eitaa logo
حسینیه آل الله(اهلبیت)
165 دنبال‌کننده
1هزار عکس
453 ویدیو
35 فایل
💚یا سیدالشهدا💚 زندگی نامه، احادیث، فضایل، مولودی، مداحی السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ارتباط با ادمین @moheb_alhoseini کانال حدیث و احکام @hadiahk14 کانال کودکان پاک @koodakepak کانال منجی آخرالزمان @monjiedonya
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین غلامتان به من آموخت در میانه ی خون که روسیاهی ما نیز راه حل دارد ... @ghadiriam
تاب و تبم، ذکر لبم هر دم رقیه است زیباترین نامِ در این عالم رقیه است از فتنه های این زمانه در امانم تا آن زمان که محور دینم رقیه است مثل علی و فاطمه، مانند زینب بر رازهای آسمان محرم رقیه است آب دهانش برکت آب است و نور است نور فرات و کوثر و زمزم رقیه است در عین وحدت کثرت از توحید دارد هم فاطمه هم زینب است و هم رقیه است هرجا که پرسیدند بنده صاحبت کیست؟ گفتم همان که دوستش دارم، رقیه است اصلا نپرس این اطعمه از جانب کیست روزی رسان حضرت مریم رقیه است در وادی عشق و جنون تحقیق کردم گشتم جهان را مرجع اعلم رقیه است عمری است در قلبم نشاندم رایةِ عشق عمری است ذکر روی این پرچم رقیه است مدیون او هستم اگر که گریه کردم بانی اشک و رازق ماتم رقیه است از این طرف بر زخم او مرهم حسین است از آن طرف بهر پدر مرهم رقیه است درهم شده مویش ولی خیلی کریمه است آن کس که ما را می خرد درهم رقیه است یک جمله می گویم برای روضه کافی است تنها سه ساله پیرِ قامت خم رقیه است مهدی رحیمی
❤️ رسول الله صل الله علیه و آله مَا أَصَابَ الْمُؤْمِنَ مِنْ نَصَبٍ وَ لَا وَصَبٍ وَ لَا حُزْنٍ حَتَّى الْهَمِّ يُهِمُّهُ إِلَّا كَفَّرَ اللهُ بِهِ عَنْهُ مِنْ سَيِّئَاتِهِ. 🔹پیامبر اکرم صل الله علیه و آله هيچ رنج و درد و اندوه و حتى نگرانى خاطرى به مؤمن نرسد جز اين كه خداوند با آن گناهانش را بزدايد. 📚 تحف العقول، ص38 🗂
✍امام على عليه السلام:براى قلب خود، لباسى از مهربانى به مردم و لطف و رحمت بر آنان تهيه كن! 📚تحف العقول صفحه ۱۲۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای که از بوی طعام خانه ها خوابت نبرد مادرم نذر تو را هر وقت “هم زد” گریه کرد :: كاظم بهمني ::
حاج‌میثم_مطیعی_میاد_خاطراتم_جلوی_چشام_.mp3
9.59M
🔊 | زمینه 📝 میاد خاطراتم جلوی چشام 👤 حاج‌میثم ▪️ویژهٔ 🖤 @AhleBeytMedia
مداحی حضرت رقیه سلام الله علیها 😭 حال من از این خراب ترم بشه کسی نیس که سایه‌ی سرم بشه بدون عمه سفر نمیره که یه چیزی بگید که باورم بشه دیگه از کسی سوال نمی‌کنم خودم و دیگه وبال نمی‌کنم بد جوری موی سرم کشیده شد عمه من زجر و حلال نمی‌کنم زخمامو به عمه هام نشون دادم گوشواره هامو به ساربون دادم من باید بابامو امشب ببینم‌ نمی‌خوام بیاد ببینه جون دادم دخترت از عمه شرمنده میشه روزی صد بار میمیره زنده میشه بسکه هر کسی رسیده کشیده دس به موهام میزنم کنده میشه دردای بی دوا مو چیکار کنم من نماز شبامو چیکار کنم هی به من میگن بدو نمیتونم آبله‌های پامو چیکار کنم تو ندیدی آخه پژمردن مو سر به زیر بال و پر بردن مو وقتی از شتر می‌افتادم بابا عمه هم ندید زمین خوردن مو
فکر میکردم در آغوشت بگیرم بهتر است؛ حال فهمیدم در آغوشت بمیرم بهتر است … گرچه چون آن قصر این ویرانه در شان تو نیست؛ از یزید اما سرت را پس بگیرم بهتر است … دیدنت ای قرص ماهم، زیر سقف آسِمان؛ در نگاه من که مهمان کویرم بهتر است … من چهل منزل به دنبال سرت گفتم به خویش؛ از هزار آزادگی اینکه اسیرم بهتر است … آخر راه است و من هم از نفس افتاده ام؛ از نفس افتادنم حالا که پیرم ، بهتر است … درک من از زندگی مستِ حضورت بودن است؛ بعد از این، بی تو اگر باشم، بمیرم بهتر است
دست من و نگاه من سوی شما رقیه جان شوق زیارتت شده درد و دوا رقیه جان نوگل هاشمی نسب بنت حسین فاطمه معرفتی زجود خود کن تو عطا رقیه جان شبیه مادر حسین سیرت و صورت شماست فاطمه کوچکی و پر از صفا رقیه جان به جان عمه زینبت که از غمت کباب شد دل خریدار مرا بده جلا رقیه جان
وقتی که شده فاطمه الگوی رقیه داده ست فلک تکیه به زانوی رقیه ماه ست گدای سر بازار نگاهش خورشید بود مشتری کوی رقیه چشمان علمدار اگر چشمه ی خون شد میخواست نباشد خجل از روی رقیه دست چه کسی خورده به آیینه رویش زخم ست چرا گوشه ی ابروی رقیه یک روزه شده پیر چه گفتید به این طفل ای زجر سفید ست چرا موی رقیه وادار نکن دختر نالایق خود را اندازه ی او نیست النگوی رقیه ترسیم نکن داغ غم مادرمان را باپات نزن ضربه به پهلوی رقیه
مرا که دانه اشک است دانه لازم نیست به ناله انس گرفتم، ترانه لازم نیست ز اشک دیده به خاک خرابه بنوشتم به طفل خانه به دوش، آشیانه لازم نیست نشان آبله و سنگ و کعب نى کافى است دگر به لاله رویم نشانه لازم نیست به سنگ قبر من بى گناه بنویسید اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست عدو بهانه گرفت و زد و به او گفتم بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست مرا ز ملک جهان گوشه خرابه بس است به بلبلى که اسیر است لانه لازم نیست محبتت خجلم کرده، عمه دست بدار براى زلف به خون شسته، شانه لازم نیست به کودکى که چراغ شبش سر پدر است دگر چراغ به بزم شبانه لازم نیست وجود سوزد از این شعله تا ابد ((میثم )) سرودن غم آن نازدانه لازم نیست