👈امشب شب عملیات کربلای پنج، شب نوزده دیماه، شب حنظله ها است.
شبی که بسیاری از تازه دامادها شهید شدند.
قطعه ای از کتاب شب حنظله ها خاطرات داستانی روحانی شهیدمحمدمهدی آفرند :
دوربین عکاسیاش را به دست گرفت و از همۀ مهمانها خواست که با او عکس بگیرند. محمّدمهدی کنار همۀ اقوام حاضر ایستاد و عکس یادگاری گرفت. بیبی گفت: « مهدی جان! یک عکس ... دو عکس... اینقدر عکس میگیری، اسراف میشه! »
لبخند معناداری روی لبش نشست: « از من فقط همین چند تا عکس برای شما یادگاری میمونه! »
بیبی ناراحت توی فکر فرو رفت، محمّدمهدی آهسته دم گوش بیبی گفت: « این راهی است که باید برم. میدونم که شهید میشم و دیگه برنمیگردم. »
بیبی از جا پرید: « این حرفها رو که به مریم نگفتی؟! او طاقت شنیدنش رو نداره.»
لبخندی زد: « زندگی همینه! ... یک روز شادی یک روز غم. من میدونم مریم خانم با شنیدن خبر شهادت من در کنار شما حتماً صبوری میکنه. »
📚#شب_حنظله_ها
🆔@ghadir_ch