eitaa logo
قدمی تا ظهور
62 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
3.8هزار ویدیو
24 فایل
. 🌸﷽🌸. محڣلےساختہ‌اٻم‌ٺاهدیہ‌ڪنٻم،ٻاࢪٻماݩ‌ࢪا‌ بہ‌آخࢪٻݩ‌مـ🌙ـاه‌آسماݩ‌امامٺ‌•🌿• کپے‌باصلواٺ‌براےظھــوࢪ ࢪآه‌اࢪٺبـاط🌸↯ مدیریت @eamohamd @ghadamitazohoor313 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مشاهده در ایتا
دانلود
❣دلنوشته همسـرشهید🌷 🌾وقتی به بچه‌های هم سن دخترت نگاه می‌کنم، می‌بینم مثل نیستند❌، آخر آن‌ها که مثل تو ندارند☺️، الحق که کاملا به تو کشیده. 🌾و ای کاش تمام آن‌هایی که برای این لحظه‌ها گذاشته‌اند بگویند قیمت چند⁉️ 🌾خدا را شکر که تمام این لحظه‌ها لحظه‌هایی که می‌شد ، بهترین‌ها👌 باشد فدایی حضرت زینب(س) شد و باعث شد کودکان وهمه مظلومان آزاد شوند و باعث شد مردم عزیز ما❤️ باز هم نفس بکشند و ای کاش قدر این آرامششان را بدانند😊 🌷 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🕊____₪₪🌹₪₪____🕊 @ghadamitazohoor313
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 پیکر سر تا پا غرق خون بود. پیکر آمد بهشت زهرا(س) و لباسهای رزم از تنش خارج شد. از کتف جدا بود و با چند عضله به بدن بند بود. روی بازو، در اثر ترکشها و موج انفجار، تا روی مچ بشدت آسیب دیده بود. پر از جراحت بود. بعدا شمردم، روی پیراهن طرف پهلوش ۲۵ جای اصابت ترکش بود. سر یکی از ترکشهایی که اصابت کرده بود از زیر راست خارج شده بود. ساق شکسته بود و ترکش کوچکی هم به سرش گرفته بود. با همه جراحاتی که جلوی چشمانم بر پیکرش می‌دیدم ... زیبا بود .... زیباتر از این نمى‌شد که بشود .... می‌خوردم به وضعی که پیکرش داشت. توی دلم گذشت و زیر لب گفتم ماشاءالله داداش! ای والله! حقا شبیه شده‌ای. اما نه ! شبیه بیشتر ... چه می‌گویم ؟... هیچکس نمی‌دانست حرف آخری داشته یا نه ؟! آنهایی که بالای سرش رسیده بودند می‌گفتند : نفسهای آخرش بود و حرف نمی زد. نمى‌دانم ... شاید وقتی با موج انفجار به دیوار کانال خورد، یا گفته باشد. راوی : 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🕊____₪₪🌹₪₪____🕊 @ghadamitazohoor313 🌹قدمی تا ظهور🌹
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 عید سال ۹۳ رفتیم راهیان نور ، هر جا می رفتیم می گفت خانم ما کاری برای نکردیم خدا کنه بتونیم دین مون رو بهشون ادا کنیم خونها ریخته شده برای ما برای راحتی و آزادی ما... هر جا می رفتیم راوی صحبت می کرد ، می رفت تو فکر و زیر لب نمی دونم چه چیزی زمزمه می کرد. راوی : 🥀 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🕊____₪₪🌹₪₪____🕊 @ghadamitazohoor313 🌹قدمی تا ظهور🌹
خیلی بهش بودم. دوست داشتم فقط برای من باشد. آخرین دفعه هم بهش گفتم: می‌خواهی بروی اجازه می‌دهم ولی باید یک بدی پرسید: چه قولی گفتم: عروس اول و آخرت من باشم. گفت: باشه. 🌷 🥀 🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🕊____₪₪🌹₪₪____🕊 @ghadamitazohoor313 🌹قدمی تا ظهور🌹
