♨ سرنوشت درختان پسته
🚩 من کوچک بودم. روزی درشکه مامور خرید سوخت سفارت انگلستان به سرای پدرم که رییس صنف بود آمد و گفت : ما فلان مقدار هیزم پسته می خواهیم. در آن ایام، خرید هیزم پسته به خاطر عرضه بسیار هیزم های باغی، اقتصادی نبود اما اشترداران بیکار بودند و این خبر خوش، آنان را به بیابان ها فرستاد و هر روز هزاران اصله، درخت پسته کوهی را قلع و قمع می کردند و به سفارت خانه انگلستان می فروختند و سفارت، مازاد سوخت خود را به کارمندان خود اهدا و به رؤسای ادارات هم که بردگانش بودند سفارش می کرد تا می توانید زغال سنگ، که کربنش موذی است مصرف نکرده و کنده پسته که همه چیزش بهتر است مصرف کنید! این جنایت تا روزگاری که دولت مصدق قطع بوته های پسته را ممنوع نکرده بود، ادامه داشت!
🚩 لیکن پس از منع نیز دستهایی این جنایت را با رشوه دادن به دروازه بانان، تا آنجا ادامه دادند که جنگل های پسته خراسان، تبدیل به بیابان گردید و به بیدارگری دولت مصدق بود که دریافتیم، انگلستان با نابودی درختان پسته کوهی ما که بهترین و گران ترین گونه پسته است با ما چه کرده و با چه حیله ای جنگل های درخت پسته را تبدیل به بیابان های لم یزرع و کویر ساخته و مراتع را نابود گردانیده است!
🔆حیدر رحیم پور ارغدی، کتاب "تلخ ترین نوشته من"
#جنایات_غرب
#تاریخ_معاصر