می دانی چیست
اصلا صحبت از لایک و کامنت و تعدادفالور نیست...صحبت از دلخوشی ست
آن هم دلخوشی یک مادر
.
.
آمد به خواب شیخ عبدالزهرای کعبی( کربلایی)
به عبدالزهرا فرمود چرا روضه ی پسرم را نمیخوانی
عبدالزهرا گفت خانم جان من هرشب در صحن و سرای اباعبدالله روضه حسین میخوانم
مادر فرمودند
نه عبدالزهرا روضه حسین نه...قدری هم روضه حسنم را بخوان،حسنم خیلی غریبه
.
.
صحبت از شادکردن دل مادری ست که دغدغه غربت پسرش را دارد
و چقدر خوشحال میشود وقتی میبند عده ای تجمع کرده اند برای حسنش اقامه عزامیکنند ،شادی میکنند ،حرف از حسنش میزنند
.
مادراست دیگر
لبخند میزند وقتی کسی می نویسد جانم حسن
میدانی چیست
بارها شنیده ایم مادرها پسری هستند و پدرها دختری
هربار که حسن جانم می گویی مادرش هم جانم میگوید
شک نکن
اینجا صحبت از ارقام و اعداد نیست
فقط صحبت از شادکردن دل مادری ست که حسنش غریب است
شعرنوشت:
او همان است که هر وقت از او می خوانم
از دل عرش خدا، فاطمه گوید "جانم"....
جانم اقا جان..
الهى اللهم عجل لوليك الفرج بحق اقام امام حسن مجتبي..(ع)🙏🏻
#دلنوشته_هاى_حسنى
#التماس_دعا #شب_بخير
@ghafeleyeh_montazeran
کودکند
حسن و حسین را میگویم
پدرومادرش بارها به او گفته بودند هوای برادر کوچکترت را داشته باش
.
.
خواستند زورآزمایی کنند
پدربزرگ ،پدر و مادر شاهد مسابقه هستند
مسابقه شروع شد
شاهدان یک صدا به سفارش پیغمبر،جانم حسین می گویند
پسر کوچک است...حتی برادر بزرگتر هم در دل جانم حسین میگوید
.
ناگهان پدربزرگ با صدای رسا گفت جانم حسن
همه تعجب کردند
حضرت زهرا فرمودند پدر جان
خودتان گفتید اوصیکم به فرزندکوچکتر
حضرت فرمود
زهراجانم ... به آسمانیان نگاه کردم دیدم یکصدا میگویند جانم حسین
زمینیان را دیدم که جانم حسین جانم حسین سرداده اند
پدرش علی را دیدم که دارد فرزند کوچکش را تشویق میکند
تو هم حسین را تشویق میکردی
زهرا جانم
حسنم خیلی غریبه
#دلنوشته_هاى_حسنى
@ghafeleyeh_montazeran
از خودتان زوجی آفریدیم که باعث آرامشتان شود
.
.
کاروان کربلایی ها رسید مدینه
برای اهل مدینه سوال شد
از عمه سادات پرسیدند
شما در موقع رفتن از مدینه کنیز سیاه روی نداشتید این کنیز کیست
حضرت زینب با لحنی پراز بغض فرمودند این کنیز نیست
عروس مادرم رباب است بعداز کربلا درسایه ننشسته است
.
.
رباب است
همان که ابی عبدالله فرمود
من خانه ای را که در آن رباب باشد دوست دارم
همان ربابی که وقتی برای دیدن خانواده اش به سمت طایفه می رفت
راوی میگوید
ابی عبدالله آرام و قرار نداشت تا برگردد
و وقتی رباب به خانه برمیگشت
ارباب عالم دور رباب میچرخید و زمزمه میکرد
خانه ای که در آن رباب نباشد دوست ندارم
.
.
با خودت فکرکرده ای
غربت تا چه حد
غربت تا کجا
آقای ما حتی میان خانه هم غریب بود
فدای غربتت شوم
گل پسر حضرت زهرا
این غم را کجا بریم که قاتل تو همسر توست
.
.
رباب بعد حسینش نرفت در سایه
امان از آن زن نامرد و بی وفای حسن .
.
