فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ
داستان زیبای توبه جعفر بی دین!
به غیر از قسم امام حسین ع چیزی رو قبول نداشت...
🔴 قیام شروسی از ارمنستان و آذربایجان...
🌕 در داستان تشرف علی بن مهزيار به حضور حضرت صاحب الامر عليه السلام نقل شده و حضرت در پاسخ اين سؤال ابن مهزيار که ظهور حضرتش کی و چه وقت خواهد بود، علاماتی را برای قيام خود ذکر فرمودهاند:
و شروسی از ارمنستان و آذربایجان به قصد کوه سیاه پشت شهر ری که متصل به کوه سرخ و جبال طالقان است، قیام کند و میان او و مروزی جنگ سختی درگیرد که کودکان را پیر و پیران را فرسوده کند و کشتار میان آنها ظاهر گردد؛ در چنین هنگامی منتظر خروج او باشید تا به زوراء درآید...
📗کمال الدین، ج ۲، ص ۴۶۵
📗بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۴۲
📗تفسير نور الثقلين، ج ۲، ص ۲۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شاه کلید حل مشکلات...
[ لا إله إلّا أنت سبحانک إنّي کنت من الظالمین ]
حجت الاسلام و المسلمین دانشمند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ
داستان زیبای توبه جعفر بی دین!
به غیر از قسم امام حسین ع چیزی رو قبول نداشت...
◾️#خاطره_شهید ♥️🎙
مادرم هر سال دهه اول محرم را روضه می گرفت...
روز تاسوعا بود و من هم مثل هر روز به خانه مادرم رفته بودم. مصطفے را که ۴سال داشت به برادر بزرگش سپردم و گفتم مواظب باشد که مصطفے بیرون نرود.
اواخر روضه و نزدیکی اذان ظهر بود که صدای ترمز شدیدی از خیابان آمد
و بلافاصله بعد یکی از همسایه ها خطاب به مادرم با صدای وحشت زده ای داد زد و گفت: بی بی بچه ات مرد!!😰
من با سابقه بازیگوشی و شیطنتی که از مصطفے دیده بودم می دانستم این بچه کسی نیست جز مصطفے... 💔
مثل همیشه از ترس خشکم زده بود و نمیتوانستم حرف بزنم!
به دیوار تکیه دادم. درست روبروی کتیبه یا اباالفضل العباس بودم :)
همین که چشمم به کتیبه افتاد گفتم: "یا اباالفضل العباس این پسر نذر شما! سرباز فدایی شما!🙃♥️🍃"
یک ربع به اذان بود. مصطفے از در وارد شد و همین که مرا دید برای اینکه از استرس و اضطراب من کم کند امد و روی پایم نشست و گفت:
"مادر ببین من حالم خوبه!🌸"
صورتش خونی بود و رنگ به رخسار نداشت! پهلویش زخم شده بود ، اما به من نگفت...!🥀
برایش اب قند اوردند.
مدت ها از آن خاطره می گذرد...
بعد ها فهمیدم زمان شهادت پسرم دقیقا همان زمان نذر شدنش برای حضرت اباالفضل بوده :)🕊💔
#شهید_مصطفے_صدرزاده
راوی مادرشهید
6.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴کــیا نمــاز صبحشون قضا میشہ؟؟!
حتما ببینید‼️
#نماز
📔 #بخوانید | #کتاب_شهدایی
📚 عنوان کتاب: پروانگی
🔻زندگینامه و خاطرات پرستارمدافع سلامت بخش آی سی یو بیمارستان شهید رجایی شیراز،شهیده مریم رحیمی
◾️#دلتنگے_شهدایے ✨
قدمے به قلب من نِه...
نفسے قرار من باش! :)💔🍃
#شهید_مصطفے_صدرزاده
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
🌟عروسی آقا مصطفی وقتی می خواست برای عروسی اش کارت دعوت بنویسه برای اهل بیت هم کارت فرستاد کارت دعوت نوشتیک کارت برای امام رضا(ع) مشهد،یک کارت برای امام زمان (عج)مسجد جمکران،یک کارت هم به نیت دعوت کردن حضرت زهرا(س) نوشت و انداخت توی ضریح حضرت معصومه(س) قبل از عروسی حضرت زهرا(س) آمدند به خوابش و فرمودند چرا دعوت شما را رد کنیم؟ چرا به عروسی شما نیاییم؟کی بهتر از شما؟ببین همه اومدیم شما عزیز ما هستی...
📍خاطره از زندگی روحانی شهید مصطفی ردانی پور
📚منبع:یادگاران ۸ کتاب ردانی پور صفحه ۸۴
🔻خاطرهای شنیدنی درباره محل تدفین حاجقاسم
✍آقای یوسف افضلی معاون ستاد عتبات عالیات و از نزدیکان خانوادگی سردار سلیمانی تعریف میکند: به همراه سردار بارها برای قرائت فاتحه بر سر مزار شهید حسین یوسفالهی حاضر شده بودم و میدانستم فضای کنار این شهید والامقام جایی برای دفن یک پیکر را ندارد
🔹به حاج قاسم عرض میکردم که حاجی فضای اینجا بسیار کوچک است و جای شما نمیشود که حاج قاسم در پاسخ میگفت: افضلی از من گفتن بود...
🔹بعد از اینکه حاجی به شهادت رسید و من وضعیت پیکر مطهرش را دیدم فهمیدم که چرا او میگفت میشود پیکرش را آنجا دفن کرد. وقتی با پیکر تکهتکه شدهاش مواجه شدیم و شواهد امر حاکی از این بود که برای دفن پیکر مطهر سردار، فضای زیادی نیاز نیست، خیلی خوب متوجه صحبتهای آن روزهای حاجی شدم.
#طنز_جبهه
🔅 شب جمعه همه گردانها توی حسینیه بزرگ شهرک دارخوین جمع بودند و مشغول خواندن دعای کمیل
مداح با سوز و حال خاصی دعا می خواند و بچه ها حال خوشی داشتند در آن هم همه و گریه تقريباً وسط دعا بود که مداح بلند فریاد کشید *آی گنهکار کجای مجلس نشسته ای* ...
که یکدفعه تو اون تاریکی از وسط حسینیه یکی از رزمندهای شیطون فریاد کشید
*"پشت میکروفون"*
که یکدفعه حسینیه رفت رو هوا و تا آخر دعای کمیل با خنده 😂😂😂😂😂تمام شد.
😄😄😄