صبح آن است کہ با یاد شما برخیزم
ورنہ هرصبح مثال شب تارے دگر است💔
#شهید_محمدابراهیم_همت
#روزتون_مزین_به_نگاهشهید✨
∞🖤∞
📌 #پندانه
❌اگر برای بدست آوردن پول مجبوری دروغ بگوئی و فریبکـاری کنی ، تهیدست بمان!
❌اگر برای بدست آوردن جاه و مقامی باید چاپلوسی کنی و تملّق بگوئی ، از آن چشم بپوش!
❌اگر برای آنکه مشهور شوی ، مجبور می شوی مانند دیگران خیانت کنی ، در گمنامی زندگی کن!
⭕️بگذار دیگران پیش چشم تو با دروغ و فریب ثروتمند شوند ، با تملّق و چاپلوسی شغل های بزرگی را به دست آورند و با خیانت و نادرستی شهرت پیدا کنند ، تو گمنام و تهیدست و قانع باش!
🔅زیرا اگر چنین کنی تو سرمایه ای را که آنها از دست داده اند ، به دست آورده ای و آن شرافت است
10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤲🏼 #چگونه_دعا_کنیم؟
👈🏻 قسمت سوم: شرط اجابت دعا
5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ سال نو واقعی مبارک...
🚨کار ساده اما مهمی که بعد از شبهای قدر باید انجام دهیم
🔺سفارش مهم امام صادق(علیه السلام)
#استاد_پناهیان
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
سالروزشهادت
#سردار _شهید_حسین_قجه_ای
تاریخ تولد :عاشورای سال۱۳۳۷
نام پدر : جواد
تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۲/۱5
محل تولد :اصفهان /زرینشهر
محل شهادت :جاده اهواز-خرمشهر
مزار شهید : گلستان شهدای زرین شهر
خاطره:
🌿 «... والله من فقط میتوانم برادر قجهای را در یک کلمه معرفی و خلاصه کنم و آن این که او اسطوره مقاومت بود. این مرد در طی آن یک هفتهای که ما در خاکریز کنار جاده آسفالت #اهواز- #خرمشهر درگیر بودیم خدا شاهد است که یک شب هم نخوابید.
🌿هیچ کدام از بچهها ندیده بودند او حتی یک وعده غذایش را بنشیند توی #سنگر و بخورد. بعضی مواقع که بچهها قوطی کمپوتی باز میکردند و به او میدادند همانطور که داشت برای سرکشی به نیروها به این طرف و آن طرف میرفت آن را توی راه میخورد.
🌿مدام در جلوی دشمن بود و آرپیجی میزد. آنقدر آرپیجی زد که خدا شاهد است گوشهایش کر شده بود و از آنها خون میچکید 😭.>>
#راوی_علی_بور_بور_معاون_دوم_گردان_سلمان
#سالروز_شهادت
🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹
#شهیدانه🥀
6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنرانی فاتح خرمشهر سردار شهید حسین قجه ای در نماز جمعه
#شهیدانه🥀
🥀🕊🌹🏴🌹🕊🥀
#شهداء_و_روزه
#شهيد_محمد_كاظم_نژاد
مادر اين #شهيد مي گويد: در اداي #نماز اول وقت و گرفتن #روزه، بسيار مقيد بود. از هشت سالگي #روزه مي گرفت و #نماز مي خواند .براي اداي #نماز_صبح، او بود كه همه را بيدار مي كرد.
حتي به گرفتن #روزه_مستحبي تشويق مي كرد.
از جبهه كه به مرخصي مي آمد، دائم #روزه مي گرفت.
روزي پرسيدم: مادرجان! چرا اين قدر #روزه مي گيري؟
گفت: مادر من در جبهه #روزه نگرفته ام. حالا دارم قضاي آنها را مي گيرم.
دارم اداي دين مي كنم.
گفتم: خدا قبول كند حالا بگو براي سحر چه غذايي درست كنم؟
گفت: #تخم_مرغ كه داريم. همين ها را بپز تا با هم #روزه بگيريم.
از جبهه كه به مرخصي آمده بود، متوجه شد #روزه_ام.
پرسيد چرا #روزه_ايد ؟ گفتم: نذر است! نذر كردم كه ان شاء الله #سلامت برگردي!
خنديد و گفت:
پس به خاطر همين #روزه_هاي نذري شما، در جبهه هيچ اتفاقي برايم نمي افتد.
بعد، تعريف كرد: با نه نفر ديگر، در يكي از مناطق عملياتي بوديم، ناگهان جلوي پايمان گلوله #خمپاره_اي منفجر شد. همه به جز من #شهيد شدند.
وقت برگشتن، بچه ها با تعجب نگاهم مي كردند كه چطور از بين نه نفر، فقط من زنده ام و حتي خراشي به تن ندارم!
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#شهیدانه🥀