اندیشه و قلم | احمد قدیری
مقصد اولین دیدار با خانواده شهدا، منطقه سعدیات و خانه شهید سید وسام فحص، محافظ سیدحسن نصرالله و بعدت
از زمان درج پیام تاکنون دهها نفر پیام داده و برای اسکان این خانواده یا دیگر خانوادههای شهدا و جانبازان حزبالله در هتل یا منزل شخصی خود در مشهد اعلام آمادگی کردهاند؛ به نحوی که میتوان تمهیدات زیارت آن عزیزان را به طور مستمر و نظاممند فراهم نمود.
الحمدلله
@GhadiriNetwork
نزدیک سحر است و چند ساعت دیگر پرواز دارم.
هنوز چمدانم را نبستهام.
امیدوارم بتوانم روایت باقی مانده از دیدار با ۷ خانواده شهید و جانباز حزبالله را بنویسم.
الهی به امید تو...
#موقت
با هماهنگی و همراهی مجتبی قمی (جهادگر ایرانی) و علی حمود (رابط و مترجم لبنانی ما) برای عصر تا شب، دیدار با پنج خانواده شهید و جانباز حزبالله در ضعیفترین محله ضاحیه میسر میگردد.
در اولین مقصد، به خانه پدری شهید حسین المولی میرویم.
پدر پیرش با اندوه و اشک درحالیکه برق رفته برایمان تعریف میکند: «حسین در آخرین دیدار پایم را میبوسد و میگوید در این رفتن بازگشتی نیست» و میافزاید «به حزبالله نامه نوشتم که چرا فقط یک پسرم را گرفتهاید؟ من چهار پسر دارم که همه آنها را برای جهاد میفرستم و خودم هم آماده عملیات استشهادی هستم».
روضهای میخوانیم و هدایای مادی و معنوی را تقدیم و خود را با پرچم حرم حضرت معصومه(س) متبرک میکنیم.
#روایت_دیدار
احمد قدیری
۱۴۰۳/۱۲/۹
@GhadiriNetwork
بعد از مغرب به همراه امام جماعت مسجد محل، به دیدار خانواده شهید حسین شعیتو میرویم که پدر و مادر و همسر و فرزندان او همگی در یک ساختمان زندگی میکنند.
مهمترین کرامت نقل شده از حسین این است که چهار عضو خانواده در یک لحظه شهید را میبینند و همزمان او را صدا میکنند!
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
#روایت_دیدار
احمد قدیری
۱۴۰۳/۱۲/۹
@GhadiriNetwork
خانه شهید حسین عسیلی از فرماندهان یگان ویژه رضوان، سومین مقصد کسب فیض است که همه خانواده آنجا جمعاند.
با مردان خانواده در پذیرایی نشستهایم و زنان خانواده گاه و بیگاه از درب پذیرایی، با ذوق مهمانان ایرانی خود را تماشا میکنند.
بچههای شهید اسباببازی دریافت میکنند و هدایای مادی و معنوی دیگری نیز به همسر و مادر شهید پیشکش میشود.
#روایت_دیدار
احمد قدیری
۱۴۰۳/۱۲/۹
@GhadiriNetwork