eitaa logo
قاف عشق
848 دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
4.6هزار ویدیو
34 فایل
@maramname ارتباط با ادمین ترویج فرهنگ دفاع مقدس، جهاد و شهادت و معرفی شهدای استان اصفهان *قاف عشق در پیام رسان سروش ghafeeshg@ و بله ghafeshg@ نیز فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 | 🔆 دلتنگ که میشوم کبوتر دل را راهی سرزمین خاطرات میکنم، دوباره کنج سنگری مینشیم و سر به آن خاک مقدس میگذارم و به قصه های پر از دردش گوش میسپارم، انگار آرامش به درون روحم دمیده میشوم. 💠 اینجا دیگر غم و اندوه معنای خود را از دست میدهد، و تو بی تعلق به این دنیا، آرام آرام هم قدم میشوی با کسانی که در روزگاری اینجا حماسه ها افریدند، درست است که آنان را ندیده ای اما حس غربت نداری و برایت آنان آشنا تر از هر آشنای دیگری هستند. 📍 تمام این سرزمین حرفی برای گفتن دارد کافی است پای حرف دلشان بنشینی و دلت را به آنها بسپاری. آری بدرستی که اینجا آسمانی ترین جای زمین است، خود را به اهل این دیار بسپار تا آرامش را به روحت هدیه نمایند و تو را آسمانی کنند. 🍃🌷 @ghafeshgh 👈👈
📝 | 🍃🌟در احوالاتی اسیر شده ام که انگار برای من نیست، من حتی با خودم غربیه شده ام، دیگر کسی را که در آیینه میبینم نمیشناسم، اینها تنها تا زمانی است که میان من و تو فاصله باشد و من در سر آرزوی زائر تو بودن را می پرورانم اما آنگاه که به تو میرسم حال بد من را چنان دگرگون میکنی که باران، دشت خشکیده را آباد میکند. 💠 تو پیله ای را که به دور خود بسته ام باز میکنی و مسیر آسمان را به من نشان میدهی، من پرواز را از تو می آموزم که با بال های شکسته پر گشودی. چه زیباست با تو بودن و در کنارتو نفس کشیدن . 📍حتی خیال در کنار تو بودن آرامش بخش من است، در حوالیت ریشه خشکیده وجودم جانی دوباره میگیرد. دست یاری ات را به سمت من بگیر...! من یقین دارم در سایه تو عاقبت بخیر میشوم. 🍃🌷 @ghafeshgh 👈👈
هدایت شده از قاف عشق
🍃🔹هم قد گلوله توپ بود. گفتن: چه جوری اومدی اینجا؟ گفت: با التماس! گفتن: چه جوری گلوله رو بلند می‎کنی میاری؟ گفت : با التماس! به شوخی گفتن می‎دونی آدم چه جوری شهید می‎شه؟ لبخندی زد و گفت: با التماس! وقتی تکه‎های بدنشو جمع می‎کردن، فهمیدم چقدر التماس کرده !!! 🍃🌷 @ghafeshgh  👈👈
من می‎خواهم در آینده شهید بشوم … معلم پرید وسط حرف علی و گفت: ببین علی جان موضوع انشا این بود که در آینده می‎خواهین چکاره بشین، باید در مورد یه شغل یا کار توضیح می‎دادی !!! مثلاً پدر خودت چه کاره است؟ آقا اجازه … شهید … 🍃🌷 @ghafeshgh  👈👈
پیشونی بندها رو با وسواس زیر و رو میکرد … پرسیدم : دنبال چی میگردی ؟ گفت : سربند یا زهرا ! گفتم : یکیش رو بردار ببند دیگه ، چه فرقی داره ؟ گفت : نه ! آخه من مادر ندارم … 🍃🌷 @ghafeshgh  👈👈
