🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹
مجنون مجنون همت!
همت جان به گوشی برادر؟
همت جان مدت هاست بی تاب مجنونت شده ام!
همت جان دیگر کسی از شما و #مجنون تان نمیگوید!
همت جان، #خط ها عوض شده!
همت جان، پل های رسیدن به خدا، کانال های ارتباطی شما با #خدا را به سخره گرفتند!
همت جان،کج راه ها را مسیر تو میدانند!
همت جان، برادر دیگر از اسمت هم نمی شود گفت!
اینجا بعضی دختران مراقب #چادر شان نیستند!!
همت جان به گوشی؟؟
همت جان...
اینجا بعضی پسران مان بر عکس #چشم هایت عمل میکند،چشمان شان!
همت جان یادشان رفته #راه ت را...
هدفت را...
چرا رفتنت را...
همت جان دیگر چیزی به #سقوط شهر نمانده...
همه جا را احاطه کرده اند...
#تقوا یمان رو به اتمام است...
همت جان، در این حملات #شیمیایی نفس کم آورده ایم...
سراسر وجودمان را فرا گرفته و دارد نابودمان میکند...
همت جان صدامو داری برادر؟؟
همت همت مجنون!
مجنون جان...
از طرف من به جوانان بگو:
چشم #شهیدان و تبلور #خون شان به شما دوخته است...
"شهید محمد ابراهیم همت"
مجنون جان فرصتی ندارم ولی این را هم بگو به همه ی اهالی کوچهی #عشق:
میخواهید خدا #عاشق شما شود!
#قلم میزنید برای خدا باشد...
#گام بر میدارید برای خدا باشد...
#سخن میگویید برای خدا باشد..
هر چیز و #همه چیز برای خدا باشد...
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
5.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷🕊🥀💐🥀🕊🌷
#مناجات_نامه
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_مصطفی_چمران
#سالروز_شهادت
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🕊____₪₪🌹₪₪____🕊
@ghadamitazohoor313
🌹قدمی تا ظهور🌹
#کرامات_شهدا
#مداح_شهید
#نقی_خیرآبادی
یکی از #همسنگرانش نقل میکرد:
قبل از عملیات #کربلای_یک در سال ۱۳۶۵ بود یک روزی پس از استراحت کوتاه که از شناسایی شب قبل برگشته بودیم،
دیدم #شهید_خیر_آبادی تنهایی به سمت سنگری که کمی از #خط_مقدم فاصله داشت می رفت و پس از ساعتی بر می گردد.
یک روز کنجکاو شدم و تصمیم گرفت نقی را تعقیب کنم و ببینم به کجا می رود.
چند صد متری که از محل اردوگاه
( سنگر پشت خط) دور شدم....
دیدم نقی پشت تپه ای نشسته و به تنهایی مشغول خواندن مناجات و #روضه #سیدالشهداء(ع) می باشد.
این کار تا اینجا تعجبی نداشت و عادی بود چون #مداح اهل دل بود.
اما وقتی زاویه دید خود را عوض کردم، ناگهان متوجه #مار نسبتاً بزرگی شدم که از ناحیة کمر تا جلوی صورت #نقی بلند شده است.
ابتدا خواستم فریاد بکشم
و وی را از خطری که در مقابلش بود با خبر سازم، ولی ترسیدم، وضع بدتر شود و #مار آسیب جدی به او برساند، لذا تصمیم گرفتم، ساکت باشم
اما در کمال ناباوری دیدم وقتی
#روضة_نقی تمام شد.
#مار هم آرام، آرام از مقابل او دور شد.
بلافاصله جلو رفتم و با ناراحتی به او گفتم: هر چیزی حدی دارد، این چه وضعی است اگر این #مار به تو آسیب زده بود چکار می کردی؟
سعی داشت از پاسخ من #طفره برود، با اصرار من لب به سخن گشود
و گفت: این کار هر روز این #مار است، هر روز می آید اینجا و من وقتی #روضه میخوانم می آید و هنگامی که #روضه تمام میشود میرود
در این موقع بود که از من #تعهد گرفت تا وقتی که #زنده است این جریان را برای کسی #بازگو نکنم
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#شهیدانه
🌹🕊💐🥀💐🕊🌹
🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹
#شهيد_والامقام
#دانشمند_هسته_ای
#داریوش_رضائی_نژاد
#طلوع :
🗓 1355/11/29 🗓
#عروج :
🗓 1390/05/01 🗓
نحوه شهادت : #ترور
مزار #شهید :
#گلزار_شهدای_آبدانان
#مهربانم
#آسمانی_شدنت_مبارک
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
________________
⋮❥↳⸽‹ @ghadamitazohoor313
🌴🌹🍀🥀🍀🌹🌴
#شهیدانه
#سیره_شهدا
#سردار_شهید
#عباس_بابائی
وقتی نبود، وقتی منطقه بود و مدتها میشد که من و بچّهها نمیدیدمش، دلم میگرفت.
