در يکي از مغازه هاي بازار مشغول کار بود.
يك روز ابراهيم را در وضعيتي ديدم که خيلي تعجب کردم!
دو کارتن بزرگ اجناس روي دوشـش بود.
جلوي يک مغازه، کارتن ها را روي زمين گذاشت. وقتي کار تحويل تمام شد، جلو رفتم و سلام کردم.
بعد گفتم: آقا ابرام براي شما زشته،
اين کار باربرهاست نه کار شما!
نگاهي به من کرد
و گفت: کار که عيب نيست، بيکاري عيبه...
اين کاري هم که من انجام ميدم براي خودم خوبه، مطمئن ميشم که #هيچي نيستم...
جلوي غرورم رو ميگيره!
گفتم: اگه کســي شــما رو اينطور ببينه خوب نيســت، تو ورزشكاري و... خيليها ميشناسنت.
ابراهيــم خنديد
وگفت: اي بابا، هميشــه كاری كن كه اگه
خدا تو رو ديد خوشش بياد، نه مردم ...🌿
برشی از کتابِ سلامبرابراهیم📚
·
·
🌹••• @ghafele110 •••🌹