📝 | ✍دلم هر وقت بهانه کربلا میکرد میگفتم صبور باش...می برمت جایی که فاصله اش تا بین الحرمین به اندازه یک سلام است .می ایستیم پشت سیم خاردارها و از وادی عشق به ارباب سلام میدهم 🔸اکنون دلتنگم!شبیه تبعیدی دور از وطن ، که ریه هایش هوای دیار خویش را می طلبند،رگ های دل به هوای شلمچه محتاج اند ، تا بار دیگر گرمای عشق و ایثار به خون جوشیده تزریق شود ، شبیه عنصری فراتر از عناصر خون ، اما لازمتر از تمامی آن عناصر! من دلتنگم ...دلتنگ بادی که از کربلا می آید و زائران کربلای ایران را نوازش میدهد! ✅آی شهدا ...دلتنگم ! کربلا که راهمان نمی دهند ، شما راهی .. 🍃🌷 @ghafeshgh 👈👈
📝 | 🌟 از لابه لای نیزارها عبور میکنی هر قدمی که بر میداری بوی خدا بیشتر به مشام میرسد ،پل های لغزنده تو را به یاد لغزش هایت می اندازه و قدم بر روی رمل ها و فرو رفتن در آن یادآور فرورفتن در گناهانت میشود . 💠مسیر عاشقی را طی میکنی همانگونه که آن عاشقان بی پروا و بیباک طی کرده اند، اما سرانجام آنان کجا و حال واحوال گنهکار تو کجا!چشمانت به آب زل زده و زبانت بند میاید و اشک ها قصه دل را بازگو میکند برای کسانی که محرم اسرار هستند. 🔅 دستت را به سمت آن پرنده های عاشق بال بسته دراز میکنی همان هایی که با بال های بسته هم به سمت خدا پرواز کردند و خود را به آغوش پر از مهر او رساندند ، صدایشان میزنی و یاری میخواهی از آن غواصان ماهر تا تو را از غرق شدن در دریای سیاه گناه نجات دهند. 🍃🌷 @ghafeshgh 👈👈
📝 | 🌟 برای هرچیزی حد و مرزی است جز عشق! وقتی تمام وجودت در سیطره اش قرار گرفت دیگر حد و مرز معنای خود را میبازد و بسوی معشوقه ات راهی میشوی هرچند که فرسنگ ها از تو دور باشد. 🔸بر سر حفاظت از عشق و علاقه ای که تمام وجودت را تسخیر کرده قفل و زنجیر های مرز را رها کرده و بسوی او می شتابی، بدون ترس از اینکه شاید راهی را که انتخاب کرده ای بازگشتی نداشته باشد، چشمانت را میبندی و با آرامشی غیر قابل تصور جانت را نثار میکنی . تو رفته ای اما در این سرزمین و در میان تمام دلدادگان به اهل عشق تو را به نام "مدافع حرم "میشناسند و این نام چقدر زیباست انگار بی اختیار در قلب را باز میکند و خود را میان آن جای میدهد . 📍ای مدافع حرم! حالا که اهل بیت تو را برای خودشان برگزیدند و سعادت هر دو سرای را بدست آورده ای، دستی به این بی سر و پا برسان!در این ظلمات فانوس راه باش،شاید من هم بتوانم در مسیری که تو رفتی گام بردارم . 🍃🌟♦️🌟🍃 ♦️ شیربچه های لشکر ۲۵ کربلا‌ بار سفر بستند و به سمت سوریه حرکت کردند،هنوز هم که هنوزه یکسری از این شهدا برنگشتند... ♦️ 🕊هدیـه‌ به‌ روح‌ مطهر‌ شهدا صلوات 🍃🌷 @ghafeshgh 👈👈