توی #خیابان زنها و مردها را میدیدم که دست در دست هم راه میروند، غصّهام میشد.
زن، شوهر میخواهد بالای سرش باشد.
میگفتم: «تو اصلاً میخواستی این کاره بشوی چرا آمدی مرا گرفتی؟»
میگفت: «پس ما باید بیزن میماندیم؟»
میگفتم: «اگر سر تو نخواهم نق بزنم پس باید سر چه کسی بزنم؟»
میگفت: «اشکال ندارد ولی کاری نکن #اجر زحمتهایت را کم کنی، اصلاً پشت پردهی همهی این کارهای من، بودن توست که قدمهایم را محکمتر میکند.»
نمیگذاشت اخمم باقی بماند. کاری میکرد که #بخندم و آن وقت همهی مشکلاتم تمام میشد.
راوی :
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
مجنون مجنون همت!
همت جان به گوشی برادر؟
همت جان مدت هاست بی تاب مجنونت شده ام!
همت جان دیگر کسی از شما و #مجنون تان نمیگوید!
همت جان، #خطها عوض شده!
همت جان، پل های رسیدن به خدا، کانال های ارتباطی شما با #خدا را به سخره گرفتند!
همت جان،کج راه ها را مسیر تو میدانند!
همت جان، برادر دیگر از اسمت هم نمی شود گفت!
اینجا بعضی دختران مراقب #چادرشان نیستند!!
همت جان به گوشی؟؟
همت جان...
اینجا بعضی پسران مان بر عکس #چشم هایت عمل میکند، چشمان شان!
همت جان یادشان رفته #راه ت را...
هدفت را...
چرا رفتنت را...
همت جان دیگر چیزی به #سقوط شهر نمانده...
همه جا را احاطه کرده اند...
#تقوایمان رو به اتمام است...
همت جان، در این حملات #شیمیایی نفس کم آورده ایم...
سراسر وجودمان را فرا گرفته و دارد نابودمان میکند...
همت جان صدامو داری برادر؟؟
همت همت مجنون!
مجنون جان...
از طرف من به جوانان بگو :
چشم #شهیدان و تبلور #خونشان به شما #دوخته است...
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
🌹🕊🏴🌷🏴🕊🌹
#خاطرات_شهدا
#همسرانه
#شهید_جواد_محمدی
#خبر_شهادت
#آخرین صحبتی که با هم داشتیـم ظهر همان روزی که شبش به #شهادت رسید. یعنی حدودا ما ساعت یک بعد از ظهر روز سه شنبه، شانزدهم خرداد با هم صحبت کردیم و آقا جواد چند ساعت بعد از آن؛ یعنی قبل از #اذان_مغرب به شهادت رسید.
من از شب قبلش خیلی دلشوره داشتم. یک دلشــوره #عجیب و متفاوت.
همان روز در #آخرین_تماس تلفنی هم از دلشوره و نگرانی ام برایش گفتم ولی باز مثل همیشـه گفت: "هیچ مشکلی نیست اینجا همه چیز #آرام است. اصلا دلشوره نداشته باش."
و مثل همیشه سعی کرد من را آرام کند اما این #دلشوره بیشتر شد...
همان شب طبق عادتی که داشتیم منتظر تماسش بودم، که تماس نگرفت
تا دیروقت هم #منتظر ماندم.
بالاخره ظهر روز #چهارشنبه از طرف دایی ام خبردار شدم که #آقا_جواد مجروح شده و تیر به دستش خورده اما بعد گفتند: نه، تیر به #پهلویش خورده و بیهوش است.
به هر صورت من با روحیاتی که از #همسرم سراغ داشتم نمیتوانستم موضوع مجروح شدنش و #بی_خبر گذاشتنم را قبول کنم . گفتم:
نه! جواد در #بدترین شــرایط هم که باشــد به من زنگ می زند
نمی خواستم تحت هرشرایطی موضوع را قبول کنم اما وقتی #امام_جماعت مســجد محــل آمدند خانه ما و با صحبتهایی که شـد شـک من درباره #شــهادت جــواد را به یقین تبدیل کردند.
