى ريخت و همه را آتش مى زد. مى گفتم: چرا اين كار را مى كنى؟ مى گفت: اين عكس ها ذهن را خراب مى كند. ♻ ما به یاری شما نیازمندیم با هم دل شدن و متعهد شدن برای فرج حضرت حجت به ما بپیوندید شما هم دعوتید👇 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🕊____₪₪🌹₪₪____🕊 @ghadamitazohoor313 🌹قدمی تا ظهور🌹
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 فرماندهان عراقی می‌گفتند اسم ، و که می‌آمد لرزه بر انداممان می‌افتاد. فرمانده کل سپاه در زمان دفاع مقدس در خصوص می‌گوید: در فتح‌المبین ۲۷۰ کیلومتر مربع زمین آزاد و یازده هزار نفر اسیر گرفته شد، ده‌ها توپخانه بدست آوردیم و نقش نقش‌ تعیین‌کننده ای دارد. دومین عملیاتی که باز درخشید بیت‌المقدس بود عملیات آزاد سازی خرمشهر و عبور از رودخانه کارون چند لشگر باید از کارون عبور می‌کرد یکی از آنها لشگر ۸ نجف بود. اولین سرلشگرهایی که وارد شهر خرمشهر شد، لشگر ۸ نجف و لشگر ۱۴ امام حسین (ع) بود، یعنی و ؛ یعنی همان که در وصیتش گفته بود یکی از درهای بهشت از کنار قبر باز می‌شود و من را باید همین جا دفن کنید. دو نفر از فرماندهان عراقی را ما گرفتیم اینها می‌گفتند وقتی اسم ، و می‌آمد ما لرزه بر انداممان می‌افتاد و دعا می‌کردیم ما روبروی این لشگرها نباشیم چون مطمئن بودیم اینها می‌آمدند و می‌زدند و هیچ کس جلودارشان نبود. شادی روح و 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🕊____₪₪🌹₪₪____🕊 @ghadamitazohoor313 🌹قدمی تا ظهور🌹
‍ 📚خاطرات شهید مدافع حرم راوی:علی مرعی(دوست شهید) هرماه برای رنگ و بویی داشت . ماه رمضان برای احمد طعم خاصی داشت . انتظار ماه رمضان را می کشید که اعتکاف کند و شبهای قدر احیا و شب زنده داری نماید . او رمضان را ایستگاهی برای توقف و به راه افتادن با نیروی بیشتر می دانست سفارش می کرد که به ایتام رسیدگی کنیم . از بچه های کشافه می خواست هر کس چیزی با خود از خانه بیاورد و همه را به خانواده های مستضعفی که می شناخت می داد . با این کار هم بخشندگی را به اعضای کشافه آموزش می داد و هم انجام کار گروهی و در واقع می خواست همه را در این امر مستحب شریک کند . بچه ها همچنان راه را ادامه داده واین کار را انجام می دهند .