📝 | 🌟 هنگامی که غرق در تماشای تو در اعماق قصه هایی که در خاکت رقم خورده بود پیش میرفتم و پای درد و دل زمین می نشستم،خاکریز ها و نخل های بی سر روایت می کردند و من با همه وجودم نغمه هایشان را می شنیدم انگار من تازه ای از میان جسم زنگار بسته ام جوانه میزد!مگر میشود تو را فراموش کرد وقتی در تمام وجودم جاری هستی. 💠 به محض اینکه اولین قدم را راهی مسیرت کردم انگار در درونم آشوبی به پا میشد، هر ثانیه نگاهم به نقطه ای دوخته میشد انگار درون تو به دنبال گمشده ای می گشتم! آری من خودم را گم کرده بودم و سرگشته و از همه جا رانده خودم را به تو رساندم چرا که شنیده بودم خاکت روح آدم را پاک میکند. 📍حالا با اینکه من از تو دور افتاده ام اما روحم هنوز هم پگدر حوالی تو میزند چرا که طعم شیرین آرامشی را که در هوای تو چشیده است در هیچ جای دیگری پیدا نمیکند. 🍃🌷 @ghafeshgh 👈👈
من می‎خواهم در آینده شهید بشوم … معلم پرید وسط حرف علی و گفت: ببین علی جان موضوع انشا این بود که در آینده می‎خواهین چکاره بشین، باید در مورد یه شغل یا کار توضیح می‎دادی !!! مثلاً پدر خودت چه کاره است؟ آقا اجازه … شهید … 🍃🌷 @ghafeshgh  👈👈
📝 | ✍دلم هر وقت بهانه کربلا میکرد میگفتم صبور باش...می برمت جایی که فاصله اش تا بین الحرمین به اندازه یک سلام است .می ایستیم پشت سیم خاردارها و از وادی عشق به ارباب سلام میدهم 🔸اکنون دلتنگم!شبیه تبعیدی دور از وطن ، که ریه هایش هوای دیار خویش را می طلبند،رگ های دل به هوای شلمچه محتاج اند ، تا بار دیگر گرمای عشق و ایثار به خون جوشیده تزریق شود ، شبیه عنصری فراتر از عناصر خون ، اما لازمتر از تمامی آن عناصر! من دلتنگم ...دلتنگ بادی که از کربلا می آید و زائران کربلای ایران را نوازش میدهد! ✅آی شهدا ...دلتنگم ! کربلا که راهمان نمی دهند ، شما راهی .. 🍃🌷 @ghafeshgh 👈👈
📝 | 🍃🌟در احوالاتی اسیر شده ام که انگار برای من نیست، من حتی با خودم غربیه شده ام، دیگر کسی را که در آیینه میبینم نمیشناسم، اینها تنها تا زمانی است که میان من و تو فاصله باشد و من در سر آرزوی زائر تو بودن را می پرورانم اما آنگاه که به تو میرسم حال بد من را چنان دگرگون میکنی که باران، دشت خشکیده را آباد میکند. 💠 تو پیله ای را که به دور خود بسته ام باز میکنی و مسیر آسمان را به من نشان میدهی، من پرواز را از تو می آموزم که با بال های شکسته پر گشودی. چه زیباست با تو بودن و در کنارتو نفس کشیدن . 📍حتی خیال در کنار تو بودن آرامش بخش من است، در حوالیت ریشه خشکیده وجودم جانی دوباره میگیرد. دست یاری ات را به سمت من بگیر...! من یقین دارم در سایه تو عاقبت بخیر میشوم. 🍃🌷 @ghafeshgh 👈👈
🍃🔹هم قد گلوله توپ بود. گفتن: چه جوری اومدی اینجا؟ گفت: با التماس! گفتن: چه جوری گلوله رو بلند می‎کنی میاری؟ گفت : با التماس! به شوخی گفتن می‎دونی آدم چه جوری شهید می‎شه؟ لبخندی زد و گفت: با التماس! وقتی تکه‎های بدنشو جمع می‎کردن، فهمیدم چقدر التماس کرده !!! 🍃🌷 @ghafeshgh  👈👈
من می‎خواهم در آینده شهید بشوم … معلم پرید وسط حرف علی و گفت: ببین علی جان موضوع انشا این بود که در آینده می‎خواهین چکاره بشین، باید در مورد یه شغل یا کار توضیح می‎دادی !!! مثلاً پدر خودت چه کاره است؟ آقا اجازه … شهید … 🍃🌷 @ghafeshgh  👈👈