سری های قبل اصلا آماده شنیدن #خبرشهادتش نبودم ولی این سری باتوجه به دلشوره ای که به سراغم آمده بود، انگار #آماده تر شده بودم
راوی :
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#شهیدانه🥀
________________
⋮❥↳⸽‹ @ghadamitazohoor313
🌷🕊💐🌹💐🕊🌷
#در_محضر_شهدا
#شهید_والامقام
#حاج_احمد_کاظمی
كاری كنيد
كه وقتی كسی
شما را #ملاقات ميكند
احساس كند
كه يك #شهيد را
ملاقات كرده است
#شهيد باشيم
تا #شهيد شويم
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#شهیدانه🥀
________________
⋮❥↳⸽‹ @ghadamitazohoor313
🥀🌷🏴🌴🏴🌷🥀
#عاشقانه_شهدا
#وصیتی_مظلومانه
وقتی آن روز فرا رسید که شما از یاد بردید که حوالی #شهیدآباد هم رفیقی دارید.
هر گاه که خواستید از جاده روبروی گلزار رد شوید، از همانجا و از توی ماشین دستی بلند کنید و برایم فقط یک #بوق بزنید . همین .
من آن #بوق را بجای #فاتحه از شما قبول می کنم
#شهید_والامقام
#محمود_صدیقی_راد
مزار #شهید :
#شهید_آباد_دزفول
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#شهیدانه🥀
🌹🕊🌷🌺🌷🕊🌹
#همسرانه
#شهید_مدافع_حرم
#مسلم_خیزاب
#آقا_مسلم علاقه بسیاری به رهبر انقلاب داشتن و قبل از #شهادتشون به من سفارش کرده بودند: « اگر من #شهید شدم و از شما پرسیدن چه چیزی میخواهید، بگو دیدار #حضرت_آقا ».
ایشان بارها تأکید کرده بودن « اگر من در مسیر سپاه نبودم نمیتوانستم به چنین درکی از #ولایت برسم »
#آقا_مسلم هر شب صد آیه از قرآن را در خانه تلاوت میکرد و میگفت که میخوام نور بشه به در و دیوار خانه بتابه برای زمانهایی که من نیستم، تا از شما مراقبت کند.
زندگی من و #آقا_مسلم سرشار از آرامش و امنیت بود، هرگز بین ما بحثی پیش نیامد. #آقا_مسلم معتقد بود که زن از ارزش و جایگاه بسیار بالایی برخوردار است. من و #همسرم در کنار هم یک "ما" کامل بودیم .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#شهیدانه🥀
________________
⋮❥↳⸽‹ @ghadamitazohoor313
🌹🌹🕊🥀🕊🌹🌹
🌷 #شناخت_لاله_ها🌷
#سردار_رشید_اسلام
#سرتیپ_پاسدار
#شهيد_مدافع_حرم
#حاج_حسین_همدانی
تاریخ تولد : ۲۹/۹/۲۴
تاریخ #شهادت : ۹۴/۷/۱۶
محل #شهادت : حلب ، سوریه
مزار #شهید : همدان
#فرازی_از_وصیتنامه
🌹بنده حقیر #حسین_همدانی شاگرد تنبل دفاع مقدس اعتراف می کنم که وظایف خودم رابه خوبی انجام ندادم
🌹 بعضی مواقع این #نفس_سرکش سراغم می آمد ، وسوسه می شدم و نق میزدم
🌹 اما خدا من را متوجه می کرد و پشیمان می شدم و از خدا طلب #عفو و بخشش می کردم و این اواخر هم دلم خیلی #هوای_رفتن کرده بود …
🌹 از آقا #حلالیت می طلبم که نتوانستم #سرباز خوبی باشم . عشق به ولایت و تبعیت از ایشان ، #سعادتمندی را به همراه دارد .
🌹 #مثل گذشته بدهکار انقلابیم نه طلبکار
امروز پاس صحبت یار قدیم دار
فردا چه سود که بگویند “حبیب” رفت
🌹 #سالروز_شهادت🌹
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#شهیدانه🥀
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
#دلنوشته_ای که
بوی #شهادت می داد
#عاشقانه_شهدا
#ولایت_مداری
#شهید_مدافع_وطن
#مهرزاد_خیری
روایت یکی از کاربران فضای مجازی در خصوص نحوه #شهادت ، #شهید_خیری : چه سرباز با غیرتی بود ، مردانه #شهید شد ، سه خشاب خالی کرد توی بدن و ماشین های سارقان و بدون اینکه هراسی داشته باشه از تیر و تفنگ ، رو در روی سارقین با شرافت #شهید شد .
#شهید_مهرزاد_خیری یازدهم آبان 1397 در درگیری با سارقان مسلح در اهواز به درجه رفیع #شهادت نائل گردید .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#شهیدانه🥀