📚معرفی کتاب کتاب یادت باشد، کتابی زیبا درباره‌ی زندگی یکی از شهیدان مدافع حرم، حمید سیاهکلی مرادی است که در سن ۲۶ سالگی شهید شد. همسر او، فرزانه روایتی جذاب و خواندنی از زندگی‌شان ارائه داده است. فرزانه کتاب را از کمی پیش از آغاز زندگی مشترکشان نوشته است. یعنی زمانی که برای کنکور درس می‌خوانده و اصلا به فکر ازدواج کردن با هیچکس نبوده است. اما ماجراهای جالب خواستگاری حمید و فرزانه و اتفاقات بعد از آن است که دل فرزانه را می‌برد و جواب مثبتش را اعلام می‌کند. محمدرسول ملاحسنی تمام خاطرات، اتفاقات و بینش آن‌ها در یک کتاب گردآوری کرده است و نام آن را یادت باشد، گذاشته است. 📗یادت_باشد 🌹حمید_سیاهکالی_مرادی 🌷🌷🌷🌷🌷 🥀 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🕊____₪₪🌹₪₪____🕊 @ghadamitazohoor313 🌹قدمی تا ظهور🌹
یک ساعت قبل از اینکه اعزام بشود، مادرم با من تماس گرفت و گفت که دارد به می رود، همان لحظه اشک از چشمانم جاری شد و فوراً خودم را به منزل پدرم رساندم. تا با خداحافظی کنم . ما خیلی و می‌کردیم اما واقعاً بود و به‌سوی رفت. راوی : شادی روح و
او پس از یک سال انتظار برای دفاع از حرم به سوریه اعزام شد... با اینکه به دخترهایش عشق می ورزید اما رفت تا دینش را ادا کند.... 15روز پس از اعزامش خبرشهادتش آمد...💔 تاریخ شهادت 1394/9/17 همزمان با شهادت امام رضا علیه السلام خبرشهادت کسی که همیشه در وقف کردن پیشقدم بود... صدای همسرش درگوشم هست لحظه ای که پیکر شهیدروحی رادید... فقط میگفت:دعا کن بچه هارا خوب تربیت کنم... .😔 . یه ماشینی رو تازه قسطی خریداری کرده بودند ماشین و موتور سیکلتشون رو وقف مسجد محله کردند و رفتند سوریه این شهید گرانقدر پس از 15 روز از اعزامش براثر بمب گذاری درماشین به شهادت رسید، تمام بدن شهید براثرآتش سوزی سوخته است وفقط سرشان سالم ماند.... 🕊 ________________ ⋮❥↳⸽‹ @ghadamitazohoor313
🌹🕊🌷🌺🌷🕊🌹 علاقه بسیاری به رهبر انقلاب داشتن و قبل از به من سفارش کرده بودند: « اگر من شدم و از شما پرسیدن چه چیزی می‌خواهید، بگو دیدار ». ایشان بارها تأکید کرده بودن « اگر من در مسیر سپاه نبودم نمی‌توانستم به چنین درکی از برسم » هر شب صد آیه از قرآن را در خانه تلاوت می‌کرد و می‌گفت که می‌خوام نور بشه به در و دیوار خانه بتابه برای زمان‌هایی که من نیستم، تا از شما مراقبت کند. زندگی من و سرشار از آرامش و امنیت بود، هرگز بین ما بحثی پیش نیامد. معتقد بود که زن از ارزش و جایگاه بسیار بالایی برخوردار است. من و در کنار هم یک "ما" کامل بودیم .   🥀 ________________ ⋮❥↳⸽‹ @ghadamitazohoor313
🌹🌹🕊🥀🕊🌹🌹 🌷 🌷 تاریخ تولد : ۲۹/۹/۲۴ تاریخ : ۹۴/۷/۱۶ محل : حلب ، سوریه مزار : همدان 🌹بنده حقیر شاگرد تنبل دفاع مقدس اعتراف می کنم که وظایف خودم رابه خوبی انجام ندادم 🌹 بعضی مواقع این سراغم می آمد ، وسوسه می شدم و نق میزدم 🌹 اما خدا من را متوجه می کرد و پشیمان می شدم و از خدا طلب و بخشش می کردم و این اواخر هم دلم خیلی کرده بود … 🌹 از آقا می طلبم که نتوانستم خوبی باشم . عشق به ولایت و تبعیت از ایشان ، را به همراه دارد . 🌹 گذشته بدهکار انقلابیم نه طلبکار امروز پاس صحبت یار قدیم دار فردا چه سود که بگویند “حبیب” رفت 🌹 🌹   🥀