پیشونی بندها رو با وسواس زیر و رو میکرد … پرسیدم : دنبال چی میگردی ؟ گفت : سربند یا زهرا ! گفتم : یکیش رو بردار ببند دیگه ، چه فرقی داره ؟ گفت : نه ! آخه من مادر ندارم … 🍃🌷 @ghafeshgh  👈👈
📝 | ✍دلم هر وقت بهانه کربلا میکرد میگفتم صبور باش...می برمت جایی که فاصله اش تا بین الحرمین به اندازه یک سلام است .می ایستیم پشت سیم خاردارها و از وادی عشق به ارباب سلام میدهم 🔸اکنون دلتنگم!شبیه تبعیدی دور از وطن ، که ریه هایش هوای دیار خویش را می طلبند،رگ های دل به هوای شلمچه محتاج اند ، تا بار دیگر گرمای عشق و ایثار به خون جوشیده تزریق شود ، شبیه عنصری فراتر از عناصر خون ، اما لازمتر از تمامی آن عناصر! من دلتنگم ...دلتنگ بادی که از کربلا می آید و زائران کربلای ایران را نوازش میدهد! ✅آی شهدا ...دلتنگم ! کربلا که راهمان نمی دهند ، شما راهی .. 🍃🌷 @ghafeshgh 👈👈
📝 | 🌟 برای هرچیزی حد و مرزی است جز عشق! وقتی تمام وجودت در سیطره اش قرار گرفت دیگر حد و مرز معنای خود را میبازد و بسوی معشوقه ات راهی میشوی هرچند که فرسنگ ها از تو دور باشد. 🔸بر سر حفاظت از عشق و علاقه ای که تمام وجودت را تسخیر کرده قفل و زنجیر های مرز را رها کرده و بسوی او می شتابی، بدون ترس از اینکه شاید راهی را که انتخاب کرده ای بازگشتی نداشته باشد، چشمانت را میبندی و با آرامشی غیر قابل تصور جانت را نثار میکنی . تو رفته ای اما در این سرزمین و در میان تمام دلدادگان به اهل عشق تو را به نام "مدافع حرم "میشناسند و این نام چقدر زیباست انگار بی اختیار در قلب را باز میکند و خود را میان آن جای میدهد . 📍ای مدافع حرم! حالا که اهل بیت تو را برای خودشان برگزیدند و سعادت هر دو سرای را بدست آورده ای، دستی به این بی سر و پا برسان!در این ظلمات فانوس راه باش،شاید من هم بتوانم در مسیری که تو رفتی گام بردارم . 🍃🌟♦️🌟🍃 ♦️ شیربچه های لشکر ۲۵ کربلا‌ بار سفر بستند و به سمت سوریه حرکت کردند،هنوز هم که هنوزه یکسری از این شهدا برنگشتند... ♦️ 🕊هدیـه‌ به‌ روح‌ مطهر‌ شهدا صلوات 🍃🌷 @ghafeshgh 👈👈
📝 | 🌟 هنگامی که غرق در تماشای تو در اعماق قصه هایی که در خاکت رقم خورده بود پیش میرفتم و پای درد و دل زمین می نشستم،خاکریز ها و نخل های بی سر روایت می کردند و من با همه وجودم نغمه هایشان را می شنیدم انگار من تازه ای از میان جسم زنگار بسته ام جوانه میزد!مگر میشود تو را فراموش کرد وقتی در تمام وجودم جاری هستی. 💠 به محض اینکه اولین قدم را راهی مسیرت کردم انگار در درونم آشوبی به پا میشد، هر ثانیه نگاهم به نقطه ای دوخته میشد انگار درون تو به دنبال گمشده ای می گشتم! آری من خودم را گم کرده بودم و سرگشته و از همه جا رانده خودم را به تو رساندم چرا که شنیده بودم خاکت روح آدم را پاک میکند. 📍حالا با اینکه من از تو دور افتاده ام اما روحم هنوز هم پگدر حوالی تو میزند چرا که طعم شیرین آرامشی را که در هوای تو چشیده است در هیچ جای دیگری پیدا نمیکند. 🍃🌷 @ghafeshgh 👈👈