#دلنوشته_هاى_حسنى
@ghafeleyeh_montazeran
فقط برای چندلحظه تصور کن...
صدای نقاره های حرم اعلام میکند که نزدیک اذان است
اولین اذان حرم امام مجتبی علیه السلام
آخرین باری که در مدینه اذان گفته شده خیلی سال پیش بوده است
مگر اذان بدون اشهدان علیا ولی الله را هم میشود اسمش را گذاشت اذان
فقط تصورش را بکن
در مدینه النبی..جایی که سالها بردن نام علی جرم بوده...جایی که اگر یاعلی میگفتی سیلی میخوردی
قراراست اذان واقعی گفته شود
تصورش دارد جان مرامیگرد
موذن بالامی رود...در ماذنه حرم امام مجتبی...تمام شهر در سکوت به سر میبرد
«الله اکبر...الله اکبر»
مردم صلوات میفرستند...دستشان رو میبوسند و برپیشانی می زنند
«الله اکبر الله اکبر»
«اشهدان لا اله الله...اشهدان لا اله الاالله»
دارد لحظه وصال نزدیک میشود...تمام بغض هایمان اشک می شود...موذن میخواهد نام علی را بگوید
تصورش را بکن
«اشهدان محمدا رسول الله...اشهدان محمدارسول الله»
زوارلحسن صلوات میفرستند...بدون ترس...بدون واهمه
انتظار به سر می آید
همه گریه میکنند
«اشهد ان علییییییییییا ولی الله»
همه ناخودآگاه سجده میکنند
سجده شکر
صدای الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین علی بن ابیطالب در سجده ها بگوش می رسد
سراز سجده برمیدارند.
موذن دوباره نام مولایمان علی را تکرار میکند
«اشهدا ان مولانا امیرالمومنین حجه الله»
ذکر حیدر یاحیدر فضای مدینه را پر میکند
صاحب حرم ازاین همه شور لذت میبرد
شاید پیش خودش می گوید
جای مادرم خالی ست...
.
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
#ما_بقیع_را_میسازیم
#دلنوشته_هاى_حسنى
#سعیدطاهری
@ghafeleyeh_montazeran
بارهاشنیده ایم
دو دوتا میشود چهارتا
.
.
پیغمبر واردحجره شدند
دیدند حضرت زهرا دارد گریه میکند .
.
پیامبر:فاطمه جانم چرا گریه میکنی
حضرت زهرا:طفلی که در حمل من است بامن حرف میزند
پیامبر:تو هم به حمل مادرت بودی حرف میزدی ،چیزعجیبی نیست
حضرت زهرا:امروز حرف های غریبی میزند پدر گاهی میگوید وا اماه انالغریب گاهی میگوید واماه انالمظلوم وگاهی می گوید وااماه انالعطشان
پیامبر:روزی می آید که همین حرف هارا می گوید...درکربلا...
حضرت زهرا:شماهستید؟پدرش علی هست؟من هستم؟
پیامبر:نه دخترم هیچ کدام از ما نیستیم
حضرت زهرا:چه کسی بر حسینم گریه میکند؟
پیامبر:درآخرالزمان عده ای می آیند که مثل مادر بچه مرده برای حسینت زار میزند
حضرت زهرا:من نیمی از عبادت هایم را برای گریه کن حسینم کنار گذاشتم
پیامبر:من هم نیمی از عبادت هایم را برای گریه کن حسین کنارگذاشتم
جبرئیل:خدافرمود از من که کریم تر نیستید من خودم ضامن گریه کن حسین هستم
.
.
دودوتا میشود چهارتا
این مادر همان مادری ست که به عبدالزهرای کعبی فرمودند قدری هم روضه حسنم را بخوان حسنم غریب است
پس همه این ها را برای امام حسنی ها کنارگذاشته است
.
.
مهربانتر از مادر کجا میتوان پیدا کرد
هیچکس مادر نمی شود .
.
ما که دلسوز تراز حضرت زهرا نسبت به پسرش نیستیم
.
گفتم که الف گفت دگر گفتم هیچ
درخانه اگر کس است یک حرف بس است
#دلنوشته_هاى_حسنى
#دوشنبه_های_حسنی
@ghafeleyeh_montazeran