کوری آمد وسط صحن تو، بینا برگشت
یک زن ویلچری، روی دوتا پا برگشت
کافرى تا به ضریح تو نگاهش افتاد
سجده ای کرد سپس شیعۀ مولا برگشت
خسته بود از همۀ آینه ها...تا اینکه
زشت آمد،متحول شد و زیبا برگشت
آن که در صحن به دنبال شفا آمده بود
بانگاهی به ضریح تو مسیحا برگشت
زائری گفت چرا اشک ندارم آقا
نگهش کردی و با دیدۀ دریا برگشت
یک جوان حاجتش این بود: که زن می خواهم
رفت...تا این که شبی پیش تو بابا برگشت
به گمانم که به طور تو مشرف شده بود
آن که با معجزه و با ید بیضا برگشت
صبح درقامت یک مردگدا، رفت حرم
ظهر نزدیک اذان بود که "آقا"برگشت
جبرئیل آمده بود از وسط عرش حرم
دوسه تا فرش تکان داد و به بالا برگشت
نفس خادمتان خورد به آن نصرانی
در حرم شیعه شد، از مذهب ترسا برگشت
#حضرت_سلطان
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#مادرم_پا_می_شود_رو_به_خراسان_می_شود
@ghafeleyeh_montazeran