🍃🔹هم قد گلوله توپ بود. گفتن: چه جوری اومدی اینجا؟ گفت: با التماس! گفتن: چه جوری گلوله رو بلند می‎کنی میاری؟ گفت : با التماس! به شوخی گفتن می‎دونی آدم چه جوری شهید می‎شه؟ لبخندی زد و گفت: با التماس! وقتی تکه‎های بدنشو جمع می‎کردن، فهمیدم چقدر التماس کرده !!! 🍃🌷 @ghafeshgh  👈👈
من می‎خواهم در آینده شهید بشوم … معلم پرید وسط حرف علی و گفت: ببین علی جان موضوع انشا این بود که در آینده می‎خواهین چکاره بشین، باید در مورد یه شغل یا کار توضیح می‎دادی !!! مثلاً پدر خودت چه کاره است؟ آقا اجازه … شهید … 🍃🌷 @ghafeshgh  👈👈
📝 | ✍دلم هر وقت بهانه کربلا میکرد میگفتم صبور باش...می برمت جایی که فاصله اش تا بین الحرمین به اندازه یک سلام است .می ایستیم پشت سیم خاردارها و از وادی عشق به ارباب سلام میدهم 🔸اکنون دلتنگم!شبیه تبعیدی دور از وطن ، که ریه هایش هوای دیار خویش را می طلبند،رگ های دل به هوای شلمچه محتاج اند ، تا بار دیگر گرمای عشق و ایثار به خون جوشیده تزریق شود ، شبیه عنصری فراتر از عناصر خون ، اما لازمتر از تمامی آن عناصر! من دلتنگم ...دلتنگ بادی که از کربلا می آید و زائران کربلای ایران را نوازش میدهد! ✅آی شهدا ...دلتنگم ! کربلا که راهمان نمی دهند ، شما راهی .. 🍃🌷 @ghafeshgh 👈👈
📝 | 🍃🌟در احوالاتی اسیر شده ام که انگار برای من نیست، من حتی با خودم غربیه شده ام، دیگر کسی را که در آیینه میبینم نمیشناسم، اینها تنها تا زمانی است که میان من و تو فاصله باشد و من در سر آرزوی زائر تو بودن را می پرورانم اما آنگاه که به تو میرسم حال بد من را چنان دگرگون میکنی که باران، دشت خشکیده را آباد میکند. 💠 تو پیله ای را که به دور خود بسته ام باز میکنی و مسیر آسمان را به من نشان میدهی، من پرواز را از تو می آموزم که با بال های شکسته پر گشودی. چه زیباست با تو بودن و در کنارتو نفس کشیدن . 📍حتی خیال در کنار تو بودن آرامش بخش من است، در حوالیت ریشه خشکیده وجودم جانی دوباره میگیرد. دست یاری ات را به سمت من بگیر...! من یقین دارم در سایه تو عاقبت بخیر میشوم. 🍃🌷 @ghafeshgh 👈👈
من می‎خواهم در آینده شهید بشوم … معلم پرید وسط حرف علی و گفت: ببین علی جان موضوع انشا این بود که در آینده می‎خواهین چکاره بشین، باید در مورد یه شغل یا کار توضیح می‎دادی !!! مثلاً پدر خودت چه کاره است؟ آقا اجازه … شهید … 🍃🌷 @ghafeshgh  👈👈
پیشونی بندها رو با وسواس زیر و رو میکرد … پرسیدم : دنبال چی میگردی ؟ گفت : سربند یا زهرا ! گفتم : یکیش رو بردار ببند دیگه ، چه فرقی داره ؟ گفت : نه ! آخه من مادر ندارم … 🍃🌷 @ghafeshgh  👈👈
🍃🔹هم قد گلوله توپ بود. گفتن: چه جوری اومدی اینجا؟ گفت: با التماس! گفتن: چه جوری گلوله رو بلند می‎کنی میاری؟ گفت : با التماس! به شوخی گفتن می‎دونی آدم چه جوری شهید می‎شه؟ لبخندی زد و گفت: با التماس! وقتی تکه‎های بدنشو جمع می‎کردن، فهمیدم چقدر التماس کرده !!! 🍃🌷 @ghafeshgh  👈👈