📙 خوانش کتاب دکل #قسمت_آخر پس از خداحافظی تلفنی با مدیر مدرسه، ساعتی در تنهایی خود غرق در فکر شدم، خود را روی سکوی کلاس در مقابل بچه ها میدیدم بسم‌الله گویان، اندرزها و درددلهای پدرانه ی خود را با چشمان بارانی و قلبی تپنده برای تمدن سازان ایران سربلند، سیاهه کردم. نامه ای که بعد از گذشت چند سال هربار در آن سیر کرده و خاطرات «ایستادن در کلاس و زنگ گام دوم انقلاب برایم زنده میشود. متن نامه: بچه ها به شما از دور سلام از بالای دکل «انقلاب» برایتان مینویسم؛ این چکیده‌ی زنگ انشای انقلاب است... ... و ثانیه ای که تصمیم گرفت برود و حالا حالاها برنگردد، تلخ ترین و پربغض‌ترین لحظه ی عالم است از مدرسه ما فقط همین معلّم باقی مانده بود. ده ها کلاس بود و همین یک معلم مهربان که شاگردان حرف‌شنوی کافی نداشت تک و توک شاگردان سربه راهی داشت اما او میدانست با کلاسهایی که شبیه آسایشگاه شده، نمیتوان راهی دانشگاه شد جو سنگین تنبلی و شرارت در فضای مدرسه او را مصمم کرد تا به یکباره عزم رفتن کند او با هجرت خود از مدرسه، غمی سنگین بر دل شاگردان خوب خود گذاشت؛ غمی که هزار و صد و اندی سال است در سینه ی دنیا به دردی کهنه تبدیل شده است و کماکان شاگردانش در کلاس حاضرند و او غایب. قرن‌هاست که کلاس ما نه نظم دارد و نه کلاس. هوای کلاسها، هوای درس خواندن نیست. بیش از هزار سال است که محصلین او، چشم به در کلاس دوخته اند تا با صدای برپای مبصر پیش پایش قیام کنند. به ما گفته‌اند باید منتظر استاد باشید ولی اشتباه ما این بود که فکر کردیم معنای انتظار چشم دوختن به در کلاس است اعتراف میکنیم که نباید با کنار دستی خود مشغول تماشای کاردستی‌های خود میشدیم؛ نباید دلبسته ی زنگ تفریح و ورزش میشدیم. کاش خود را همرنگ بچه‌های بی‌ریا و درس‌خوان مدرسه میکردیم؛ کاش مدرسه را از لوث شاگردان بینظم و دشمن معلّم خوبمان پاک میکردیم؛ کاش می فهمیدیم که شاگردانی همچون ابراهیم همتها، چگونه در میز خود با همت و جهاد خستگی را خسته میکردند؛ کاش به حُججی‌ها دقت میکردیم که چگونه حجّت را بر مدرسه تمام کردند؛ کاش و ای کاش به قاسمها نگاهی میانداختیم که چگونه در کلاس تصمیم گرفتند قبل از آمدن استاد و برپای مبصر انتظار خود را با سرپا ایستادن نشان دهند! کاش وقتی میدیدیم بچه‌های بزرگ و زرنگ مدرسه در کلاس و حیاط يا حتى سر کوچه در مقابل الوات مدرسه دست به یقه شده‌اند، پشتشان در می آمدیم و برای همیشه آن لاتهای بی‌قابلیت را از مدرسه پابُر میکردیم و اکنون همه باید شرمنده‌ی این بچه‌های خاکی و باصفا باشیم که جانشان را کف دست گرفتند و بارها برای آرمانهای کلاس ما خونشان کف کلاس جاری گشت باید مدیون آنها بود که با خون خود به قلم هم‌شاگردی هایشان جوهره دادند. و ای کاش برای یکبار هم که شده وقتی زنگ تفریح میخورد، سرعتمان را برای رسیدن به بوفه‌ی خوراکی مدرسه کم میکردیم و با یک گردش چشم وصیت نامه‌های سرخشان را که در تابلوی اعلانات مدرسه سنجاق شده است، آنها خطاب به همکلاسی‌های خود نوشتند: برای برگرداندن استاد باید مؤدّبانه و عاشقانه و یکپارچه اعتصاب ایستادن در کلاس به راه بیندازید باید صبحگاهان در کلاس، سطر به سطر دعای عهد را تمام قد بخوانید و عهد ببندید که ما نمی نشینیم، مگر با صدای شنیدن برجای استاد. باید خبر قیام شما به گوش آن غایب برسد؛ استاد غایبی که طاقت درد پای شاگردان خود را ندارد و اگر خوب بایستید و کم نیاورید، حتماً هوای پاهای شما را خواهد داشت. باید فرهنگ قیام و مقاومت را قبل از آمدنش در تمام کلاسها باب کنیم. باید از نیمکت خود شروع کنیم باید با بغل دستی خود تمرین ایستادن کنیم. باید این ادب و فرهنگ را نیمکت به نیمکت انتقال دهیم ،این تازه اول راه است و او زمانی برمیگردد که تمام کلاسها مقاومتی از جنس «ثَبِّت لى قَدَمَ صِدق» و انتظار عاشقانه ای با چشمان بارانی و آرزویی با نوای «متی ترانا و نَراک» به نمایش گذارند. و حالا زنگ انقلاب است و بیش از چهل سال است که کلاس ما منتظر زنگ تفریحی است که با استاد خوب خود به حیات واقعی برسد. این کلاس با دیگر کلاسهای دنیا فرق میکند آسمان این کلاس، رنگین کمانی سه رنگ به رنگهای سبز و سفید و قرمز دارد فرق این کلاس با کلاسهای دیگر دنیا این است که بزرگترین آرمان بشریت بر روی تخته‌ی آن حک شده است. آرمان این کلاس تمدن ساز است سربسته بگویم: قرار است از مهد کلاس به مهدی شهر برسند؛ آنها میدانند که بر سر راهشان قلدران و یاغیان زیادی با مدرن ترین تجهیزات جولان میدهند، اما در درس دینی به آنها آموخته‌اند که وعده ی حتمی پروردگار این است که تو پشت نیمکت خود بایست و دیگران را تشویق به مقاومت کن، بقیه اش با من‌. سلام بر حضرت بقیة الله عج، سلام بر روح مطهر امام بزرگوار و سلام بر ارواح طیبه ی شهیدان والامقام؛ بویژه شهید عزیز سردار دلها، حاج قاسم سلیمانی. 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

🎞 برنامه کودک نوستالژی😊 📺 باخانمان #قسمت_آخر 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

🎞 برنامه کودک نوستالژی😊 📺 دختری به نام نل #قسمت_آخر 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110